بازار مالی (Financial Market)
بازار مالی (به انگلیسی Financial Market ) بطور کلی به بازاری گویند که فعالان در آن به خرید و فروش داراییهای همچون اوراق بهادار، اوراق قرضه، ارز و مشتقات میپردازند. خاصیتهای بارز بازارهای مالی عبارتند از مشخص بودن قیمت و آیین نامهها و قوانین مربوط به هزینههای معامله.
بازارهای مالی خود از دو بازار زیر تشکیل شدهاند:
1 – بازار سرمایه (Capital market)
در برخی مواقع بازارهای مالی محدودیتهایی را برای فعالان بازار قائلاند که عبارتند از حداقل مبلغ معامله، منطقه جغرافیایی، یا نوع فعالیت خریدار و فروشنده. بازارهای مالی در اکثر کشورهای دنیا وجود داشته و تنها از نظر حجم متفاوت میباشند.
برخی از این بازارها بسیار کوچک بوده و تعداد فعالان آن نیز محدود میباشد و در برخی نقاط دیگر مانند بازار بورس سهام نیویورک حجم مبادلات از چند هزار میلیارد دلار در روز نیز تجاوز میکند.
بروزرسانی سریع و شفافیت اطلاعات موجود در بازار و انعکاس سریع این اطلاعات در قیمتها به کارآمد بودن بازار سرمایه کمک شایانی کرده و در نتیجه یکی از عوامل تعیین کننده در روند اعتمادسازی فعالان به بازار محسوب میشود.
توضیحات بیشتر درباره بازار سرمایه
بازار سرمایه یکی از ارکان مهم اقتصاد در جامعه دسته بندی بازارهای مالی است که از آن به عنوان دماسنج اقتصاد یاد می شود. شما تا به حال تا چه حد با این بازار آشنایی داشتید؟ آیا در این بازار سرمایه گذاری کرده اید؟
طبقه بندی بازارها بر اساس سررسید تعهدات مالی:
الف ) بازار پول: بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر داراییهای مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یکسال دارند. همچنین میتوان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد. تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاههای تجاری این امکان را میدهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند. درباره بازار پول این صفحه را بخوانید
ب ) بازار سرمایه: برپایه طبقهبندی بازار مالی با نگرش به سررسید داراییها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و داراییهای بدون سررسید اطلاق میشود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پساندازی و تأمین نیازهای سرمایهگذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گستردهتر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.
مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست.
بازارسرمایه
در بازار سرمایه اوراق بهادار با سررسید بیشتر از یک سال به فروش می رسد. با در نظر گرفتن این واقعیت که پسانداز و سرمایهگذاری برای رشد اقتصاد حیاتی هستند، بازار سرمایه پلی است که پسانداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای سرمایهگذاری که بدان نیازمندند انتقال میدهد.
بنابراین بازار سرمایه، واحدهای پساندازی و سرمایهگذاران را با یکدیگر ارتباط میدهد. از طرف دیگر سازوکارهای تعبیه شده در این بازار از طریق رشد حجم پسانداز و سرمایهگذاری، رشد اقتصادی را تسریع میکنند. استفاده از بازار سرمایه برای تأمین مالی مخارج دولت نیز از جمله قدیمیترین و متداولترین شکل مبادلات مالی است.
اتکای دولتها به بازار سرمایه در اغلب اقتصادهای مدرن نه تنها از این جهت مهم است که دولتها غالباً اوراق بدهی منتشر میکنند تا بخش عمده هزینههای خود را تأمین مالی نمایند، بلکه استقراض دولت غالباً حجم عظیمی از کل وجوه عرضه شده در بازار توسط وامدهندگان را جذب میکند.
ابزارهای بازار سرمایه
الف – ابزارهای تأمین مالی دراز مدت
سهام: سهام صرفنظر از شکل آن، نشاندهنده منافع مالک در شرکت است و از آنجاکه طلب و ادعای سهامداران در مورد داراییهای شرکت در مرحله آخر تمام طلبها قرار دارد، منافع سهام به عنوان “منفعت باقیمانده” شناخته میشود. درباره سهام سوالی دارید؟ اینجا بخوانید
سهام عادی: سهام عادی نوعی ابزار سرمایهگذاری است که نشانگر مالکیت دارنده آن در یک شرکت سهامی است و به دو دسته سهام با نام و سهام بینام تقسیم میشود.
سهام ممتاز: سهام ممتاز نوعی اوراق بهادار است که دارنده آن نسبت به درآمدها و داراییهای شرکت، حق یا ادعای محدود و معینی دارد. این سهام زمانی منتشر میشود که هزینه سهام عادی بالاتر باشد.
اوراق قرضه: اوراق قرضه اسنادی هستند که به موجب آنها ناشر متعهد میشود مبالغ معینی (بهره سالانه) را در فاصلههای زمانی مشخص به دارنده پرداخت کند و در سررسید، اصل مبلغ را بازپرداخت کند.
اوراق مشارکت: اوراقی است که سود علی الحساب دارد و صادر کننده اوراق متعهد می شود اصل پول و سود قطعی را در تاریخ معین پرداخت کند.
ب – ابزارهای ویژه مدیریت خطر
علاوه برکارکرد تأمین مالی واحدهای اقتصادی دارای کسری، مقابله با ریسک همراه با سرمایهگذاری و به ویژه ریسک ناشی از نوسانهای قیمتی از دیگر کارکردهای مهم بازار سرمایه است. این کارکرد بازار سرمایه، از طریق بهکارگیری ابزارهایی تحت عنوان ابزارهای مشتق انجام میشود.
اطلاق مشتق به این ابزارها به آن دلیل است که ارزش این ابزارها براساس، ارزش اوراق یا داراییهای دیگر تعیین میشود و در واقع مشتق از داراییهای دیگر است. معاملهگران این ابزارها، برآنند که با پذیرش هزینهای اندک، از ریسک زیاد نوسان قیمت اجتناب کرده و آن را به سایر سرمایهگذاران منتقل کنند.
مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از:
قراردادهای اختیار معامله: اختیار معامله قراردادی دوطرفه بین خریدار و فروشنده است که براساس آن خریدار قرارداد حق (نه الزام و تعهد) دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت معین و در زمانی مشخص بخرد یا بفروشد.
بنابراین براساس این قرارداد، دو طرف توافق میکنند که در آینده معاملهای انجام دهند. در این معامله خریدار اختیار معامله، در ازای پرداخت مبلغ معینی، حق خرید یا فروش دارایی مندرج در قرارداد را در زمانی مشخصی با قیمتی که هنگام بستن قرارداد تعیین شده است، به دست میآورد.
