سه استراتژی موفق برای معامله با خط روند (Trendline)
خط روند یا ترندلاین (Trendline) بهترین و رایجترین ابزار تحلیل تکنیکال است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند عملکرد معاملهگر را ارتقا دهد. در این مقاله میخواهیم با سه استراتژی قدرتمند معامله با خطوط روندی آشنا شویم. اما قبل از اینکه استراتژیها را شروع کنیم، به خاطر بسپارید که خطوط روندی دو ویژگی کلیدی دارند: اولاً حداقل بازار سه بار به آنها برخورد کرده و واکنش نشان داده، ثانیاً خط روندی هیچ وقت از بدنه کندل عبور نمیکند. خط روندی میتواند از روی دنباله کندل عبور کند، اما نباید از روی بدنه کندل عبور کرده باشد.
استراتژی شکست و برخورد مجدد (Retest)
استراتژی شکست و برخورد مجدد یکی از استراتژیهای محبوب و رایج میان معامله گران بازارهای فارکس و سهام است. با این حال از این استراتژی میتوان برای سایر بازارها مثل بازار ارز دیجیتال و معاملات بیت کوین استفاده کرد.
در این استراتژی بعد از اینکه خط روند فعال بازار را پیدا کردید، منتظر شکست خط روندی میمانید. گاهی اوقات شاید بازار بعد از شکست خط روندی دیگر هیچگاه به آن برخورد نکند. اما در اکثر مواقع بازار بعد از شکست خط روندی دوباره خطوط رَوَندها در بورس به آن برخورد میکند. زمانی که بازار برخورد مجدد به خط روندی را انجام داد، بهترین زمان برای ورود به معامله است و باید در تایم فریمهای پایینتر به دنبال سیگنال بود. خط روندی میتواند هم سیگنالی برای ورود به معامله باشد و هم محلی برای تعیین حد ضرر. معمولاً حد ضرر را در طرف دیگر خط روندی قرار میدهیم و خط روندی هم به عنوان مانعی عمل میکند که نمیگذارد حد ضرر فعال شود.
آموزش فارکس – استراتژی معامله با شکست و برخورد مجدد به خط روندی Retest
هر چقدر تعداد برخوردها به یک خط روندی بیشتر باشد، استراتژی شکست و برخورد مجدد هم بهتر عمل خواهد کرد. در نمودار پایینی بازار حداقل سه تا چهار بار به این خط روندی برخورد کرده است. در زمان شکست خط روندی، نوسانات زیادی را در بازار شاهد بودیم و قیمت در اطراف خط روندی نوسان میکرد. شدت نوسانات بازار در اطراف خط روندی میتواند نشان دهد که چقدر زودتر باید وارد بازار شد. اگر نوسانات زیاد باشد، معامله گران ریسکپذیر میتوانند با اولین برخورد مجدد (Retest) به خط روند شکسته شده وارد بازار شوند. اما معامله گران محافظهکار بهتر است که منتظر تائید سیگنال بمانند. به طور مثال وقتی خط روند مقاومتی یا نزولی شکسته میشود، بهتر است که پیش از ورود به معامله خرید منتظر شکست اولین مقاومت جزئی و نزدیک بمانید.
آموزش فارکس – سیگنال یابی به کمک استراتژی شکست خط روندی و برخورد مجدود به آن یا Retest
استراتژی خط روند پرچم (Trendline Flag)
استراتژی شکست و برخورد مجدد به خط روندی که در بخش قبلی بررسی کردیم، معمولاً برای موقعیتهایی مثل تغییر روند استفاده میشود. اما استراتژی خط روند پرچم برای معاملات پیرو روندی استفاده میشود. در این استراتژی شما باید برای اصلاح بازار خط روندی کوتاه رسم کنید و سپس مثل الگوی پرچم در جهت روند غالب بر بازار وارد معامله شوید. در اینجا بایستی توجه داشت که خط روندی رسم شده، همان خطی است که برای الگوی پرچم رسم میشود و منظور از روند غالب هم روند بازار پیش از تشکیل الگوی پرچم است.
در تصویر زیر بازار ابتدا در یک روند نزولی (روند غالب) قرار داشت و سپس بازار وارد فاز اصلاحی شده و الگویی شبیه به پرچم را تشکیل داده است. در اینجا هدف ما رسم خط روندی برای این الگوی شبیه به پرچم است و اگر الگوی پرچم هم نباشد ایرادی ندارد. مهم این است که خط روند کوتاهی را برای این حرکت اصلاحی رسم کنیم. شکست این خط روندی کوتاه مانند الگوی پرچم یا Flag عمل میکند. یعنی با شکست آن، بازار در جهت روند غالب حرکت خواهد کرد.
آموزش فارکس – استراتژی خط روند پرچم در واقع همان خط روند کوتاهی است که برای حرکت اصلاحی و بازگشتی یک روند بزرگ رسم می شود.
