نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!
تفاوت بورس و فرابورس چیست؟ | به زبان ساده (+ فیلم آموزش رایگان)
پیشتر، در مطالب «آموزش بورس رایگان | گام به گام برای همه | به زبان ساده» و «بورس چیست ؟ آموزش بورس (+ دانلود فیلم آموزش رایگان)» با بازار بورس و مفاهیمی مانند شاخص بورس، تابلوخوانی، نوسانگیری، حجم مبنا و تحلیل فاندامنتال آشنا شدیم. در این آموزش، ابتدا به معرفی مختصر بورس و فرابورس خواهیم پرداخت و پس از آن، مهمترین موارد تفاوت بورس و فرابورس را بیان خواهیم کرد.
بورس چیست؟
بورس بازاری است که در آن داراییها معامله میشوند. این بازار به سه دسته بورس کالا، ارز و اوراق بهادار تقسیم میشود. در بورس کالا، همانگونه که از نامش مشخص است، کالاهای معینی خرید و فروش میشود. در این بورس، معمولاً مواد اولیه معامله میشوند و هر کالایی بورس خودش را دارد؛ مثلاً بورس نفت. در بورس ارز، پولهای خارجی خرید و فروش میشوند که البته این بورس در ایران فعال نیست. در بورس اوراق بهادار، داراییهای مالی مانند سهام شرکتها، اوراق مشارکت و.. معامله میشود. در بورس اوراق بهادار یا به اختصار، بورس، بستری ایجاد شده تا خریداران و فروشندگان بتوانند معاملات را انجام دهند. در این بازار قوانینی وجود دارد که منافع سرمایهگذاران و سرمایهپذیران را حفظ میکند. به عبارت بهتر، بورس سرمایهگذاران و سرمایهپذیران را در کنار هم قرار میدهد تا هر دو با تواناییها و داراییهایی خود موجب منفعت دو طرف شوند.
فیلم آموزش رایگان تفاوت های بورس و فرابورس
فیلم آموزش رایگان تفاوت بورس و فرابورس به صورت گام به گام، در کادر بالا، به سوالات شما در خصوص تفاوتهای بورس و فرابورس، به زبان ساده و به صورت گام به گام پاسخ میدهد.
برای پخش و مشاهده ویدئو روی دکمه پلی یا تصویر بالا کلیک کنید.
فرابورس چیست؟
در بازار بورس قوانین و ساختارهایی وجود دارد که سبب میشود هر شرکتی توانایی ورود به آن را نداشته باشد. فرابورس نیز مانند بورس اوراق بهادار، بازاری برای داد و ستد اوراق بهادار یا سهام است و شرایط و قوانین معاملاتی سادهتری برای پذیرش شرکتها و معامله سهام دارد. وظیفه فرابورس، سازماندهی آن بخش از شرکتهای علاقهمند به فعالیت در بازار سرمایه است که هنوز شرایط ورود به بورس اوراق بهادار را کسب نکردهاند.
تفاوت بورس و فرابورس چیست؟
بازار بورس و فرابورس تفاوتهایی با هم دارند که در این بخش، مهمترین آنها را معرفی میکنیم.
بازارهای بورس و فرابورس
یکی از تفاوتهای ساختاری بورس و فرابورس تقسیمبندی بازارهای آنها است. بورس شامل دو بازار اول و دوم است. شرکتهایی که در بازار اول فعالیت میکنند، در صورتی که عملکرد مناسبی نداشته باشند، به بازار دوم منتقل میشوند و در طرف مقابل، شرکتهایی که عملکرد مناسبی در بازار دوم داشته باشند، میتوانند به بازار اول منتقل شوند.
ساختار جدید فرابورس ایران از پنج بازار تشکیل شده است: بازار اول، بازار دوم، بازار پایه (زرد، نارنجی و قرمز)، بازار سوم و ابزارهای نوین مالی. در بازار اول فرابورس، سهام شرکتها و واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری پذیرش و معامله میشود. بازار دوم فرابورس تنها شامل سهام شرکتهای سهامی عام است. سهام شرکتهای زیانده، تازه تأسیس و آنهایی که با افزایش سرمایه قصد تبدیل از سهامی خاص به سهامی عام دارند در بازار دوم پذیرفته میشود. بازار پایه نیز یکی از بازارهای فرابورس است که به منظور مقایسه دو معامله گر عرضه و نقل و انتقال اوراق بهادار ایجاد شده است. شرکتهای این بازار فرایند پذیرش را طی نمیکنند و به سه دسته تقسیم میشوند. طبق قوانین جدید، شرکتهای این بازار در سه بازار پایه زرد، نارنجی و قرمز دستهبندی شدهاند و دامنه نوسان روزانه آنها، به ترتیب، ۳، ۲ و ۱ درصد است.
مالیات در فرابورس
شرکتهای پذیرفته شده در فرابورس از پرداخت ۱۰ درصد مالیات معاف هستند که این مزیت مستقیماً متوجه سهامداران نیز میشود. همچنین، صاحبان سهام در شرکتهای فرابورس، نسبت به سهامی که در اختیار دارند، در مجمع عمومی حق رأی خواهند داشت.
تنوع بازارهای فرابورس
وجود بازارهای متنوع آن برای پوشش سلایق مختلف، از جاذبههای فرابورس است. بنابراین، سهامداران میتوانند در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کرده و به این ترتیب، ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهند.
تسهیلات و تأمین مالی شرکتها
بانکها شرکتهای فعال در فرابورس را به عنوان وثیقه جهت دریافت تسهیلات میپذیرند. بنابراین، شرکتهای فرابورس میتوانند از این طریق برای دریافت تسهیلات اقدام کنند. همچنین، اگر شرکتها به فرابورس پذیرفته شوند و در آن فعالیت کنند، میتوانند از تأمین مالی از طرف سهامداران برخوردار شوند.