از طرف دیگر، فروشنده قرارداد اختیار معامله، در مقابل اعطای این حق به خریدار با دریافت مبلغ معینی هنگام عقد قرارداد، براساس مفاد قرارداد، آماده فروش دارایی مذکور است. چنانکه از تعریف قرارداد اختیار معامله پیداست، دارنده قرارداد (خریدار) در اعمال حق خود مختار است و به عبارت دیگر هیچ تعهد و الزامی ندارد و در صورت صرفنظر وی از اجرای قرارداد، مبلغی را که در ازای این حق، پرداخته است از دست میدهد. از طرف دیگر فروشنده در صورت خواست خریدار، مجبور به اجرای قرارداد است. قراردادهای اختیار معامله به دو دسته طبقهبندی میشوند:
الف – قرارداد اختیار خرید
دارنده این نوع اختیار معامله، حق دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت مشخصی – به قیمت توافقی– در دوره زمانی معینی بخرد.
ب – قرارداد اختیار فروش
این قرارداد به دارنده حق میدهد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت توافقی در دوره زمانی مشخصی بفروشد. درحالیکه خریدار قرارداد اختیار خرید، به امید افزایش قیمت آن را میخرید، خریدار قرارداد اختیار فروش پیشبینی میکند که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
قراردادهای آتی: تمامی انواع کالا را میتوان هر روز در بازار آنی (نقد) دادوستد کرد. در این بازارها، خریدار و فروشنده برای تحویل آتی کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا، با یکدیگر دسته بندی بازارهای مالی به توافق میرسند. وقتی قیمت آتی دادوستد، نوسان داشته باشد، معاملهگران با ریسک (خطر) روبرو خواهند بود؛ زیرا ارزش موجودی آنها ممکن است بهطور چشمگیری تغییر یابد. برای ایمن شدن در برابر تغییرات ناگهانی قیمت، خریداران و فروشندگان میتوانند به بازار تحویل آتی روی آورند که در آن قراردادهای تحویل آتی برای تحویل کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا با یک قیمت مشخص در یک زمان معین تنظیم میشود.
براساس این قرارداد، خریدار متعهد میشود که مقدار مشخصی از یک کالا را در تاریخ معین با قیمت معینی از فروشنده تحویل بگیرد و فروشنده متعهد میشود که کالای مورد نظر را براساس مفاد قرارداد در همان تاریخ و با همان قیمت به خریدار تحویل دهد. در سررسید قرارداد تحویل آتی، فروشنده با دریافت قیمت، کالای موضوع قرارداد را به خریدار تحویل میدهد و تسویه انجام میشود. به عبارت دیگر، تسویه قراردادهای آتی به صورت تحویل فیزیکی کالا است.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
نگاهی به انواع بازار مالی و ویژگیهای هریک از آنها
بازار مالی، بازاری است که افراد و مؤسسات میتوانند اوراق بهادار، کالا و سایر داراییهای قابلتعویض را با قمیتی که توسط اصول ناب عرضه و تقاضا تعیین شدهاند، با هم مبادله کنند. کار بازارها قرار دادن دو طرف، یعنی خریداران و فروشندگان در یک مکان است تا آنها بتوانند بهسادگی یکدیگر را پیدا کنند؛ بنابراین معاملهی بین آنها را تسهیل مینمایند.
بازارهای مالی شاید به عنوان کانالهایی دیده شوند که از طریق آنها جریان وجوهِ قابلعرضه، از سوی عرضهکنندهای که داراییهای اضافی دارد به سوی یک متقاضی که کمبود وجه را تجربه میکند، هدایت میشود.
انواع مختلفی از بازارهای مالی وجود دارند و ویژگیهای آنها به داراییهای مالی که مبادله میشوند و نیازهای شرکتکنندگان مختلف بازار بستگی دارد. انواع بازار مالی براساس ماهیت مبادلات و همچنین میزان رشدشان قابلتشخیص هستند.
حتما بخوانید:
بازار سرمایه
بازار سرمایه به افزایش سرمایه در طولانیمدت و معمولا در دورهای بیش از یک سال، کمک میکند و شامل بازار اولیه و ثانویه است و میتواند به دو زیرگروه اصلی یعنی بازار اوراق قرضه و بازار سهام تقسیم شود.
- بازار اوراق قرضه با جمع کردن بدهی از طریق صدور و تبادل اوراق قرضه، سرمایه فراهم میکند.
- بازار سهام با اشتراک مالکیت یک شرکت از طریق صدور و تبادل سهام، سرمایه فراهم میکند.
بازار اولیه که به آن «بازار صدور جدید» هم گفته میشود، جایی است که اوراق بهاداری مثل سهام شرکتها و اوراق قرضه برای اولین بار و بدون استفاده از هرگونه واسطهای مثل تبادل در فرآیند، معامله میشوند. وقتی که یک شرکت خصوصی تصمیم میگیرد تا به مؤسسهی سهامی عام تبدیل شود، سهام خود را در جایی به نام عرضهی اولیهی عمومی صادر میکند و میفروشد. عرضههای اولیهی عمومی فرآیندی شدیدا کنترلشده هستند که توسط بانکهای سرمایهگذاری یا اتحادیههای صنفی مالیِ دلالان سهام تسهیل میشوند که طیف قیمت آغازین را تعیین میکنند و سپس بر فروش مستقیم آن به سرمایهگذاران نظارت میکنند.
بازار ثانویه یا «بازار پس از فروش» مکانی است که سرمایهگذاران، اوراق بهاداری که قبلا صادر شدهاند همچون سهام، اوراق قرضه، سلفها و حق فروشها را به جای اینکه از شرکتهای صادرکننده خریداری نمایند، از سرمایهگذاران دیگر میخرند. بازار ثانویه جایی است که در آن حجم بالایی از معامله و تبادل رخ میدهد و همان جایی است که وقتی مردم صحبت میکنند به آن «بازار سهام» میگویند. این بازار شامل بازار بورس نیویورک، بازار بورس سهام نِزدَک در آمریکا و تمام بازارهای معاملاتی اصلی میشود.
با این حال بعضی از سهامهایی که قبلا صادر شدهاند در یک بورس فهرست نمیشوند، بلکه مستقیما بین دلالان و از پشت تلفن یا کامپیوتر مبادله میشوند. این سهام را سهام خارج از بورس یا «سهام فهرستنشده» مینامند. بهطور کلی، شرکتهایی که به این شکل مبادله میکنند، شرایط لازم برای فهرست شدن در بورس را ندارند. چنین سهامهایی در تابلوی اعلانات خارج از بورس یا روی اوراق صورتی مبادله میشوند که یا توسط شرکتهایی با رتبهی اعتباری ضعیف ارائه میشوند یا سهامهایی بیارزش هستند.