شما میتوانید در استفاده از این استراتژی از میانگین متحرک ۵۰ هم برای تشخیص روند غالب بر بازار استفاده کنید. در این استراتژی شما تنها در جهت روند غالب بر بازار باید معامله کنید. یعنی اگر روند بازار نزولی بوده و سپس حرکت اصلاحی شروع شده، خط روندی برای این حرکت اصلاحی رسم کنید و با شکست خط روندی وارد معامله فروش شوید. در مثال زیر، میانگین متحرک نشانگر روند نزولی است، چونکه بازار در زیر میانگین متحرک نوسان میکند.
استراتژی معامله با جهش از خط روندی (Trendline Bounce)
این استراتژی هم در جهت روند غالب بازار است. با این حال در این استراتژی از خود خط روندی برای ورود به معامله استفاده نمیشود، بلکه خط روندی در قالب حمایت یا مقاومت رفتار میکند.
در سناریوی زیر، قیمت از خط روندی برای سومین بار متوالی جهش میکند و قدرت خط روندی را تائید میکند. بعد از آن، معاملهگر باید به دنبال سایر الگوی های تکنیکال در اطراف این جهش باشد. در این سناریو یک خط مقاومت افقی بعد از جهش بازار از خط روندی ظاهر شده است. شکست این خط روندی برای ورود به بازار کافی است. در این استراتژی معامله گران محافظهکار میتوانند حد ضرر یا استاپ لاس (Stop Loss) را در زیر خط روندی قرار دهند و یا حد ضرر را به زیر خط مقاومتی ببرند.
آموزش فارکس – استراتژی معامله با جهش بازار از خط روندی
میتوان از استراتژی جهش از خط روندی در تایم فریمهای مختلف هم استفاده کرد. وقتیکه خط روند بلندمدت تائید شده، معاملهگر میتواند به تایم فریم پایینتر نگاه کند و از سایر سطوح تکنیکال مثل حمایت برای زمانبندی ورود به معامله فروش استفاده کند. یعنی در نمودار روزانه خط روندی را تشخیص داده و در نمودار یکساعته با شکست الگو یا خط حمایتی وارد بازار شده است.
آموزش فارکس – در استراتژی جهش از خط روندی می توان ابتدا خط روند بلند مدت را در تایم فریم های بالاتر مثل روزانه رسم کرد و سپس در تایم فریم های پایین تر به دنبال سیگنال همسو با خط روندی بود.
در نمودار ۶۰ دقیقه یا یکساعته اولین جهش از خط روند نزولی و روزانه در AUDUSD مشاهده میشود. در اینجا نوسانات بازار شدید بودند و به همین دلیل شاید ورود به معامله کار سختی باشد. اما در نمودار سمت راستی (نمودار دوساعته)، الگوی سر و شانه تشکیل شده و به کمک این الگوی تکنیکال میتوان زمان ورود به معامله را پیدا کرد.
آموزش فارکس – سیگنال یابی در تایم فریم های کوتاه مدت خیلی ساده است. باید سیگنالی که در جهت خط روند نزولی و بلند مدت ظاهر می شود را پیدا کنید.
انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند
در مقالات قبلی در مورد انواع نمودارها و نحوه نمایش تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص صحبت کردیم و گفتیم که قیمت را میتوان با نمودار میلهای، کندل استیک و یا خطی نمایش داد. حال میخواهیم در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال و نموداری که از کنار هم قرار گرفتن این میلهها و کندلها ایجاد میشود، بحث کنیم.
قیمت در بازارهای مالی به صورت مستقیم و خطی حرکت نمیکند و میلهها و کندلهای ایجاد شده در یک روز، با روز دیگر نسبت مشخصی ندارند. بنابراین وقتی نمودار قیمت در بازه زمانی طولانی با تعداد زیادی کندل یا میله بررسی میشود، تغییرات قیمت به صورت زیگزاگی و خطوط رَوَندها در بورس موجهای متنوع و پی در پی هست. برآیند این تغییرات موجی ممکن است به صورت صعودی، نزولی و یا خنثی باشد و جهت اصلی بازار را برای تحلیلگران مشخص کند.
در این مقاله سعی داریم انواع روند در تحلیل تکنیکال را بررسی کرده و نحوه ترسیم خطوط روند و کار با آنها را آموزش دهیم. با ما همراه باشید.
انواع روند در تحلیل تکنیکال
روند در واقع جهت حرکت قیمت، در بازارهای مالی را برای تحلیلگران مشخص میکند. روند در بازه زمانی بزرگتر از بازه زمانی نمایش نمودار، قابل بررسی است. به عنوان مثال اگر نمودار را در بازه زمانی روزانه نگاه میکنید، هر کندل نشان دهنده تغییرات قیمت در یک روز است. اما شما برای تشخیص روند حتما نیاز دارید که چند کندل روزانه در نمودار داشته باشید.