پذیرش شرکتها و قوانین نظارتی
روند پذیرش شرکتها در فرابوس سادهتر است و الزامات سادهتری نسبت با بورس دارد. شرایطی مانند حداقل سرمایه ثبت شده شرکت، حداقل سهام شناور، حداقل تعداد سهامداران، حداقل سابقه فعالیت شرکت در صنعت مربوطه، زیان انباشته، نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها و سودآوری معیارهای سختگیرانهتری در بورس دارند.
روش و زمان معامله در بورس و فرابورس
روش معامله در بورس و فرابوس، اساساً تفاوت خاصی ندارد. همانگونه که از طریق پلتفرمهای آنلاین به خرید و فروش سهام بورس اقدام میکنید، میتوانید معاملات سهام شرکتهای فرابورس را نیز انجام دهید. البته زمان معاملات در فرابورس، انعطافپذیری بیشتری نسبت به بورس دارد.
به طور خلاصه میتوان گفت که سود سهام، افزایش قیمت سهام، تنوع سرمایهگذاری، اطمینان از محل سرمایهگذاری، معافیت مالیاتی، حق خرید سهام جدید و نوسانهای روزانه قیمت سهام از جاذبههای فرابورس است.
فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی
یکی از آموزشهای مفید و کاربردی فرادرس فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی است و منبع مناسبی برای کسانی است که میخواهند در بازار بورس فعالیت کنند و مفاهیم و اصول آن را بیاموزند. در این آموزش که مدت آن ۳ ساعت و ۲۸ دقیقه است، ضمن پوشش مباحث اصلی، مطالب به گونهای بیان شده است که مخاطبان حداکثر استفاده را از آن ببرند و اطلاعات ضروری را برای ورود به بورس کسب کنند. لینک آموزش مذکور در ادامه آورده شده است.
برای مشاهده فیلم آموزش مقدماتی ورود به بازار بورس و نکات کاربردی + اینجا کلیک کنید.
در درس اول این آموزش، مقدمات و آشنایی اولیه با بازار بورس و سهام مورد بحث قرار گرفته است. موضوع درس دوم، شناخت کلی و نکات مهم در ورود به بازار بورس است. ورود به سایتهای مربوط به سازمان بورس و ثبت نام در سجام موضوع درس سوم این فیلم آموزشی است. در درس چهارم راهنماییهای کاربردی درباره آشنایی با اصطلاحات و انواع قرارداد و صندوق ارائه شده است. آشنایی با مفاهیم سرمایهگذاری، انواع بورس و عرضه اولیه از دیگر موضوعاتی است در درس پنجم بیان شده است. درس ششم نیز، مروری بر ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش میدهد. در نهایت، موضوع درس هفتم این فیلم آموزشی، آشنایی با سامانه کدال و کارگزاریها است.
برای آشنایی بیشتر با کارگزاریها، پیشنهاد میکنیم به مطلب «بهترین کارگزاری بورس | بررسی جامع کارگزاری ها» مراجعه کنید.
سخن پایانی
در این نوشتار سعی کردیم تا تفاوتهای بورس و فرابورس و مزایا و معایب سرمایهگذاری در هر یک از آنها را به صورت خلاصه شرح دهیم. در پایان، از شما دعوت به عمل میآوریم تا دیدگاههای خود در رابطه با این مطلب را با ما در میان بگذارید؛ همچنین اگر تجربهای از حضور در این بازارها و سرمایهگذاری در آنها دارید، این تجربیات را نیز از همین طریق با دیگر مخاطبین مجله فرادرس به اشتراک بگذارید.
سلب مسئولیت مطالب اقتصاد: این مطلب صرفاً با هدف افزایش آگاهی عمومی در حوزه اقتصاد نوشته شده است. برای سرمایهگذاری، تجارت و آگاهی دقیق از قوانین مربوط به آنها، لازم است حتماً از دانش و مشاوره افراد متخصص کمک گرفته شود. دقت داشته باشید که قوانین بازار سرمایه و قوانین تجاری و اقتصادی کشور، همواره در حال تغییر هستند و بر همین اساس، ممکن است برخی موارد ذکر شده در این مطلب، دیگر صحت نداشته باشند. مسئولیت هر گونه بهرهبرداری از این نوشتار با هدف سرمایهگذاری، تجارت، کسب درآمد و غیره، بر عهده خود افراد بوده و مجله فرادرس هیچ مسئولیتی در این رابطه ندارد. برای اطلاعات بیشتر + اینجا کلیک کنید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش بورس رایگان به زبان ساده» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
فصل اول: ترس
ترس پدیده ای همه جایی است و در معامله گری به همراه برادرش که طمع است دو تا از مهمترین احساساتی هستند که ما را دربر می گیرند و باعث می شوند که ما کل پدیده معامله گری را آنطور که می خواهیم نتوانیم به ثمر برسانیم. ترس چیست و ما از چه چیز می ترسیم؟ ما از همه چیز عموماً می ترسیم چه مسائل کوچک و چه بسیار بزرگ، فکر می کنیم تمام دنیا به زمین خواهد آمد و از نظر مالی در مارکت ورشکست خواهیم شد. ما از شکست می ترسیم و حتی از موفقیت می ترسیم. ما می ترسیم که تصمیم اشتباهی بگیریم و حتی اگر تصمیم درستی هم بگیریم در ترس و نگرانی هستیم. ما از ناشناخته ها می ترسیم ولی در حقیقت همه چیز معامله گری ناشناخته است، برای اینکه آینده مارکت قابل پیش بینی نیست.