بازار پول
بازار پول واحدهای اقتصادی را قادر میسازد تا با وام دادن و وام گرفتنهای کوتاهمدت که معمولا زیر ۱ سال هستند، وضعیت نقدشوندگی خود را مدیریت کنند. این بازار، تعامل بین افراد و مؤسسات را با وجوه مازاد موقتی و طرف مقابلشان که کمبود وجه موقت را تجربه میکند، تسهیل مینماید.
هر فرد میتواند از طریق ابزار استانداردی که به آن «پول عندالمطالبه» گفته میشود، در دورهی زمانی کوتاه پول قرض بگیرد. اینها وجوهی هستند که برای یک روز، از ساعت ۱۲ ظهر امروز تا ۱۲ ظهر روز بعد قرض گرفته شدهاند و بعد از آن تبدیل به وام «عندالمطالبه» میشوند و میتوانند هر زمانی مطالبه شوند. در بعضی از موارد، «پول عندالمطالبه» میتواند برای مدتی، حداکثر تا یک هفته قرض گرفته شود.
جدا از بازار «پول عندالمطالبه»، بانکها و مؤسسات مالی دیگر از چیزی به نام «بازار بین بانکی» استفاده میکنند تا درطول مدت زمان طولانیتری، از یک شب تا یک سال، وجه قرض بگیرند. سرمایهگذاران خردهفروشی و شرکتهای بازرگانی کوچکتر در بازار بین بانکی شرکت نمیکنند. درحالی که بعضی از معاملات توسط بانکها و بهخاطر مشتریانشان انجام میشود، اکثر تراکنشها زمانی رخ میدهد که یک بانک نقدشوندگی اضافی و مازاد وجه را تجربه میکند و بانک مقابل دچار کمبود نقدشوندگی شده است.
چنین وامهایی براساس نرخ بین بانکی ایجاد میشوند که نرخ سود است و برای وامهای کوتاهمدت بین بانکها مطالبه میشود. میانجیِ بین طرفین که واسطه نامیده میشود، یک قیمت پیشنهادی را با تفاوت بین دو طیفی که نمایندهی دامنه یا درآمد واسطه هستند، اعلام میکند. سود بین بانکی در لندن لیبور (نرخ پیشنهادی بینبانکی لندن) و لیبید (نرخ قیمت بین بانکی لندن) نامیده میشود. به همین ترتیب در پاریس پیبور، در فرانکفورت فیبور، در آمستردام ایبور و در مادرید میبور را داریم.
بازار تبادل ارز خارجی
بازار تبادل ارز خارجی، مبادلات خارجی را تشویق میکند و بزرگترین و نقدشوندهترین بازار در جهان است که ارزش مبادلهاش بهطور متوسط روزی ۵ تریلیون دلار است. این بازار شامل ارزهای جهان است و هر فرد، شرکت یا کشوری میتواند در آن شرکت کند.
بازار کالا
بازار کالا مبادله در محصولات اولیهای که حدودا در ۵۰ بازار کالای اصلی انجام میشوند را مدیریت میکند و در آن تراکنشهایی کاملا مالی بهشکل فزایندهای بیشتر از خریدهایی فیزیکی است که صورت میگیرند. کالاها معمولا در دو زیرگروه دستهبندی میشوند:
- کالاهای سخت مثل مصالحی که عموما استخراج میشوند؛ همچون طلا، نفت، رزین، آهن و غیره.
- کالاهای نرم که عموما محصولات اولیهی کشاورزی هستند، مثل گندم، پنبه، قهوه، شکر و غیره.
بازار مشتقات
این بازار تبادل ابزارهای مالی مثل قراردادها و اختیارات خرید و فروش آتی را که برای کمک به کنترل ریسک مالی استفاده میشوند تسهیل میکند. این ابزارها اکثرا ارزش خود را از ارزش یک دارایی اساسی مشتق میکنند که میتواند بهشکلهای مختلفی مثل سهام، اوراق قرضه، کالاها، ارزها یا رهنها باشد. بازار مشتقات به دو بخش تقسیم میشود که ذاتی قانونی و ابزارهایی کاملا متفاوت برای تبادل دارند.
مشتقات بازار متشکل
قراردادهای استانداردی وجود دارند که در بازار معاملات آتی سازمانیافته مبادله میشوند. اینها شامل معاملات آتی، قرارداد اختیار معامله و قرارداد اختیار فروش میشوند. تبادل در چنین ابزارهای متحدالشکلی مستلزم یک پرداخت سپردهی اولیهی توسط سرمایهگذاران است که از طریق یک شرکت تسویه وجوه تعیینشده و هدفش از بین بردن ریسک برای هر دو طرف است تا تعهدات خود را مخفی نکنند.
مشتقات بازار فرابورس
آن دسته از قراردادهایی هستند که بهشکل خصوصی درموردشان مذاکره شده و مستقیما بین دو طرف و بدون استفاده از خدمات واسطهای مثل یک بورس، مبادله میشوند، اوراق بهاداری مثل بیع سلف، معاملات سلف ارز، توافقنامههای نرخ بیع سلف، مشتقات اعتباری، اختیار معاملات غیرعادی و سایر مشتقات غیرعادی تقریبا همیشه به این شکل مبادله میشوند. اینها قراردادهایی سفارشی هستند که تا حد زیادی بدون کنترل باقی میمانند و برای خریدار و فروشنده انعطافپذیری بیشتری در رسیدن به دسته بندی بازارهای مالی نیازهایشان فراهم میکنند.
بازار بیمه
این بازار به جابجایی ریسکهای مختلف کمک میکند. بیمه برای انتقال ریسک یک ضرر از یک مؤسسه به یک مؤسسهی دیگر، در ازای یک پرداخت، استفاده میشود. بازار بیمه مکانی است که در آن دو همتا، یک بیمهگر و یک بیمهشونده که بیمهگذار هم نامیده میشود، با هم ملاقات میکنند تا معاملهای با هم انجام دهند که ابتدائا توسط مشتری استفاده میشود تا مانع از ریسک یک ضرر نامطمئن شود.
بازدهی صنایع بورسی در هفته گذشته / کدام صنعت بیشترین بازدهی را داشته است؟
دنیای معدن: صنایع بورس تهران در هفته گذشته دچار تغییرات روند معاملات شدند. صنایع بازار سرمایه این بار از دوگانگی ریالی و دلاری بودن فاصله گرفته و تحت تأثیر معیار سبک و سنگین بودن نمادها قرار گرفتند.