در این حالت میتوانید طبق مبانی اصولی که در ادامه توضیح داده خواهد شد، روند قیمت را تشخیص دهید و خطوط روند را ترسیم نمایید. انواع روند در تحلیل تکنیکال عبارت است از روند صعودی، نزولی و خنثی. در ادامه نحوه تشخیص و ترسیم هر کدام توضیح داده میشود.
انواع روند – روند صعودی
فرض کنید قیمت بیتکوین در اول فروردین 30.000 دلار و در آخر اردیبهشت 40.000 دلار میباشد. در این حالت در بازه زمانی دو ماهه مورد نظر قیمت بیتکوین صعودی بوده و به اندازه 10.000 دلار رشد کرده است. لذا روند قیمتی بیت کوین در این بازه زمانی صعودی بوده است. اما توجه کنید که این به این معنی نیست که در کل این دو ماه قیمت روند رو به رشد داشته است. به عنوان مثال ممکن است قیمت در اواخر فروردین به 35.000 دلار رسیده باشد اما 10 اردیبهشت 32.000 دلار قیمت داشته باشد.
با توجه به این مثال میتوان روند صعودی، اولین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال را به این صورت تعریف کرد. اگر تغییرات قیمت در بازار به نحوی باشد که کفهای قیمتی در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند، در این حالت بازار، روند صعودی دارد. در صورتی که سقفهای قیمتی تشکیل شده نیز در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند در این حالت روند صعودی قوی خواهد بود.
ترسیم خط روند صعودی
برای ترسیم نیاز هست که نمودار قیمتی حداقل دو کف تشکیل دادهباشد. (منظور از کف در اینجا پایینترین قیمت در درههای ایجاد شده نمودار است.) حتما نیاز است کف دوم قیمت بالاتری نسبت به کف اول داشته باشد. در این حالت خط روند صعودی خواهد بود که این دو کف را به هم وصل میکند.
برای این که خط رسمشده به نوعی تایید شود و اعتبار آن بیشتر باشد، لازم است که کف بعدی نمودار به این خط رسیده و به آن واکنش دهد. بنابراین هر چقدر تعداد نقاط برخورد کف نمودارها به این خط بیشتر باشد خط روند صعودی اعتبار بیشتری خواهد داشت.
بسیاری از تحلیلگران انتهای سایه کندلها را برای رسم این خط در نظر میگیرند. در مقابل عدهای دیگر بدنه کندلها را برای رسم انتخاب میکنند. در نمایش کندل استیک قیمت، بدنه قسمتی است که قیمت شروع و قیمت پایانی در بازه زمانی مورد نظر را مشخص میکند. سایهها، خطوط عمودی متصل به بدنه هستند که سایه بالا، بالاترین قیمت و سایه پایین، پایینترین قیمت در بازه زمانی را نشان میدهد.
در حالت کلی بهتر است که از سایهها برای ترسیم این خطوط استفاده شود چرا که سایهها در نتیجه معامله معاملهگران در بازار ایجاد میشوند لذا روی آینده قیمت تاثیر دارند. اما در مواقعی که در نظر گرفتن بدنه کندلها به جای سایه باعث ایجاد خط روند بهتری با تعداد نقاط برخورد بیشتری شود، در این حالت میتوان از سایهها صرف نظر کرد.
نمودار بالا یک روند صعودی و خط روند صعودی را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید خط روند صعودی از سایه کندلها پس از تشکیل کف دوم رسم شدهاست. قیمت پس از ایجاد سقف دوبار دیگر به این خط برخورد کرده و دوباره روند صعودی خود را ادامه دادهاست. این تعداد برخورد معتبر بودن خط روند رسم شده را نشان میدهد.
انواع روند – روند نزولی
حال فرض کنید قیمت اتریوم در اوایل فروردین 3.000 دلار بوده است و در اواخر اردیبهشت این قیمت به 2.000 دلار رسیده است. بنابراین در این دو ماه به طور کلی میتوان گفت قیمت نزول کرده و به اندازه 1.000 دلار کاهش داشته است. این کاهش قیمت در این مدت نشانگر روند نزولی قیمت در این مدت است. اگرچه ممکن است قیمت در این بین افت و خیزها و یا به عبارت نموداری کفها و قلههایی ساخته باشد.
قلهها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت کاهش مییابد. به عبارتی قلهها ماکزیمم قیمت محلی هستند. کفها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت افزایش مییابد. بنابراین کفها نشاندهنده مینیم قیمت محلی هستند.
با توجه به مثال ذکر شده میتوان گفت روند نزولی که دومین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال است، روندی است که در آن قیمت در طی بازه زمانی کاهش مییابد به نحوی که سقفهای قیمتی رفته رفته ارتفاع کمتری نسبت به قلههای قبلی ایجاد میکنند. در صورتی که کفهای قیمتی نیز در طی روند نزول قیمتهای پایینتری تجربه کنند روند نزولی قویتر خواهد بود.