ما از خبر می ترسیم و در عین حال از بی خبری هم می ترسیم. ما از شکست و ضرر واهمه داریم و می ترسیم اگر به ضرر برسیم دوستانمان، رئیسمان، همسرمان، فرزندانمان، خانواده مان و مهم تر از همه اعتماد به نفس خودمان را از دست بدهیم. به طور خلاصه ما از ترس هم می ترسیم و از اینکه می ترسیم هم می ترسیم. ترس یک احساس فلج کننده قوی است و ما با کمک اون سعی می کنیم با چیزی که از آن می ترسیم مواجه نشیم و وقتی با آن مواجه نمی شویم و به جنگش نمی رویم که رفعش کنیم، یکسری خیال پردازی می کنیم که اغلبش خیال پردازی منفی است که بیشتر ما را فلج می کند و روی سیکل معیوب می افتیم. به این ترتیب اراده ما نسبت به کاری که می خواستیم انجام بدهیم ضعیف و ضعیف تر می شود و به اصطلاح ترس خود را به صورت خودکار افزایش می دهد. این مثل آتشی است که در ما آغاز و گسترش پیدا کرده مقایسه دو معامله گر و دامنه خودش را با افکار منفی افزایش می دهد. به این ترتیب وقتی ما دچار ترس می شویم خودمان را کنار می کشیم، اعتمادمان را از دست می دهیم و در چرخه معیوبی وارد می شویم که پایانی ندارد و در آن غرق میشویم.
ترس از آینده
ترس مربوط به انجام چیزی درآینده است و ما از گذشته نمی ترسیم چون دیگر تمام شده وما کنترلی روی وقایع آن نداریم. ممکن است از گذشته شرم داشته باشیم، یا پشیمان باشیم، یا احساس خوبی نداشته باشیم، ولی از گذشته ترس نداریم. اگر ما ازگذشته نگرانیم، به خاطر اشتباهاتمان و تبعات آن ها درزمان آینده است. پس ترسی که ما در حال حاضر داریم ترس از آینده است، چون ما نمی دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. در حال حاضر هیچ ترسی وجود ندارد و ما می توانیم هر چیزی را تحت کنترل خودمان در بیاوریم. این لحظه، لحظه تصمیم گیری درست و اجرای درست است و روی آن کنترل داریم. ولی نه روی گذشته کنترل داریم و نه روی آینده. پس اگرما از آینده می ترسیم، علت آن ترس از اتفاق بدی است که ممکن است پیش بیاید در صورتیکه هنوزاتفاق نیفتاده، مثلا ممکن است ضرر کنیم یا ورشکست بشویم. ما نمی توانیم آینده را همین الان با اعتماد صد در صد پیش بینی کنیم. تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که تصمیماتی بگیریم که عواقبش و اثری که می تواند روی ما بگذارد در آینده کم باشد و خیلی منفی نباشد. مثلاً اگر بیمه پزشکی نداریم و از مریضی می ترسیم، بیمه پزشکی بگیریم و اگر مریض شدیم می دانیم که بیمه داریم و دکتر و جراح و … می توانند به ما برسند. پس این یک کار عاقلانه است که در این لحظه انجام می دهیم برای اینکه نگرانی ما را در مورد آینده برطرف کند. خیلی از اتفاق ها در آینده غیرقابل پیش بینی است و ما نمی توانیم کنترلشان کنیم و به عنوان یک معامله گر فقط باید سعی کنیم ریسک اتفاقاتی را که بعدا می خواهد اتفاق بیفتد را از قبل پیش بینی کنیم و مضرات آنها را به حداقل برسانیم. ما در مورد آینده فقط احتمالات را می بینیم و نمی توانیم با قاطعیتبگوییم که چه اتفاقی خواهد افتاد و از روی همین احتمالات هست که ما می توانیم طوری برنامه ریزی کنیم که در آینده حتی برای بدترین ها آماده باشیم. بعضی افراد بخاطر اینکه نمی توانند آینده را صد در صد پیش بینی کنند، دچار وحشت می شوند. این نحوه دید آن ها نسبت به آینده است که باعث وحشت می شود وگرنه خیلی از چیزها را می شود از قبل پیش بینی کرد و با بررسی احتمالات منفی و مثبت، برای هر پیامدی آماده شد.
حق انتخاب: ترس یا هیجان
خیلی جالب است که بدانید وقتی ما دچار هیجان می شویم و یا می ترسیم، در هر دو حالت هورمون آدرنالین که یک محرک برای دفاع بدن هست در خون ما بالا می رود. این هجوم هورمون آدرنالین که به ما حالت دفاعی میدهد بین دو حالت ترس و هیجان مشترک است. اینکه کدام یک از این دو حالت در ما ظهور کند، بستگی به این دارد که ما با چه دیدگاهی به معامله گری نگاه می کنیم. اگر ما به دید تفریح به آن نگاه کرده و از اینکه در آمد خوبی داشته باشیم و پول زیادی به دست بیاوریم از معامله گری لذت میبریم، دچار هیجان زده گی میشویم. در مقابل اگر دید ما نسبت به معامله گری یک دید منفی است و آن را کاری سخت و مشقت بار میپنداریم، از معامله گری دچار ترس میشویم.
لذا بروز این دو حالت هیجان و یا ترس از انجام کار، بستگی به دیدگاه ذهنی ما نسبت به آن قضیه دارد. اگر از قبل دید مثبتی نسبت به معامله گری در ذهن خود ساخته باشیم، با اشتیاق و هیجان به انجام آن میپردازیم. از طرفی اگر از قبل با دید منفی و نگران کننده ای نسبت به خطر ضرر وارد معامله گری شویم، دچار حالت ترس خواهیم شد. همچنین ارزش های فکری وطرز فکرمان به ما شخصیت یک انسان محتاط و یا انسان با ریسک پذیری بالا را میدهد. فرد با شخصیت محتاط می خواهد سرمایه خود را حفظ کرده واز ریسک پرهیزمیکند و از قبول ریسک در معامله گری دچار ترس میگردد. این نقطه مقابل فردی است که ریسک پذیری بالایی داشته و می خواهد سرمایه خود را به سرعت رشد دهد و از این کارلذت میبرد.