به گزارش دنیای معدن، صنایع بورس تهران در هفته منتهی به 11 شهریورماه به واسطه خط گیری از اخبار برجامی، نوسانات قیمت دلار و قیمتهای جهانی در حال تغییر روند معاملاتی هستند. معاملات بازار سرمایه در چهار هفته گذشته تغییرات زیادی داشته است. در ابتدا انتشار اخبار دور جدید مذاکرات بازار را دو دسته کرد و حقیقیها شروع به خریدن سهم های ریالی کردند و صنعت بانکی و خودرویی بورس تهران رشد تراز خوبی را به دست آوردند. در هفته بعد این روند به مرور کاهش یافت و در نهایت منجر به چرخش بازار شد.
این چرخش به دلیل کاهش قیمت سهم های دلاری بازار و نقطه ورود مناسب برای بازدهی کوتاه مدت از این سهمها اتفاق افتاد و این بار سهم های دلاری مورد استقبال حقیقی ها قرار گرفتند. معاملات بازار در این هفته با تغییرات دسته بندی بازارهای مالی خاصی همراه بود. سهمها و صنایع سنگین بورس تهران حجم معاملات کمی داشتند و بیشتر با افت قیمتی روبرو بودند اما سهام های سبک بازار در صف خرید فرو رفتند و رشد قیمتی مناسبی را تجربه کردند. این تغییر فاز معاملاتی باعث شد تا شاخص کل بورس تهران روند نزولی داشته باشد و درعین حال شاخص کل هم وزن رشد تراز را تجربه کند.
بازدهی 30 دسته بندی بازارهای مالی صنعت بزرگ بورس تهران در هفته اخیر
بورس تهران در هفته گذشته روند معاملاتی قابل توجهی داشت. سهام های سنگین بازار که در هفته های قبل با رشد یا افت قیمت چند روزه همراه بودند در این هفته کاهش حجم معاملات داشتند. این بار نوبت بازی بازار به سهم های سبک تر رسیده بود. کاهش قیمت سهام های سنگین بازار در این هفته بازدهی شاخص کل را به منفی 2 دهم درصد رساند. شاخص کل در روز پنجم و هفتم شهریور ماه مثبت بود و 3 روز معاملاتی دیگر هفته را افت تراز داشت. رشد قیمت سهام های سبک بازار باعث شد تا شاهد یک دوگانگی در شاخص ها باشیم و بازدهی شاخص کل هم وزن را به مثبت 9 دهم درصد در هفته اخیر رساند. شاخص کل هم وزن در روز ششم شهریور ماه منفی بود و در 4 روز معاملاتی دیگر هفته رشد تراز داشت.
در بین 30 صنعت بزرگ بورس تهران 19 صنعت هفته گذشته را با افزایش تراز سپری کردند. صنعت کاشی و سرامیک با بازدهی 3.3 درصدی در این هفته بیشترین بازدهی را دربین صنایع به ثبت رساند. پس از صنعت کاشی، گروه اداره بازارهای مالی با 3.13 درصد رشد تراز بازدهی دوم این هفته را به دست آورد. صنعت حمل و نقل بورس نیز با 1.76 درصد بازدهی در جایگاه سوم قرار دارد. هرسه صنعت تراز اول بازدهی هفته جز صنایع سبک بازار هستند که نشان از تغییر روند معاملات این هفته بر بازدهی سهم های بازار دارد. صنایع مواد دارویی، انبوه سازی، شیمیایی وبیمه نیز بازدهی بیشتری به نسبت شاخص کل هم وزن داشتند.
بازدهی شاخص کل بورس تهران در این هفته منفی 2 دهم درصد بوده است. فرای 19 صنعتی که بازدهی مثبت داشتند؛ 2 صنعت سرمایه گذاری و سیمانی از 30 صنعت بزرگ بورس تهران در این ماه بازدهی منفی کمتر از شاخص کل داشتند که نشان میدهد عملکرد بهتری به نسبت شاخص کل بورس تهران به ثبت رساندند. در بین صنایع بزرگ بازار 9 صنعت بازدهی ضعیف تری نسبت به شاخص کل داشتند. سه صنعت خودرو، بانکی و ارتباطات که از صنایع ریالی بازار به حساب میآیند و در هفته های قبل رشد تراز خوبی داشتند؛ در این هفته ضعیف ترین عملکرد را در بین صنایع بازار به ثبت رساندند. بیشترین بازدهی منفی مرداد ماه در تراز شاخص صنعت خودرویی و بانکی با منفی 4.1 و منفی 3.2 درصد دیده می شود.
نهایی نشدن مذاکرات در مرداد ماه باعث شده تا فعالان بازارسرمایه تمرکز معاملات را از سهم های ریالی بردارند و دنباله رو جریان پول حقیقی باشند.
اصلاح طبقه بندی صنایع بورسی / دسته بندی شرکت ها در ۱۰ صنعت
معاون نظارت بر ناشران و اعضای بورس تهران از پیشنهاد تغییر نظام طبقه بندی صنایع بورسی خبر داد که در صورت عملی شدن ، همه شرکت ها در ۱۰ صنعت دسته بندی خواهند شد.
معاون نظارت بر ناشران و اعضای بورس تهران با اشاره به لزوم اصلاح طبقه بندی صنایع در بورس ایران، در این خصوص گفت: بازارهای مالی دنیا از نظام طبقه بندی ISICC که برای گزارشهای آماری در سطح اقتصاد کلان استفاده میشود فاصله گرفته و نظام طبقه بندی صنایع مبتنی بر بازار سهام را پذیرفتهاند. به همین منظور، بورس تهران قصد دارد نظام طبقه بندی صنایع را از ISIC به ICB که مناسب بازار سهام باشد، تغییر دهد و شاخص های قیمت متناسب با این نظام ها را راه اندازی کند.
روح الله حسینی مقدم با بیان اینکه بازارهای سرمایه کنونی، پیوستگی زیادی با یکدیگر دارند و سرمایهگذاران در بازارهای بینالمللی به دنبال بهترین مکان برای کسب بیشترین منفعت هستند، افزود: هماهنگی در تعاریف و طبقهبندیها و تطابق و همخوانی بازارهای جهانی و وجود طبقهبندی پذیرفته شده از صنایع در میان بازارها امری ضروری است.