ترسیم خط روند نزولی
برای ترسیم خط روند نزولی نیاز است که دو سقف قیمتی که سقف قیمتی دوم قیمت پایینتری نسبت به سقف اول دارد ایجاد شده باشد. در این حالت خطی که دو سقف را به هم وصل میکند خط روند نزولی است. برای اینکه خط روند نزولی اعتبار بیشتری پیدا کند حتما نیاز است که سقف بعدی قیمتی در روند نزولی به این خط واکنش نشان داده و دوباره قیمت کاهش یابد.
ترسیم خط روند نزولی نیز همانند خط روند صعودی، بهتر است که از سایهها باشد و فقط در صورتی که ترسیم از بدنهها باعث اعتبار بیشتر خط روند شد، در این حالت میتوان سایهها را نادیده گرفت.
نمودار بالا یک روند نزولی را نشان میدهد که پس از تشکیل سقف دوم با قیمت پایینتر از سقف اول رسم شده است. همانطور که مشاهده میکنید قیمت پس از مدتی کاهش دوباره روند صعودی داشته اما با رسیدن به خط روند نزولی به آن واکنش نشان داده و دوباره روند نزولی گرفته است. این موضوع نشاندهنده اعتبار بالای خط روند رسم شده است.
انواع روند – روند خنثی یا Side
روند سومی که از انواع روند در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار میگیرد، روند خنثی یا ساید است. در روند خنثی بر خلاف روندهای صعودی و نزولی تغیرات قیمت منجر به سقفهای یا کفهای بالاتر و یا پایینتر نمیشود بلکه کفها تقریبا در یک سطح و سقفها نیز در یک سطح قرار دارند و معمولا اختلاف این دو سطح باهم برابر نیست. در این حالت ما یک خط روند نداریم بلکه دو خط در سقف و کفها داریم که قیمت بین این دو خط نوسان میکند.
نمودار بالا یک روند خنثی یا ساید را نشان میدهد. همانطور که میبینید سقفها و کفهای تشکیل شده تقریبا با هم ارتفاع برابری دارند و اختلاف بین سقفها و کفها مقدار قابل توجهی نیست.
نکات مهم انواع روند در تحلیل تکنیکال برای معاملهگران
در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال نکات مهمی وجود دارد که بدون توجه به آنها امکان موفقیت در تحلیلگری وجود ندارد. در این بخش ما سعی میکنیم به طور کامل این نکات را به شما عرضه کنیم اما لازم است شما نیز با دقت و حوصله نکات گفته شده را مطالعه کنید تا ملکه ذهنتان شود.
روند بهترین دوست معاملهگران است
تشخیص انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند پایهی بسیاری از تحلیلها و سیستمهای معاملاتی است. تحلیلگران معمولا پیش از هر کاری در نمودار به این کار میپردازند. روند بهترین دوست معاملهگران است و اکثر افراد با تجربه در بازارهای مالی این نکته را در تمامی تحلیلها و معاملات خود رعایت میکنند. معامله بر خلاف روند، معمولا جزو فعالیتهای پرریسک در بازارهای مالی تقسیمبندی میشود و به هیچ عنوان توصیه نمیشود معاملهای بر خلاف روند بازار انجام شود.
قیمت به انواع روند احترام میگذارد
خطوط روند معتبر معمولا خطوطی هستند که قیمت به آنها احترام میگذارد. بنابراین تا زمانی که نشانهی مهمی از تغییر روند دیده نشده است فرض بر ادامه روند فعلی است. با تشخیص درست روند میتوان در نقاطی که قیمت به خط روند نزدیک شده است آماده ورود به معامله شد. برخورد سوم معمولا بهترین نقطه برای ورود به معاملات است. نقاط برخورد بعدی هم با بررسی شرایط هر کدام نقطهی مناسبی برای ورود به معامله هستند.
قیمت پایانی، بهترین قیمت برای تشخیص انواع روند
برای ترسیم خطوط روند بهترین قیمت، قیمت پایانی است و اکثر تحلیلگران از این قیمت برای رسم استفاده میکنند. در صورت عدم دسترسی به این قیمت میتوان از قیمت باز شدن کندلها (قیمتی که در اولین معامله آن روز ثبت میشود) استفاده کرد. در این صورت معمولا خط روند از وسط کندلها عبور میکند.
خطوط روند به همدیگر تبدیل میشوند
خط روندها معمولا به همدیگر تبدیل میشوند. به این معنی که وقتی روند نزولی شکسته میشود همان خط روند نزولی برای قیمت به عنوان حمایت عمل میکند. در این حالت، قیمت در روند جدید ایجاد شده نیز میتواند به این خط واکنش نشان دهد.