همچنین دیدگاه ما نسبت به اینکه دچار اشتباه نگردیده و حتماً برنده از آن کار در بیاییم در ایجاد احساسات منفی و مثبت در ما دخیل هستند. آیا شما میخواهید هیچوقت در معامله گری بازنده نباشید که دیگران تصور کنند شما اشتباه کردید و یا اینکه برایتان مهم نیست دیگران چه تصوری دارند و فقط می خواهید پول دربیاورید؟ برای اینکه همیشه در سیستم معامله گری ضررهست ولی اگربه این ضررها به دید شخصی نگاه کنید و با دید یک شخص بازنده بخواهید جلوی ضررسیستم را بگیرید، هیچوقت موفق نمی شوید. هدف اصلی ما باید این باشد که پول در بیاوریم و لذا باید ضررهای کوچک بدهیم تا سودهای بالا ببریم و دراین حالت است که سودهای بالا، ضررهای کوچک را می پوشانند و ما موفق می شویم. لذا اینطور نیست که تصور کنید که حاصل یک معامله به دلیل تصمیمم درست و یا غلط شماست. این بازار است که پاسخ می دهد نه اینکه شخصیت ما جواب یک معامله را تعیین کند.
لذا زیر ساختار ذهنیمان، به ما حق انتخاب بین این دو حالت هیجان و ترس را میدهد. بعضی از معامله گران بعد از اینکه وارد بازار می شوند، اول دچار ترس می شوند و بعد دچار هیجان می شوند و بین این دو حالت می چرخند تا اینکه حالت ترس آن ها را خسته می کند. وقتی که هفته تمام می شود، آنها حسابی خسته اند چون لذت نبرده اند و دچار استرس بین هیجان و ترس بوده اند و انرژی آن ها حسابی تخلیه شده است. بعضی ها هم هنوز که وارد معامله گری نشده اند از ابتدا می ترسند و اصلاً نمی توانند حالت هیجان مثبت را در خود ایجاد کنند.
مقایسه دو معامله گر
دراینجا برای درک بیشتر مشکل ترس به مقایسه دومعامله گرمیپردازیم.
اولی معامله گر خیلی با هوشی است و سیستم معامله گری دارد که تریدها را در جهت روند بازار دو سه روز نگه می دارد و خیلی در پید کردن نقاط برگشت استاد است. او پیشنهادهای خودش را در گروهی که دارد به بقیه ارائه می دهد و همه از ان استفاده می برند وخیلی ها با سیگنال های او پولدار شده اند. ولی این معامله گروقتی تریدهای خودش را باز می کند، به محض اینکه به کمی سود می رسد دچار شک می شود، عرق می کند و نمی خواهد این مقدار سود کم به دست آورده را از دست بدهد. لذا اکثرتریدهایش را وقتی هنوز به هدف نرسیده، برخلاف آنچه که در سیستمش هست زودتر با سود کم می بندد. در صورتیکه معامله گرهایی که سیگنال او را دریافت می کنند، منتظر می مانند و بعد از چند روز که به هدف می رسنند، با پول زیادی تریدهایشان بسته می شود. ذهن این معامله گر به او می گوید که باید به سیستم خود که بازدهی عملی بالایی داشته پایبند باشد. ولی بعد از باز کردن معامله، یک ترس ناخودآگاه به او دست می دهد و باعث می شود که نتواند به سیستم اش پایبند باشد و تمام پتانسیل او و سود کامل او در عصر ترس از بین میرود. این معامله گردریک سیکل خوف و رجا گیر کرده و از یک طرف می داند که باید با امیدواری سیستم خود را دنبال کند ولی ترس نمی گذارد آن چیزی را که دوست دارد در عمل به اجرا بگذارد. بسیاری از معامله گران این مشکل را داشته و از آن رنج می برند زیرا که همه شنیده اند که میگویند ضررت را به سرعت کم کن و به سود ت اجازه بده تا رشد پیدا کند. پس مشکل چیست که ما نمی توانیم آن را انجام بدهیم؟ برای اینکه ما می دانیم و می خواهیم آن را انجام بدهیم ولی ترس می آید و نمی گذارد ما آن را درست به اجرا بگذاریم ومعمولا لج کرده و ضد آن عمل می کنیم.
مثال دیگر، معامله گری است که این مشکل دوگانگی را نداشته و در خوف و رجا نیست. او هر روز کار خودش را با ذهن کاملاً باز وسر زنده شروع می کند. چیزی که می تواند برای بعضی ها خیلی ترسناک باشد، برای او عادی است و از این حالت تیز هوشی که درحس ترس به اودست می دهد برای حضور در روی صحنه در زمان حال استفاده میکند. مثل کسی که می خواهد به شکار برود و هیجان و امید دارد که که با دست پر برگردد. یا مثل کسی که میخواهد هدیه ای دریافت کند و نمی داند که چه چیزی می خواهند به او هدیه بدهند ولی میداند که که در بسته هدیه چیزی هست واو باید فقط آن را باز کند.
مثال دیگر معامله گری است که این مشکل دوگانگی را نداشته و در خوف و رجا نیست. او هر روز کار خودش را با ذهن کاملاً باز وسر زنده شروع می کند. چیزی که می تواند برای بعضی ها خیلی ترسناک باشد، برای او عادی است و از این حالت تیز هوشی که زمان ترس به اودست می دهد برای حضور در زمان حال درصحنه استفاده میکند. مثل کسی که می خواهد به شکار برود و هیجان و امید دارد که که با دست پر برگردد. یا مثل کسی که میخواهد هدیه ای دریافت کند و نمی داند که چه چیزی می خواهند به او هدیه بدهند ولی میداند که که در بسته هدیه چیزی هست واو فقط باید آنرا باز کند. این معامله گردر حال رانندگی وبرای رسیدن سرکار، هیچ ایده ای ندارد که آن روز مارکت چه چیزی برایش می آورد و چه چیزی درانتظارش است، چون می تواند هر اتفاقی بیفتد. ولی این معامله گر توی ذهن خودش انتظار دارد مارکت یک سود بسیار خوبی را برایش به ارمغان بیاورد و میداند که تنها باید زمانش برسد تا مثل یک هدیه آنرا بازکند. او امیدواراست که اگر بزرگترین سود سال را به دست نیاورد، می تواند سود متوسط را به دست بیاورد و از صحنه امروز بازار با دست پر برگردد. این طرز تفکر به او یک حس مثبت می دهد و برای او هیجان انگیز است که امروز را هم میتواند به عنوان یک فرصت برای ثروتمند شدن استفاده کند.