وی ادامه داد: از این رو سازمانهای بینالمللی فعال در بازارهای مالی، طبقهبندیهای مختلفی از صنایع ارایه کردهاند که از سوی بورسهای جهان مورد استفاده قرار گرفتهاند.
معاون نظارت بر ناشران و اعضای بورس تهران اظهار داشت: در حال حاضر بورس اوراق بهادار تهران از استاندارد ISIC برای طبقه بندی صنایع استفاده می کند که به نظر می رسد، با توجه به رویکرد سایر بورس های مطرح جهان در استفاده از سایر طبقه بندی های استاندارد نظیر ICB و GICS تجدیدنظر در طبقه بندی صنایع در بورس ها مفید خواهد بود.
دو مثال از "کساپا" و فجام"
حسینی مقدم در توضیح بیشتر موضوع با ذکر مثال هایی افزود:شرکت سایپا شیشه با نماد "کساپا" شرکتی است که در حال حاضر با توجه به نوع فعالیت آن در طبقه کانه های غیرفلزی طبقه بندی شده زیرا در در فرایند تولید این شرکت ، تامین مواد اولیه و ذوب مواد و در نهایت تولید شیشه برای اتومبیل است. اما همه می دانیم حوزه درآمد این شرکت از صنعت خودرو است. یعنی چنانچه صنعت خودرو وضعیت خوبی داشته باشد، وضعیت فروش، دریافت مطالبات، و بسیاری دیگر از آیتمها نیز خوب خواهد بود، اما در حال حاضر در طبقه خودرو قرار ندارد.
به گفته وی با تغییر نظام طبقه بندی، توجه اصلی به حوزه درآمد شرکت ها است و اینکه بخش عمده درآمد یک شرکت از کدام حوزه تامین می شود. لذا "کساپا" از این منظر در طبقه خودرو طبقه بندی خواهد شد.
حسینی مقدم مصداق دیگر برای این موضوع را شرکت جام دارو با نماد "فجام" دانست و گفت: هر چند تمرکز اصلی این شرکت در صنعت دارو است اما در طبقه دیگری و در کنار ماشین سازی اراک و . طبقه بندی شده است. جالب اینجاست که فعالان بازار در طبقه بندی غیررسمی این شرکت را در طبقه اصلی قرار می دهند و به عنوان مثال فجام را با صنعت دارو بررسی می کنند که قطعا مطالبه گران اولیه این تغییر، مدیران پرتفوی و مدیران سرمایه گذاری هستند.
این مقام مسئول افزود: به همین منظور، بورس اوراق بهادار به منظور ارتقای استانداردها و همگام شدن آن با بازارهای بینالمللی پس از بررسی انواع طبقهبندی صنایع در بازارهای سرمایه کشورهای مختلف، به دنبال استفاده از طبقه بندی ICB برای طبقه بندی شرکت ها است.
دو رویکرد اصلی طبقهبندی شرکت ها
حسینی مقدم با اشاره به مدلهای مختلفی که از سوی سازمانهای بینالمللی برای طبقهبندی شرکتها ارایه و هر کدام رویکرد خاصی را برای طبقهبندی درنظر میگیرند، گفت: در طبقهبندی شرکتها به طور کلی دو رویکرد اصلی طبقهبندی شرکت ها بر مبنای فعالیت و بر مبنای بازار وجود دارد.
وی اظهار داشت: در رویکرد "اول، طبقهبندی مبتنی بر فرآیند تولید و محصولاتی است که شرکت تولید میکند. در واقع شرکتهای تولیدکننده کالا متفاوت از شرکتهای ارایه کننده خدمات طبقهبندی میشوند، حتی اگر در یک بازار فعالیت کنند. با وجود این، امروزه بسیاری از شرکتها کالا و خدمات را با همدیگر ارایه میکنند، بنابراین خط بین کالا و خدمات در حال ناپدید شدن است.
معاون نظارت بر ناشران و اعضای شرکت بورس تهران با بیان اینکه در رویکرد دوم، طبقهبندی با توجه به بازاری صورت میگیرد که شرکتها در آن فعالیت میکنند، عنوان کرد: عمده بورسهای جهان از طبقهبندیهای این رویکرد استفاده میکنند و مهمترین طبقهبندیهای ارایه شده براساس این رویکرد، الگوی طبقهبندی صنایع ( ICB ) است.
حسینی مقدم، الگوی طبقهبندی صنایع را یک سیستم طبقهبندی شرکتها خواند که توسط موسسات داوجونز و فوتسی در سال 2005 ارایه و در سوم ژانویه 2006 جایگزین سیستمهای طبقهبندی قبلی شد. این مدل به منظور جداسازی بخشها در یک اقتصاد استفاده میشود. این طبقهبندی، بازارها را در سطح جهانی به طبقات مشخص تقسیم میکند و به سرمایهگذاران اجازه میدهد، روندهای صنایع را بین زیر بخشهای مشخص با یکدیگر مقایسه کنند.
وی ادامه داد: در واقع این مدل به استفادهکنندگان اجازه میدهد که بر روندهای کلی نظارت و بر روندهای کوچک بازار تمرکز و همچنین کیفیت و کمیت عملکرد را ارزیابی کنند.
این مقام مسئول،این الگو را استانداردی دانست که توسط بورسها، توزیعکنندگان اطلاعات، ارایهدهندگان شاخص، خریداران و فروشندگان اوراق بهادار، ناظران و رسانهها معتبر جهانی پذیرفته شده و امروزه در سطح جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
به گفته حسینی مقدم، از جمله بورسها و مراکز استفادهکننده از این طبقهبندی نزدک، نیویورک یورونسکت، بورس لندن، بورس سوئیس، صندوق بینالمللی پول، انجمن جهانی اقتصاد و رسانههای معتبر جهانی وال استریت ژورنال، تایمز مالی و روزنامه اینترنتی داوجونز هستند.
وی افزود: الگوی طبقهبندی صنایع دارای چند ویژگی اولیه است از جمله اینکه این مدل بر مبنای مجموعهای از قوانین معاملاتی که به آسانی توسط دیگران قابل بررسی هستند، مدیریت میشود. ضمن اینکه الگوی طبقهبندی صنایع فوتسی دارای چهار سطح طبقهبندی است.این مدل از یک سیستم کدگذاری دیجیتال 4 رقمی مختصر و منطقی که تعاریف سمبلهای سادهای دارد، استفاده میکند وشرکتها بر مبنای درآمدهای به دست آمده سالیانه و نه سطوح سود طبقهبندی و تخصیص مییابند.