انواع روند در تایم فریمهای مختلف متفاوتند
روند در تایم فریمهای مختلف باهم متفاوت است. انواع روند در تحلیل تکنیکال شامل روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی را میتوانیم درتایم فریمهای مختلف مشاهده کنیم. به عنوان نمونه خط روندی که در تایم فریم ماهانه رسم میشود ممکن است صعودی باشد اما در تایم فریم هفتگی قیمت روند نزولی و اصلاحی داشته باشد. هر چقدر تایم فریم مورد استفاده بلند مدتی باشد، اعتبار خط روند نیز بیشتر است.
معمولا تحلیلگران خط روندها را به صورت چند زمانی ترسیم میکنند. به این معنی که در تایم فریمهای مختلف مثل ماهانه، هفتگی، روزانه و … خطوط روند را ترسیم میکنند. نوسانگیرها معمولا از تایم های کوچکتر چند ساعته تا چند دقیقه برای ترسیم خط روند استفاده میکنند. آنها با استفاده از خطوط رسم شده،آنی وارد معامله شده با کسب سود از آن خارج میشوند.
اگر خط روند ترسیم شده برای مدت زمان بیش از یک سال باشد به آن خط روند بلند مدتی میگویند. خط روندی که برای حدود سه ماه رسم میشود خط روند میان مدتی است. به خط روندی که برای زمان کمتر از یک ماه رسم شده باشد خط روند کوتاه مدتی میگویند. خط روند بلند مدتی در درون خود چند خط روند میان مدتی تشکیل میدهد. ممکن است این خطوط در جهت روند بلند مدتی یا خلاف جهت آن باشد. معاملهگران بسته به شخصیت معاملهگری خود میتوانند با استفاده از این خطوط وارد معامله شوند.
خط روند، خط قرمز معاملهگران است
خط روند، خط قرمز معاملهگران است به این معنی که عبور قیمت از آن برای معاملهگران بسیار مهم است. در این حالت معاملهگران معمولا معامله باز نمیکنند. آنها منتظرند تا با دیدن نشانههای بیشتر، تغییر شرایط و روند را بررسی کنند. در صورت اطمینان از تغییر روند وارد معامله شوند. برای شکست خط روند حتما نیاز است که حجم بالایی از معامله در آن قسمت انجام شده باشد. اگر قیمت با کندل قدرتمندی از خط رد شد، تاییدیه صادر شده است.
معامله در روندهای خنثی
در روندهای خنثی معمولا معاملهگران در سقفها وارد موقعیت فروش و در کفها وارد موقعیت خرید میشوند. اگرچه توصیه این است که در روندهای خنثی به کل وارد معامله نشد. این مساله در تایم های کوتاه اهمییت بیشتری دارد. باید صبر کنید تا اینکه قیمت یک روند صعودی یا نزولی به خود بگیرد و بعد وارد معامله شوید. بنابراین معامله در انواع روندها باهم متفاوت است و حتما باید به این نکته توجه شود.
جمعبندی
در این مقاله انواع روند در تحلیل تکنیکال و نحوه رسم و استفاده از آنها تشریح شد. این مبحث پایه بسیاری از تحلیلهای پیشرفته است و اکثر تحلیلگران از آن در سایر روشهای تحلیلی خود استفاده میکنند. بنابراین توجه به مطالب ارائه شده در این مقاله میتواند کمک شایانی به شما در مسیر تحلیلگری کند.
نکات تکمیلی رسم خط روند
خط روند چیزی است که اگر مدت زمان هر چند کوتاهی در بازارهای سرمایه گذاری فعالیت کرده باشید ۱۰۰ درصد اسم آن را شنیدهاید. خط روند یا ترندلاین (trend line) یکی از پایهایترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد. رسم کردن خط روند ممکن است کار ساده ای به نظر برسد اما پیچیدگی های زیادی دارد حتی حرفه ای ترین تحلیلگران تکنیکال هم گاهی از پیدا کردن بهترین خط روند کلافه میشوند.
اگر شما تازه کار باشید و یک نمودار تحلیل شده را باز کنید و به خط روند های آن نگاه کنید، شاید به نظرتان بیاید که خط روندها فقط به دو نقطه برای رسم شدن نیاز دارند. اما پیچیدگی رسم کردن یک ترند لاین به حدی است که تحلیلگرانی مثل جان مورفی برای توضیح شیوه رسم کردن آن صفحه های زیادی را نوشتهاند. در این مقاله قصد داریم به صورت خیلی خلاصه شده مباحثی که جان مورفی در کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه ، درباره ترند لاین نوشته است را برای شما آموزش دهیم.