در مقابل معامله گری را در نظر بگیرید که هر روزش را با حالت خیلی نگران کننده ای شروع می کند و انتظار از دست دادن پول بسیاری را دارد. چه چیزی اشتباهی می تواند پیش بیاید و چی می شود اگرمعامله ای را باز کند مارکت آنرا تایید نکرده وضد جهت آن حرکت کند؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر سود تمام هفته اش را یکجا از دست بدهد؟ واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد اگر مثل ماه قبل ضررزیادی بدهد و همه سرمایه اش را از دست بدهد؟ همه این افکار در ذهن معامله گرقبل از شروع کارشکل میگیرد. بعد با خودش فکر می کند که چه شغل وحشتناکی را من برای پول درآوردن انتخاب کردم. درحقیقت این معامله گردارد تمرکز ذهنی خودش را روی احتمالاتی می گذارد که تمامش منفی وپر از مصیبت و بلا است. او احتیاج دارد تمرکز خودش را روی چیزهای مثبتی بگذارد که دارد و قابلیت هایی که میتواند به او اعتماد به نفس داده تا بتواند معامله گری را مدیریت کند.
ضریب اهرمی – لوریج (Leverage)
قبل تر در مطلبی با عنوان مفاهیم پایه در بازار فارکس به طور مختصر لوریج یا ضریب اهرمی را معرفی کردیم. حال به طور مفصل و با ذکر مثال هایی سعی می کنیم مطلب را واضح تر برای شما بیان کنیم.
در این مطلب می خوانید:
لوریج (Leverage)
اهرم، ضریب اهرمی یا لوریج ابزار مهمی در بازار فارکس است که توسط بروکر ها یا همان کارگزاری ها در اختیار معامله گران قرار می گیرد تا معامله گران یا همان تریدر ها بتوانند با مقادیر بزرگتری نسبت به موجودی حساب خود وارد یک معامله شوند. زمانی که لوریج حساب معاملاتی شما بر روی ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد شما می توانید با موجودی حساب ۱ دلار وارد یک معامله ۱۰۰ دلاری شوید. در واقع می توان گفت با ضریب ۱:۱۰۰ قدرت معامله حساب شما ۱۰۰ برابر می شود. بروکر های مختلف مقادیر متفاوتی از لوریج را ارائه می دهند.
مثال از عملکرد ضریب اهرمی
در نظر بگیرید شما می خواهید یک معامله ۱۰۰۰ دلاری انجام دهید. در این وضعیت اگر لوریج شما ۱:۱۰۰۰ باشد تنها موجودی ۱ دلار نیاز است. اگر لوریج شما ۱:۱۰۰ باشد تنها ۱۰ دلار موجودی نیاز دارید و اگر ۱:۵۰۰ باشد تنها ۲ دلار موجودی در حساب خود باید داشته باشید. در واقع شما باید توجه به موجودی حساب خود و مقدار ضریب اهرمی حساب معاملاتی، محاسبه کنید تا چه حجمی می توانید وارد معاملات شوید.
ضریب اهرمی، خوب یا بد
با توجه به مطالبی که قبل تر گفته شد، ضریب اهرمی یا لوریج این قدرت را می دهد تا چندین برابر موجودی حساب خود وارد معامله شوید. بیان این مطلب ضروری است که شما به همین میزان هم ریسک معامله یعنی سود و ضرر خود را نیز زیاد می کنید. این موضوع که شما می توانید مثلا تا ۵۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شوید طبیعتا باعث می شود با یک اشتباه کوچک خیلی سریعتر مقایسه دو معامله گر موجودی حساب خود را صفر کنید و اصطلاحا کال مارجین شوید. اهرم بالا این قدرت را در حساب شما ایجاد می کند تا با حجمی بیشتر از مقادیر معمولی وارد معامله شوید و این حجم زیاد یعنی حجم سود و ضرر بیشتر برای شما.
شما با یک حساب ۲۰۰ دلاری و لوریج ۱:۱۰۰ نمی توانید بیشتر از حدود ۰.۲ لات معامله کنید. در مقایسه دو معامله گر این حالت هر پیپ حرکت قیمت ۲ دلار سود یا ضرر می سازد. شما در همین حساب با لوریج ۱:۱۰۰۰ می توانید ۲ لات معامله کنید یعنی هر پیپ حرکت قیمت ۲۰ دلار! بدیهی است اگر در جهت مورد تحلیل شما حرکت کند سود سرشاری عاید شما می شود ولی در صورت اشتباه به سرعت و در چند حرکت حساب ۲۰۰ دلاری شما صفر می شود!
نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!
ضریب اهرمی چقدر باشد؟
این طور به نظر می رسد با توجه به مطلب قبلی و مثال های گفته شده درک کرده اید این ابزار چقدر خوب و چقدر بد است! حال اینکه این ضریب چقدر باشد بستگی به شما دارد ولی در حد توصیه می توانیم بگوییم حداقل در اوایل کار و با تجربه کم تا جای ممکن این مقدار را کم کنید. کمترین مقدار در بروکر های مختلف متفاوت است و ممکن است ۱۰، ۲۵ یا ۵۰ باشد که برای شروع مناسب است. بعد از کسب تجربه و زمانی احساس کردید اکثر معاملات شما سود آور است می توانید این مقدار را زیاد کنید تا با حجم های بیشتری وارد معامله شوید.