معاون نظارت بر ناشران و اعضای بورس تهران، با بیان اینکه الگوی طبقهبندی صنایع شرکتها را به بخشهایی تخصیص میدهد که نزدیکترین تعریف را با ماهیت تجاری آنها دارد، اظهار داشت: ماهیت تجاری شرکت بر اساس منبع درآمد یا اقلامی که بخش عمدهای از درآمد را ایجاد میکند، تعیین میشود. اگر یک شرکت در میان چندین زیر بخش دارای موقعیت مساوی باشد، از مقامات داوجونز و فوتسی برای اخذ تصمیم نهایی استفاده میشود.
حسینی مقدم افزود: پایگاه جهانی داده الگوی طبقهبندی صنایع ابزاری جامع، دقیق و قابل اطمینان برای تجزیه و تحلیل جهانی است و انعطافپذیری محصولات این پایگاه به این معنی است که میتوان از آنها در تحقیقات استاندارد بخشها، جستجوهای دادهها، مقایسه عملکرد شاخصها بر مبنای بخشها یا بهبود منابع اطلاعاتی موجود استفاده کرد.
وی با اشاره به اینکه بیشتر بورسهای جهان از طبقهبندیهای طبقهبندی جهانی استاندارد صنایع یا الگوی طبقهبندی صنایع به منظور طبقهبندی شرکتها استفاده میکنند، گفت: در این میان طبقهبندی الگوی طبقهبندی صنایع مقبولیت بیشتری دارد.بورسهایی نیز که از طبقهبندیهای خاص استفاده میکنند و تا حدی کوشیدهاند استانداردهای این دو طبقهبندی را در ساختار رعایت کنند.
این مقام مسئول تاکید کرد: استفاده از طبقهبندیهای مشابه در میان بورسها این مزیت را به همراه دارد که آنها میتوانند مقایسه بهتری از عملکردها انجام دهند. از این رو، بورسها میتوانند شاخصهای هماهنگی را طراحی و ارایه دهند.
مزیت های روش جدید طبقه بندی
به گفته حسینی مقدم، با توجه به مطالعه انجام شده، در میان بورسهای بررسی شده تنها بورس تهران از طبقهبندی استاندارد بینالمللی فعالیتها استفاده میکند.در صورت استفاده از ICB تعداد صنایع، به 10 صنعت کاهش خواهد یافت و در واقع تنوع فعالیتی و محصولی شرکت ها را در سردسته، دسته و زیردسته های صنعت شاهد خواهیم بود.
وی یکی از مهم ترین مزایای این روش طبقه بندی را فراهم آوری قابلیت مقایسه دانست و گفت: این طبقه بندی بازارها را در سطح جهانی به طبقات مشخص تقسیم می کند و به سرمایه گذاران اجازه می دهد روندهای صنایع را بین زیربخش های مشخص با یکدیگر مقایسه کنند. در واقع این مدل به استفاده کنندگان اجازه می دهد که بر روندهای کلی نظارت و بر روندهای کوچک بازار تمرکز و همچنین کیفیت و کمیت عملکرد را ارزیابی کنند.
حسینی مقدم از دیگر مزیت های اصلی این طبقهبندی ها را گستردگی استفاده توسط مراکز مهم ذکر کرد و گفت: الگوی طبقه بندی صنایع ، استانداردی است که توسط بورس ها، توزیع کنندگان اطلاعات، ارائه دهندگان شاخص، معامله گران اوراق بهادار، ناظران و رسانه های معتبر جهانی پذیرفته شده و در سطح جهان مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع این مدل توسط بورس هایی که بیش از 95 درصد از کل بازارهای سرمایه جهانی را تسخیر کردهاند، در حال استفاده است.
یخبندان در بورس تهران/بررسی سرنوشت بازار سهام
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای اقتصاد ؛ بررسیها نشان میدهد نفسهای شاخص کل بورس به شماره افتاده و نماگر اصلی بازار سهام دیگر مانند قبل نوسان نمیکند. بورس اوراق بهادار تهران بهعنوان مهمترین بخش از بازارهای مالی کشور در حالی از نبود نقدینگی کافی رنج میبرد که نوسانهای شاخص کل بورس روز به روز کم و کمتر میشود. بهطوریکه تحت تاثیر مسائلی از قبیل روند رکودی بازارهای جهانی و مسکوت ماندن روند ادامهدار مذاکرات برجام، شرایط سرمایهگذاری در این بازار به مراتب دشوارتر از قبل شده و بر بلاتکلیفی هر چه بیشتر فعالان بازار افزوده است. این مدعا را میتوان با تکرار صفر شدن نوسان شاخص کل در دو هفته اخیر و همچنین خروج ادامهدار سرمایه از بازار مذکور به اثبات رساند. چراکه میزان تحرکات نماگر یادشده از ابتدای سال تاکنون تا حد زیادی محدود شده و شاخص کل حدود ۳مرتبه در بازه مثبت ۰۳/ ۰ تا منفی ۰۳/ ۰درصد نوسان داشته که هر سه مرتبه آن در فصل تابستان به ثبت رسیده است.
نوسانهای شاخصکل بورس روزبهروز کمتر و کمتر میشود. بازار سهام در شرایطی اوضاع رکودی کنونی را سپری میکند که ارزش معاملات خرد در آن در زیر سطح ۲هزارمیلیاردی جا خشک کرده است. همین امر سببشده تا روند ادامهدار کاهش در ارزش معاملات خرد به نوعی نشانه رکود در این بازار ارزیابی شود، اما نکته مهمتر این است که بررسی نوسانات شاخص در ماههای اخیر خود موید این است که افزایش بلاتکلیفی فعالان بازار در معاملات سهام شاخصساز را به نمایش میگذارد. در شرایطی که همه دم از رکود میزنند، برآیند تغییرات شاخصکل هموزن مثبت بوده است. این مساله در حالی روی داده که شاخصکل هر روز کمتر و کمتر نوسان میکند. این مدعا را میتوان با تکرار صفرشدن نوسان تدپیکس در دو هفته اخیر به اثبات رساند. بیتحرکی شاخصکل در شرایطی روی داده که این مساله حتی در سراسر بعضی از سالها تکرارپذیر نبوده است. بر این اساس میتوان گفت که دلیل چنین رویدادی در شرایط کنونی تداوم مخابره اخبار منفی از اقتصادهایی نظیر چین و ایالاتمتحده است که در کنار مسکوتماندن مذاکرات برجامی و ادامهدار شدن بلاتکلیفی ناشی از آن، جان بازارها بهخصوص بورس را گرفته و بر طبل رکود تقاضا در روزگار کنونی میکوبد.