احتمالاً شما که در حال خواندن این مقاله هستید جزء یکی از این دو دسته هستید:
- یا تحلیلگری تازه کار هستید و تازه با بازارهای سرمایه گذاری آشنا شده و میخواهید تحلیل تکنیکال را آموزش ببینید
- یا حرفه ای هستید ولی هنوز در شیوه رسم ترند لاین شک دارید و می خواهید آن را بهتر یاد بگیرید
در هر دو صورت ما خواندن این مقاله را به شما توصیه میکنیم چرا که برای نوشتن این مقاله زمان زیادی را صرف مطالعه در کتابهای مختلف کردهایم تا درست ترین اطلاعات را در اینجا جمع آوری کنیم.
پیشنهاد میشود اگر با مقاومتها و حمایتها آشنایی ندارید قبل از ادامه مطلب، مقالهی آموزش رسم حمایتها و مقاومتها و شرایط آنها را مطالعه کنید تا با دید بهتری این مطالب را یاد بگیرید.
نکات تکمیلی رسم حمایتها و مقاومتها
کسی که این مقاله را می خواند احتمالاً تعریف اولیه مقاومت ها و حمایت ها را می داند. ما در این مقاله تصمیم نداریم به تعریف های اولیه بپردازیم. اما قبل از اینکه به ادامه بحث ترند لاین وارد شویم، لازم است بدانیم که یک حمایت و مقاومت قدرتمند چگونه مشخص میشود.
مقاومت ها و حمایت ها علی رغم چیزی که به نظر می رسند بیشتر از یک خط ساده و نقاشی هستند! در پشت پرده حمایت ها و مقاومت ها دلیلی روانشناسی وجود دارد. این خطوط محلهایی هستند که از آنها می توانیم بفهمیم بقیه معاملهگران مشغول چه کاری هستند. آیا آنها می خواهند بیشتر بفروشند یا بیشتر بخرند!
در واقع یک تحلیلگر تکنیکال بیشتر از این که تریدر باشد باید یک روانشناس نیز باشد.
هرچقدر یک حمایت و مقاومت قدرتمندتر باشد، تریدهای بیشتری در آن محل انجام می شود!
به طور کلی مهم بودن و قدرتمند بودن یک خط در نمودار، از 3 راه زیر مشخص میشود:
- vol : اگر حمایتی بر روی یک volume سنگین تشکیل شود، نشان دهنده این است که آن خط نظر افراد بیشتری را عوض کرده است. پس دفعات بعدی که مشغول پیدا کردن مقاومت ها و حمایت ها بودید به vol هم دقت کنید.
- مدت زمانی که قیمت بر روی آن خط در حال رنج زدن بوده باشد : خطی که قیمت مدت زمان بیشتری درگیر آن بوده است طبیعتا خط قدرتمندی به حساب میاید.
- جدید بودن : وقتی که دنبال خطی مهم در نمودار هستید به این نکته هم توجه کنید که خطوطی که پیدا میکنید چقدر به تاریخ روز نزدیک هستند. هرچقدر نزدیکتر قویتر.
- رند بودن : اگر خط بر روی یک عدد رند مانند ضریبهای 5 یا 10 یا 100 بسته به ارز مورد نظر قرار گرفته باشد میتواند دلیل خوبی از نظر روانشناسی برای قدرتمند بودن آن خط باشد.
حالا که اندازه گیری قدرت یک خط حمایت و مقاومت را بهتر متوجه شدیم به ادامه بحث خط روند و ترند لاین می پردازیم.
خط روند چیست؟ تعریف اولیه
خط روند همان خطوط مقاومت و حمایت هستند با این تفاوت که به صورت داینامیک و پویا در نمودار رسم میشوند. یعنی ترند لاین بر خلاف یک خط مقاومت که ثابت و استاتیک است و قیمت یکسان دارد، داینامیک است و زاویه دارد.
نمونهی خیلی موثر استفاده از خط روند در تحلیل تکنیکال را میتوانید در تحلیل بیت کوین دسامبر ما مشاهده کنید.
نحوه رسم اولیه ترندلاین
زمانی که مدرسه میرفتیم به ما می گفتند برای رسم هر خطی به دو نقطه نیاز داریم. یک ترندلاین هم یک خط است پس برای اینکه آن را رسم کنیم فقط به دو نقطه نیاز داریم اما حتماً میدانید که هر دو نقطهای معتبر نیست!
طبق گفته جان مورفی برای اینکه یک خط روند رسم کنیم به دو نقطه اولیه برای رسم اولیه نیاز داریم و به نقطه سومی هم برای تایید اعتبار نیاز خواهیم داشت.
برای مثال به تصویر زیر نگاه کنید. ما برای رسم این ترند لاین به نقاط یک و دو که در تصویر مشخص کردهایم نیاز داشتیم. اما این نقاط به تنهایی کافی نبودند. وجود نقطه 3 باعث شد اعتبار این خط روند تایید بشود.
همچنین نقطه سوم جایی بود که قیمت با ولوم زیاد به آن حمله ور شده بود اما موفق نشده بود از آن عبور کند. پس می توانیم نتیجه بگیریم ترند لاینی که نقطه سوم آن چنین فشاری را تحمل کرده میتواند معتبر باشد.