تغییر لوریج (Leverage)
برای تغییر مقدار لوریج ، باید وارد سایت بروکر خود شوید و در قسمت مشخصات حساب تجاری یا دمو خود این مقدار را تغییر دهید. تغییر این مقدار معمولا دارای تاییدیه های دو مرحله است یعنی معمولا از طریق ارسال پیامک یا ایمیل و وارد کردن کد ارسالی تغییر می کند. امیدواریم تا حدی توانسته باشیم درباره این موضوع بسیار با اهمیت شما را راهنمایی کرده باشیم. برای آشنایی بیشتر می توانید به دوره الفبای فارکس مراجعه کنید.
تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار در بازار بورس
فعالان بازار بورس را میتوان به دو دسته معاملهگر و سرمایهگذار تقسیم نمود. در این مطلب قصد داریم به بررسی آنها بپردازیم:
سرمایهگذاران – کسانی هستند که سهام شرکتها را با هدف دریافت سود سالیانه شرکتها و اکثرا به دید بلندمدت خریداری میکنند. گرچه رشد قیمت سهامی که خریدهاند نیز برای این اشخاص دارای اهمیت میباشد اما هدف اصلی سرمایهگذاران، دریافت سود سالیانه است و به نوسانات قیمت سهام اهمیت زیادی نمیدهند.
این دسته افراد عقیده دارند فقط باید سرمایهگذاری کرد. استدلال آنها این است که معاملهگری و خرید و فروش سهام در دفعات مکرر، فقط باعث پرداخت بیشتر کارمزد به کارگزار میشود و چون در نوسانگیری درصد خطاها و اشتباهات بیشتر است، برایند خرید و فروشها در نهایت باعث متضرر شدن شخص میگردد.
معاملهگران – کسانی هستند که سهام شرکتها را با هدف استفاده از نوسانات قیمت سهام خریداری میکنند. ممکن است این افراد نیز به دلایلی سهام خریداری شده را در زمان برگزاری مجمع شرکت نگهداری کنند و از سود سالیانه بهره ببرند اما هدف اصلی آنها تنها معاملهگری و خرید و فروشهای مکرر به قصد کسب سود است.
این دسته افراد نیز عقیده دارند دوران سرمایهگذاری (که از آن به عنوان سهامداری نیز یاد میشود) به پایان رسیده و فقط باید به فکر نوسانگیری بود. استدلال و دلایل این دسته از افراد این است که با نوسانگیری میتوان سودهای سریعتری بدست آورد ولی سهامداری صبر زیادی میطلبد. همچنین این دسته از افراد عقیده دارند معاملهگری (نوسانگیری) فعالیتی هیجانآور و پرجنب و جوش میباشد ولی سهامداری اینطور نیست.
به نظر شما حق با کدام دسته از این افراد است؟ شما از مقایسه دو معامله گر کدام دسته هستید؟ ترجیح میدهید در گروه نوسانگیران (معاملهگران) قرار گیرید یا در دسته سرمایهگذاران ؟
حتما در بخش دیدگاه نظرتان را مطرح کنید و از سایرین نیز دعوت نمایید در این نظرسنجی شرکت کنند.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
سایر مطالب: سرمایه گذاری در بورس چیست , فرق نوسان گیری با سهامداری
به اشتراک بگذارید:
شجاعالدین جهاندیده
در بورسینس با مقالات آموزشی، دورههای آنلاین و کتابها و. به شما کمک میکنیم درآمد بیشتری داشته باشید و سود بیشتری از سرمایهگذاری کسب کنید. *** در توئیتر فالو کنید: https://twitter.com/jahandide
16 نظر
من فارغ از اینکه کدام بهتره مجبورم معامله گری کنم،چون فعلا شغلی ندارم و نمیتونم ۸ سال یا ۵ سال منتظر بمونم این حرف درست و کلیشه ایه ک سهم و بخر بنداز برا ۱۰ ساله ولی مساله اینجاس آیا هر کسی این قدر پول اضافی دارد بنظر من ک خیر،من پول اضافی ندارم پس معامله گری وو ترجیح میدم ضمنا معامله گری هم اگه مهارتش باشه در بلندمدت همونقدر حتی بیشتر سود میده فرض کن تو ۱۰ درصد سود در ۱۰ روز کسب کنی با معامله دوباره سودو هم اضافه کن میشه سود مرکب ضمنا هر سهمی ک تو بلندمدت دهها برابر نمیشه خیلی سهما رشد کمی می کنن ضمنا بعضیا هم ک رشدهای عجیبی کردن برگشتن ب قیمتهای چندسال قبل پس حتی سهامدار هم باید نقطه خروجو بلد باشه
سلام، به نظر من سرمایه گذار بودن یا معامله گر بودن بستگی به شخصیت آدم داره اگر شخصیت هیجانی و ریسک پذیری دارین معامله گری بهتره ولی اگه ریسک گریز و آدم آینده نگری هستید سرمایه گذاری توی بورس بهتره.
یه نکته هم به نظرم باید گفته می شد و اینه که توی بورس ایران سود سهام از قیمت سهم کم میشه و چند ماه بعد به فرد پرداخت میشه که این خودش باعث بی تفاوتی نسبت به سود گرفتن افراد میشه و همین ویژگی باعث افزایش میل معامله گری میشه تا میل سرمایه گذاری
سلام، به نکته خوبی اشاره کردید
سلام
من علاقه مندم که سرمایه گذاری بلند مدت رو تجربه کنم ولی به چه صورت میتونم در مورد سهم ها و شرکتهای با بنیاد قوی که بشه طولانی مدت سرمایهگذاری کرد اطلاعات کسب کنم و اونارو شناسایی کنم؟
امکان داره چند مثال بزنید.