فرکانس کاهشی شاخصکل
بازار سهام در شرایط کنونی تحتتاثیر مسائل متعددی از قبیل روند رکودی بازارهای جهانی، ابهامات موجود در مذاکرات برجام و همچنین احتمال گزارشهای ضعیف پیش روی شرکتها، معاملات کمرمقی را تجربه میکند. پایداری این شرایط در حالی بر نگرانی سرمایهگذاران میافزاید که تاکنون بارها مذاکرات برجام به نقطه پایانی نزدیک شده اما در نهایت نهتنها به حصول توافق بین طرفین منجر نشده، بلکه باعث شکلگیری رفتار هیجانی در بازار سهام نیز شده است. از طرفی سیگنال منفی که از بازارهای جهانی به بورس تهران مخابره میشود شرایط را بیش از پیش برای سرمایهگذاران دشوار میکند. در چنین شرایطی است که دادوستدهای بورسی در نمادهای شاخصساز، بر مداری خنثی قرار گرفته و در سطحی مشخص و محدود درجا میزند، بهطوریکه در روزهای اخیر نوسانات شاخص در بازه صفردرصدی محدود شده و رونق تنها در برخی نمادهای کوچک بازار دیده میشود، از اینرو میتوان برآیند تحرکات نماگر اصلی بازار را به قلب در حال بازایستادن تشبیه کرد، چراکه از ابتدای سالتاکنون نوسانات شاخصکل در محدوده ۱/ ۰ تا منفی ۱/ ۰درصد حدود ۱۷ مرتبه تکرار داشته است و این میزان تغییر از ابتدای تابستان تاکنون نیز حدود ۸ بار بوده است. در نگاهی دقیقتر شاخصکل از ابتدای سال تاکنون ۶ مرتبه در محدوده ۰۵/ ۰ تا منفی ۰۵/ ۰ نوسان کرده و این مقدار از تحرکات نماگر اصلی بازار از ابتدای تیرماه تا لحظه نگارش این گزارش حدود ۴ مرتبه بوده است. روند نوسانات نماگر یادشده در حالی محدود و محدودتر میشود که شاخصکل بورس تهران در فصل تابستان سمت و سویی نوسانی داشته است، چراکه از ابتدای سال تاکنون شاخصکل حدود ۳مرتبه در بازه ۰۳/ ۰ تا منفی ۰۳/ ۰درصد نوسان داشته که هر سهمرتبه آن در فصل تابستان به ثبت رسیده است.
سکوت بازار دوشنبه
بازار سهام همچنان از نبود جریان نقدینگی کافی رنج میبرد و پایینبودن مستمر حجم و ارزش معاملات سهام بسیاری از سرمایهگذاران این بازار را آزردهخاطر کرده و بیتوجهی و سردرگمی آنها را بهدنبال داشته است. روند فرسایشی بورس تهران در حالی ادامه دارد که از ابتدای هفتهجاری معاملات بورس رونقی نیافته و با کمتحرکی در مدار فعلی خود درجا میزند، بهطوریکه پس از افت ۸۷/ ۰درصدی نماگر اصلی تالار شیشهای در معاملات روز شنبه، بازار نتوانست آنطور که باید در روند معاملاتی متعادلی قرار بگیرد و در روز یکشنبه هم نماگر اصلی بازار با تغییر صفردرصدی در مقایسه با روز گذشته در سطح یکمیلیون و ۴۲۶هزار واحد باقی ماند. نهایتا در ادامه مسیر رکودی بازار، در روز گذشته شاخصکل با افت ناچیز ۱۲۶ واحدی معادل ۰۱/ ۰درصد عقبنشینی داشت. در این روز نماگر هموزن بازهم عملکرد بهتری در مقایسه با شاخصکل داشت و با افزایش ۳۵/ ۰درصدی در سطح ۴۱۰هزار واحد قرار گرفت. اعداد و ارقام مذکور نشان میدهد که سهام کوچک بازار با توجه به رکودی که در معاملات بزرگترها حاکم شده، در حالحاضر پتانسیل بیشتری برای رشد دارند چراکه در روزهای رکودی و کمرمق بازار سهام همچنان با اقبال سهامداران همراه هستند. در چنین وضعیتی بهنظر میرسد حتی اگر ابهامات اقتصادی و سیاسی ادامهدار باشد، صنایع کوچک توان رشد بیشتری دارند و احتمالا بازدهی بهتری را در مقایسه با سایر صنایع داشته باشند. نگاهی دقیقتر به روند معاملاتی بورس دیروز نشان میدهد که بازار سهام در ابتدای معاملات به حمایت معتبر خود واکنش مثبت نشان داده بود، بهطوریکه نماگر اصلی بورس تهران تا ساعت ۱۰:۳۰ با افزایش بیش از هزار و ۵۰۰واحدی تا سطح یکمیلیون و ۴۲۸هزار واحد پیشروی کرد، اما بورس دیروز پس از گذشت نیمی از تایم معاملات نسبت به ابتدای بازار کمی عقبنشینی داشت. نهایتا در پایان معاملات روز دوشنبه دماسنج بازار بهرغم صعود صبحگاهی خود در مدار نزولی قرار گرفت و در سطوح قبلی خود درجا زد؛ این در حالی است که نمادهای معاملاتی «شپدیس»، «کگل» و «فارس» در این روز بیشترین تاثیر منفی بر شاخصکل را داشتند اما در مقابل نماد معاملاتی «اخابر» با تاثیر مثبت ۷۴۹ واحدی بر شاخصکل مانع از افت بیشتر این نماگر شد. در مرتبه دوم نیز نماد «همراه» با ۱۵۰ واحد تاثیر مثبت بر شاخصکل بیشترین تاثیر مثبت بر نماگر یادشده را به ثبت رساند، ضمن اینکه ارزش معاملات خرد سهام در این روز با رشد حدود ۱۵درصدی در مقایسه با روز قبلی رقم هزار و ۶۰۱ میلیارد تومان واحد را به ثبت رساند. رقم مزبور نشان میدهد که بازار سرمایه همچنان با معضل نبود نقدینگی کافی در بازار دست و پنجه نرم میکند و در چنین شرایطی که سایه رکود بر بازار سهام حاکم است و روند فرسایشی معاملات ادامهدار است، سرمایهگذاران انگیزهای برای واردکردن سرمایه خود به این بازار ندارند؛ این در حالی است که اغلب سهام موجود در بازار یادشده از نظر قیمتی در سطوح قیمتی جذابی قرار دارند و برای سرمایهگذاری مناسب هستند اما به اعتقاد اغلب کارشناسان علت بیتوجهی سرمایهگذاران به بازار سهام این است که سرمایهگذاران دیگر بازار سرمایه را فضای مناسبی برای سرمایهگذاری نمیدانند. در چنین شرایطی اغلب سرمایهگذاران ترجیح میدهند که در بستری مناسب و البته امنتر به معامله بپردازند تا با اطمینان خاطر بیشتری سرمایه خود وارد بازار کنند. در ادامه بلاتکلیفی و سردرگمی فعالان بورس تهران در روز دوشنبه حدود ۱۴۶میلیارد سرمایه توسط سهامداران خرد از بازار خارج شد، بهطوریکه در این روز گروه محصولات شیمیایی حدود ۵۹میلیاردتومان و صنعت چندرشتهای صنعتی با خروج پول بیش از ۳۰میلیاردتومانی بیشترین خروج سرمایه حقیقی درمیان صنایع را داشتند، دسته بندی بازارهای مالی در مقابل گروه مخابرات با جذب نقدینگی حدود ۴۸میلیارد تومانی در صدرجدول ورود نقدینگی صنایع قرار گرفت و پس از آن گروه کاشی و سرامیک بیشترین ورود پول حقیقی را بهثبت رساند. به تفکیک نمادهای معاملاتی نیز طی دادوستدهای روز گذشته بورس تهران «پترول» با خروج نزدیک به ۴۰میلیاردتومان در صدر خروج نقدینگی بورس روز گذشته قرار گرفت، پس از آن «شستا» و «شپنا» با خروج دسته بندی بازارهای مالی بیش از ۱۰میلیاردتومانی بیشترین خروج سرمایه در روز دوشنبه را بهنام خود به ثبت رساندند، درحالیکه نمادهای «اخابر» و «کلوند» به ترتیب با ورود پول بیش از ۴۹میلیاردتومان و بیش از ۶میلیاردتومان همراه شدند و در صدرجدول جذب سرمایه حقیقیها در روز گذشته قرارگرفتند.