برای اینکه بهتر درک کنیم که از خط روند معتبر، چه استفادهای میتوانیم بکنیم کافی است در همین مثال فرض کنیم که ما در تاریخی که با فلش مشخص کرده ایم بودیم. در آن روز که دیدیم ترندلاین معتبر ما شکسته شده، می توانستیم بعد از اینکه به خط روند ما پولبک زده شد، وارد شویم و خرید بزنیم. همین خرید ما سودی تقریبا 36 درصدی و معادل 2800 دلار را برای به همراه داشت.
قدرت یک خط روند صعودی و نزولی
تا اینجا ما متوجه شدیم که چگونه یک ترند لاین را رسم کنیم. در این بخش میخواهیم نکاتی را به شما بگوییم که با آنها متوجه شوید خط روندی که رسم کردهاید چه میزان قدرت دارد.
میزان قدرت یک خط روند دقیقاً همانند یک خط حمایت و مقاومت که درباره آن در بخشهای قبلی صحبت کردهایم اندازه گیری میشود. با این تفاوت که دو نکته دیگر نیز در قدرت یک خط روند موثر است:
- تعداد دفعاتی که توسط قیمت لمس یا تاچ شده : در مثالی که در بخش قبل زدیم این خط روند فقط سه دفعه تاچ شده بود. با این حال هرچقدر یک خط روند بیشتر تاچ شود به قدرت آن نیز افزوده میشود. یعنی مثلا ترندلاینی که ۸ بار تاچ شده است از آن ترندلاینی که فقط سه بار تاچ شده است قدرت بسیار بیشتری خواهد داشت.
- طول و عمر آن : هرچقدر یک خط روند مدت زمان بیشتری به طول انجامیده باشد معتبرتر و قدرتمندتر می باشد. چه مثالی بهتر از تصویر زیر؟
در این تصویر در نمودار بیت کوین، این خط روند که بیشتر از دو سال عمر داشت و وقتی شکسته شد، قیمت آن 150 درصد رشد داشت. این خط روند یکی از معروفترین خط روندهای ماژور بود که عمر آن دلیل قدرت آن بود.
سوالات و اشکالات متداول در هنگام رسم خط رند در تحلیل تکنیکال
تا اینجا ما نکات اولیه لازم برای نحوه رسم خط روند را گفتیم. گاهی رسم یک خط روند زمان زیادی را میطلبد چون کوچکترین دلیل میتواند ترندلاینی که رسم کردیم را بی اعتبار کند. طبق گفته جان مورفی برای هر تحلیلگر بسیار پیش میاید که مجبور میشود ترندلاینی را که قبلا رسم کرده را پاک کند و دوباره آن را رسم کند.
در نتیجه گاهی رسم یک خط روند برخلاف چیزی که به نظر میاید ساده نیست! در این بخش تصمیم داریم به اشکالاتی که معمولاً افراد تازه کار و یا حتی بعضی از افراد با تجربه با آنها سروکله میزنند بپردازیم.
آیا زاویه در رسم خط روند اهمیت دارد؟
بله! یکی از سوالات متداول برای رسم خط روند، بحث زاویه است. در هنگام رسم خط روند به این نکته توجه کنید که اگر شیب خط روندی که رسم کرده اید زیادی تند باشد، یعنی سرعت حرکت قیمت بسیار زیاد است. و با هر فشار بازاری میتواند به راحتی شکسته شود و در نتیجه خط روند بی اعتبار شود. در حقیقت خط روندهایی که زاویه تندی دارند پایدار نیستند و زیاد جدی گرفته نمی شوند.
دقیقاً همین نکته برای خطهای روندی که زاویه کمی دارند هم صدق میکند. اگر زاویه کم باشد یعنی روند نزولی یا صعودی که در آن قرار داریم ضعیف است پس نمیتوان خیلی به آن اعتماد کرد. بهترین زاویه برای ترندلاین زاویه حدودا 45 درجه است. گن در کتابهای خود بر اهمیت زاویه 45 درجه بسیار تاکید کرده است.
چه زمانی بفهمیم که خط روند واقعا شکسته شده است؟
راه های زیادی وجود دارد که تحلیلگران متوجه میشوند که ترند لاین شکسته شده است یا خیر. برای مثال بعضی از آنها به درصدی که قیمت از این خط روند فاصله گرفته است توجه میکنند. البته اگر می خواهید با استفاده از درصد بفهمید ترندلاین شکسته شده است یا خیر باید به تایم فریمی که در آن تحلیل می کنید هم توجه کنید. اگر در تایم فریم روزانه باشد حدودا 3% فاصله ولی اگر تایم فریم کوچکتر باشد باید به درصدهای کمتر مانند یک درصد توجه کنید. اما ما درصد را توصیه نمیکنیم!