ممنونم
سلام وقت بخیر
بحث مفصلی هست
آموزشهای مرتبط با تحلیل بنیادی رو در اینترنت جستجو کنید
سلام من بیشتر از نظر سوال دارم
اول اینکه من ادم صبوری نیستم و به خاطر اون استرس و جذابیت معامله گری و رسیدن به سود میخوام وارد بورس شم
اما برای من تازه کار یسیری مسایل سخته بااین که مسایل بورس مقایسه دو معامله گر رو تا حدودی دنبال میکنم اما نمیدونم الان برای شروع از صفر از کجا بدونم چه سهامی ارزش خریدن داره من فقط قیمت روی تابلو رو می بینم و از کجا بدونم بصرفه است یانه .چون ما توی شرکت ها نیستیم و نمیدونیم تولیدشون خرید داره مشکلی نداره یا چیز دیگه.
دوما اینکه چطور خرید کنم
من میخوام با خیلی خیلی کم شروع کنم پایین ترین حد خرید.پس باید شخصا اینکار را انجام بدم چون مبلغم کمه اما چطوری .
ممنون میشم راهنمایی ای کنید که عملی باشه
سلام
برای اینکه از کجا بدونید کدوم سهم رو باید بخرید باید تحلیلگری رو یادبگیرید. الان براتون مبهمه چون این مهارت رو ندارید.
برای خرید سهام به هرمقدار ، کافیه از یه کارگزار کدمعاملاتی و دسترسی معاملات آنلاین ر بگیرید (اکثر کارگزاری ها دارن) برای دریافت کدمعاملاتی این راهنما رو بخونید: https://www.bourseiness.com/30198/agah-express-stock-exchange-code
بعد از دریافت کدمعاملاتی و دسترسی داشتن به معاملات آنلاین، میتونید از هرجا که هستید (با حداقل 100 هزارتومان) با اینترنت سهام خریدوفروش کنید
باز سوالی هست بپرسید همینجا
باسپاس از شما
سلام درامد نوسان گیری بهتر است یا سرمایه گذاری
نوسان گیری ریسک بیشتری داره، زمان بیشتری میخواد و با خصوصیت شخصی هرکسی هم سازگار نیست
سرمایه گذاری زمان کمتری میبره
با این شرایط خود شما باید انتخاب کنید
اغلب افراد ترکیبی از این دو روش رو پیش میگیرن
بنظر بنده ترکیبی از این دو رویکرد میتونه مفید باشه
البته بستگی به شخصیت هر فرد داره مثلا کسی که رویکردی نزدیک به سرمایه گذار بودن داره تا نوسان گیر میتونه 90% سرمایشو درگیره سرمایه گذاری و 10% سرمایشو اختصاص به نوسان گیری با دید کوتاه مدت و میان مدت بکنه در این صورت هم به میل درونی خودش(سرمایه گذار بودن) پاسخ داده و از جو بازار کمتر پیروی میکنه چون درصد زیادی از سرمایشو به سرمایه گذاری اختصاص داده .از سوی دیگر هم میتونه باعث بشه که حوصله اش به واسطه اون 10% که به نوسان گیری اختصاص داده سر نره و دست به مقایسه دو معامله گر معاملات بی حساب کتاب و بی رویه در بازار نزنه از طرفی میتونه مهارتهای یه سرمایه گذار و یک نوسانگیر رو در خودش تقویت کنه و با استفاده صحیح هر کدام در وقت خودش سودش را حد اکثر کنه
این رویه میتونه بر عکس هم باشه و فردی مقدار زیادی از سرمایشو درگیر نوسان گیری و مقدار کمتری را به سرمایه گداری اختصاص بده ولی خب نسبت به هر رویکردی که داریم بهتر است اصل اول در سرمایه گذاری یعنی حفظ اصل سرمایه رو مورد توجه قرار بدیم سپس بستری برای افزایش آن فراهم کنیم
بنطر من چون ایران یک کشور تورمی هست رویکرد نوسانگیری بیشتر جلوه میکنه اما همانطور که بزرگان سرمایه گذاری بیان میکنن که بازار در بلند مدت هیچگاه اشتباه نمیکند پس بهتر است برگی در باد نبوده و با رویکرد بلند مدت و سرمایه گداری به قضیه بگذریم چون هم از جو بازار و استرسهای ناشی از اون در امانیم هم باید سرمایه گذاری را از کسانی یاد بگیریم که در این کار خبره بوده و راهی که ما میخواهیم طی کنیم آنها چند دهه پیش طی کردن و بدانیم که دیدگاه ها و رویکردهای آنان همیشه راهگشا و صادق خواهد بود
سلام
دیدن یک نمایش یا فیلم سینمایی دو دسته تماشاگر دارد یکی تماشاگران معمولی ودیگری منتقدان فیلم اگه تماشاگر معمولی نباشد دیگه فیلم و یا نمایشی ساخته نمیشه . اگه منتقد نباشه باعث خلاقیت در خلق اثار جدید ویا اصلاح و رفع نواقص فیلم معنی پیدا نمی کنه. حال در عالم بورس ما دو نوع سرمایه داریم یکی سرمایه مادی شرکت مثل ساختمان و املاک ودستگاه و مواد اولیه و… ودیگری سرمایه انسانی ودر راس ان مدیر عامل و یا رئیس شرکت . سرمایه گذار ها معمولا ارزش ذاتی شرکت و میزان سرمایه (سرمایه مادی) و سود خوب (احتمالی) سهم را در نظر میگیرند و سپس خرید میکنند و منتظر می مانند تا موقع مجمع و تقسیم سود. معمولا در فواصل تشکیل مجمع چندان پیگیر وضعیت شرکت نیستند . در صورتی که مدیریت خوبی بر شرکت حاکم باشد این گروه از سهامداران می توانند با سرمایه خود باعث ترقی خوب شرکت را فراهم اورند(به دلیل فراقت مدیر از دخالت و اعتراضات سهامداران). ولی معامله گران را می توان ناظران دقیق و هر روزه بر روی عملکرد مدیران شرکت دانست . معامله گران با کوچکترین تغییر منفی در شرکت و یا با کوچکترین ضعف مدیریتی در اداره شرکت با بالا و پایین بردن ارزش سهم همه را متوجه عملکرد مدیر می کنند معامله گران به نظر من حکم افراد منتقد فیلم را دارند. نگاهی به وضع نماد شسپا بکنید در سومین روز عرضه اولیه به خاطر یک اتش سوزی می بینیم که نماد از نفس می افتد و …شاید کارشناسان شرکت گزارش کنند علت مثلا خرابی شیر فلکه ویا پیچ و تسمه بود ولی معامله گران واقعیت امر را بهتر ورسا تر بیان می کنند (در عالم مدیریت وسلیه مقصر نیست بلکه عدم نظارت و کنترل توسط مسولان علت …) . ولی سخن کوتا کنم من خودم معامله گری را برای خودم مناسب تر می بینم چون فکر می کنم حتی اگر سود هر سهم زیاد باشد با تورمی که در کشور است اصلا نمی صرفه که صبر کنم تا مجمع(یک سال). ولی معا مله گری هر چند که چند باری ضرر داشته باشد ولی باز چنانچه در خرید و فروش مهارت پیدا شود سودش بهتر و نقد تره .