نگاهی به عوامل کلان کنونی
بهطور کلی روند فرسایشی معاملات بورس تهران گویای ناامیدی خریداران و فروشندگان این بازار است. این وضعیت در حالی ادامه دارد که بهنظر میرسد مشکل اصلی ناشی از بلاتکلیفی در مذاکرات هستهای و سازوکارهای سیاسیاقتصادی است که روند بازار را تحتتاثیر قرار داده است. این عوامل منجر به شکلگیری وضعیتی شده که در آن اعتماد عمومی اهالی بازار سرمایه تا حد زیادی کاهش یافته است، بهطوریکه نگاه اغلب فعالان بازار به مذاکرات برجام است و در انتظار مشخصشدن سرانجام برجام هستند؛ این در حالی است که اغلب کارشناسان بر این باور هستند که حتی در صورت حصول توافق در برجام هم نباید انتظار رشد شارپی در بازار را داشت، چراکه این رشد کوتاهمدت و تحتتاثیر رفتار هیجانی سرمایهگذاران خواهد بود، اما این دسته از کارشناسان تاکید دارند که تا مذاکرات ادامهدار برجام پایان نیابد و تکلیف آن مشخص نشود، نمیتوان انتظار داشت که رکود و فرسایش بازارها پایان یابد. بهعبارتی دیگر بازارهای مالی در چنان رکودی دست و پا میزنند که تنها عامل کلانی همچون برجام میتواند آنها را از رکود و بیخبری نجات داده، تا بلکه روند باثباتتری داشته باشند، اما در شرایط کنونی نگرانی فعالان بازار به مذاکرات برجام محدود نمیشود چراکه تحتتاثیر سیگنالهای منفی که از بازارهای جهانی بهویژه چشمانداز رکودی که از اقتصاد آمریکا و چین به بازار مخابره میشود، بعید نیست در روزها و هفتههای آینده شاهد ضعیف و ضعیفتر شدن نبض بازار سهام باشیم. در کنار همه این عوامل مساله مهمتری پیشروی بازار قرار دارد که با نگاهی به روند معاملات بورس تهران از نیمهدوم سال۹۹، بهتر میتوان شرایط کنونی را تفسیر کرد. همانطور که در گزارشهای قبلی بارها بحران قیمتی سالهای اخیر را مورد بررسی قرار دادیم، با شروع بحران ریزش قیمتی از نیمه دوم سال۹۹ حقوقیها با فشار دولت و تحتعنوان سیاستهای حمایتی و البته به دلیل لنگر ذهنی در دوران رونق و با فرض ثبات بازارهای جهانی شروع به خرید سهمها در مقیاسهای بالا کردند (لنگر انداختن نوعی سوگیری شناختی است که در آن ذهن افراد در فرآیند تصمیمگیری به نخستین اطلاعاتی که بهدست میآورند، تکیه میکند). در چنین شرایطی هرجا که سهامداران حقیقیها سهمهای خود را میفروختند، سهامداران حقوقی درجا سهام مذکور را خریداری میکردند. همین مساله باعثشده تا دیگر سرمایهگذاران تمایلی برای خرید سهمهای بیشتر در بازار نداشته باشند، در نتیجه چنین روندی سرمایهگذارهای نهادی هم به دلایل سیاسی و اقتصادی (افزایش عرضه منجر به کاهش بیشتر قیمت میشود) تمایلی بهفروش سهام خود ندارند و بهنظر میرسد که مردم هم سهامی نخواهند خرید. برای همین فرض بر این است که آن چیزی که در سالجاری با عنوان روز صفر شاخص در دو روز معاملاتی شاهد آن بودیم، بازهم تکرار شود و نوسانها بهخصوص در نمادهای شاخصساز به دلیل رکود بازارهای خارجی در کنار ابهام برجامی به حداقل برسد، بنابراین احتمالا روند رکودی بازار همچنان ادامه داشته باشد. البته دلایل منطقی دیگری برای پایداری رکود بازار و عدمتمایل سرمایهگذاران برای معامله در بازار سهام وجود دارد، بهطوریکه بسیاری از تحلیلگرانی که گزارش عملکرد شرکتها را دنبال میکنند، معتقدند در چنین شرایطی نخریدن سهام احتمالا منطقیتر خواهد بود، چراکه به باور این دسته از تحلیلگران بهنظر میرسد که گزارش عملکرد پیشرو شرکتها آنطور که باید مطلوب نباشد، از اینرو نمیتوان این موضوع را رد کرد که احتمال گزارشهای ضعیف پیشرو شرکتها یکی از تحولاتی است که بهعنوان ریسکهای قابلقبول و قابلپذیرش برای بازار مطرح میشود.
دیدگاه شما