ویژگی های تریدر موفق
تریدر یا معامله گر به کسی گفته میشود که وظیفه تحلیل را برعهده دارد. همچنین به دنبال خرید و فروش هر گونه دارایی مالی را در بازارهای مالی است. تفاوت اصلی بین تریدر و سرمایه گذار، مدت زمانی می باشد که شخص دارایی ها را نگه میدارد.تریدرها خرید و فروش بیشتری در مدت زمانی یکسانی نسبت به سرمایه گذاران انجام میدهند. تریدر به زمان کوتاه علاقه دارند تا از روند کوتاه مدت سود کسب نماید. در صورتی که سرمایه گذاران چشم انداز طولانی مدت علاقه دارند. معامله بیت کوین به معنای خرید با قیمت پایین و فروش با قیمت بالا میباشد. معاملات ارزهای رمزپایه را از بسیاری جهات میتواند با معاملات فارکس مقایسه نمود. برخلاف سرمایه گذاری که به معنی نگهداری بیت کوین برای مدت طولانی می باشد، معامله گر در ترید میخواهد که قیمت بیت کوین را پیشبینی نماید. فردی که معامله گر میباشد برای رسیدن به مهارت نیاز به زمان، سرمایه و تلاش زیاد میباشد.
سرمایه گذاران با نگاه بلند مدت به دنبال نگهداری یک تا چند ساله ارزهای دیجیتال در کیف پول هایشان می باشند. یعنی حتی اگر شاهد زیان یا سود کلان باشند، تصمیم به خرید یا فروش نمیگیرند! اما معامله گران در بازار ارزدیجیتال کسانی هستند که در بازه زمانی یک روزه تا چندماهه به خرید و فروش و مبادله ارزهای دیجیتال مختلف می پردازند. هدف تریدر ارز دیجیتال، خرید و فروش در کوتاه مدت است.
فهرست مطالب
ویژگی های یک تریدر موفق
- از این شاخه به ان شاخه نپرید
- در معامله گری جدی باشید
- حداقل پنج سال به خودتان فرصت بدهید
- بیش از ۳% ریسک نکنید
- معامله های قبلی خود را تحلیل و بررسی نمایید
- از ترید کردن لذت ببرید
- تریدر باید مسئولیت پذیر باشد
- از روش میانبر دوری کنید
- همه معامله ها را از قبل برنامه ریزی کنید
- تریدر باید چک لیست معاملاتی داشته باشه
عوامل که باعث تضعیف بازار ارزهای دیجیتال میشوند
- هک و حمله ارزدیجیتال
- شایعه پراکنی در خصوص رمزارزها
- مخالفت دولت ها، افراد مشهور و سلبریتی ها
اشتباهاتی که در ترید رایج میباشد
1. نداشتن برنامه
نداشتن برنامه شفاف و مشخصی که بصورت جدی ان را تنظیم نموده اید یکی از اشتباهتی میباشد که در هنگام ترید با ان مواجه میشوید. افراد نمیدانند به چه دلیل وارد یک معامله خاص شده و مهمتر از ان نمیدانند چه زماتنی از ان خارج شوند. در نتیجه باید قبل از ورود به معامله هدف و حد سود و ضرر خود را مشخص کنند.
2. نگهداری پول در یک صرافی
از اساسی ترین اشتباهات میتوان به این گزینه اشاره نمود؛ از قوانین اساسی برای هر معامله گر در دنیای ارز دیجیتال نگهداری پول ذز یک صرافی میباشد. هیچ وقت پولی که در حال حاضر با ان معامله نمیکنید را در صرافی نگهداری نکنید. اگر صرافی هک شود یا به هردلیلی از دسترس خارج شود شما هیچ دسترسی به پولتان ندارید و ممکن است پولتان را از دست بدهید. برای همین است که گفته میشود اگر پول شما در صرافی باشد هیچ کنترلی بر ان ندارید.
3. ریسک کردن بیش از حد معمول
ترید کار بسیار خطرناکی می باشد. بزرگترین اشتباه میتواند از دست دادن سرمایه ای باشد که توانش را ندارید. به همین دلیل ابتدا قبل از هر معامله به مبلغی که قصد انجامش را دارید نگاه کنید. بدترین حالت ممکن این میباشد که تمام مبلغ را از دست میدهید.
4. تسلیم ترس و طمع شدن
ترس و طمع دو نمونه از اقدامات مهم معامله گران میباشد. ممکن است با شایعات و اخبار پراکنده ای که خوانده و شنیده میشود میتواند به دلیل ترس باعث خرج شدن سریع از معامله شود.
5. تکرار اشتباه
هیچ معامله گری همیشه تمام معامله هایش موفقیت امیز نمی باشد و هیچکس بدون شکست نمیتواند سود اوری مداوم و برنامه صحیح خودش برسد. همیشه باید از معامله های خود درس بگیرید.
دیدگاه شما