طبق گفته جان مورفی بهتر است به جای اینکه به درصد توجه کنیم به تعداد کندل هایی که در طرف دیگر ترندلاین بسته شده است توجه کنیم به طور میانگین بسته شدن سه و چهار کندل به بالا در طرف دیگر خط روند میتواند ما را مطمئن کند که خط روند شکسته شده.
این خط روند از نظر ما بی اعتبار است زیرا چند کندل در طرف دیگر شکسته شده.
همچنین یکی دیگر است فاکتورهایی که میتوانیم برای مطمئن شدن از شکسته شدن یک خط روند در نظر بگیریم محل بسته شدن کندل هفتگی می باشد.
آیا خط روندی که شکسته شده، بعد از شکسته شدن تغییر فاز می دهد؟ مثلاً اگر ترندلاین صعودی باشد، بعد از شکسته شدن تبدیل به مقاومت می شود؟
یکی از بحثهایی که تحلیلگران روی آن اختلاف نظر دارند همین قضیه است. در حقیقت این قضیه بستگی به استراتژی شما در معامله کردن دارد.
برای مثال جان مورفی در کتابش ذکر کرده که مقاومتی که شکسته شده تبدیل به حمایت میشود و برای ترندلاین نیز همین قضیه صدق میکند. ترند لاین نزولی وقتی شکسته شود تبدیل به مقاومت میشود. ما در تحلیل های خود گاهی به خط روند هایی که قبلا شکسته شده است هم توجه میکنیم.
آیا برای رسم ترندلاین باید شدوها و سایهها را به حساب بیاوریم؟
شدوها بهتر است در نظر گرفته شوند. بسیاری از تحلیلگران شدوها را در نظر نمیگیرند و فقط به محل بسته شدن و باز شدن کندل توجه میکنند. این افراد بهتر است این نکته را در نظر بگیرند با نادیده گرفتن شدوها حجم زیادی از فعالیتهای بازار نادیده گرفته شده است. شدویی که شما در کندل روزانه و هفتگی میبینید در کندل 4 ساعته ممکن است شدو نباشد و کندلی قدرتمند با vol بالا باشد.
تا اینجا تمامی نکاتی که لازم بود هر تحلیلگری بداند را نوشته بودیم اما با این حال ممکن است بعضی سوالات بی جواب مانده باشند. اگر سوالی یا اشکالی داشتید حتما در بخش نظرات بپرسید. رسالت ما در آلفا هم فکری و پیشرفت در منار یکدیگر در دنیای تحلیل ارزهای دیجیتال است و برای این منظور به شما هم نیاز داریم.
آشنایی با خط روند و شیوه رسم آن
آشنایی با خط روند و شیوه رسم آن یکی از مهمترین آموزشهایی میباشد که باید بیاموزیم .
هر تحلیل گر فارکس یا بورس داخلی ایران لزوما باید با روند گیری و خط روند و شیوه های ترسیم
خط روند آشنایی کامل داشته باشد و بتواند آنها را رسم کند .
خط روند چیست ؟
همانطور که از نام آن پیداست، یک ابزار ترسیمی نموداری است که از اتصال نقاط چرخش (( تغییر جهت )) قیمت در نمودار رسم شده
و در تحلیل تکنیکال از آن برای تشخیص نقاط احتمالی واکنش بازار استفاده میکنند.
این خطوط بر اساس شرایط بازار و نمودار میتوانند خاصیت حمایتی یا مقاومتی داشته باشند.
حمایت و مقاومت همانطور که در پستهای قبل گفته ایم بر اساس میزان عرضه و تقاضا ایجاد میشوند .
استفاده از خط روند در تشخیص نقاط مهم عرضه و تقاضا کاربردی بسیار ارزشمند دارد
چرا که میتوانند عامل تغییر مسیر بازار و شکلگیری روند جدید را پیشبینی کند و از این رو برای معامله گران نقش حیاتی ایفا میکند.
خط روند دلار به ین
در تصویر فوق که مربوط به چارت USD JPY هست یک روند نزولی نمایش داده شده که با دو برخورد اول و دوم ایجاد یک خط روند کرده است
و در برخورد سوم همانطور که مشخص هست یک موقعیت از نظر تکمیل تقاضا ایجاد شده است که احتمال ریزش در آن وجود داشته است .
همانطور که مشاهده میکنید با واکنش به این خط بازار مجدد به سمت کف قیمتی خود حرکت کرده است .
شما در چارتهای مختلف و در تایم فریم های متفاوت میتوانید تعداد بسیاری از این حالت ها را مشاهده کنید .
برای تمرین حتما در روی چارتهای مختلف خطوط روندی که مشاهده میکنید را رسم کنید
و به تحلیل و بررسی واکنش بازار به خطوط روند رسم شده دقت کنید .
چگونه خط روند صحیح رسم کنیم ؟
شاید برای شماهم این سوال ایجاد شده باشد که شیوه صحیح ترسیم خطوط روند چگونه است .
در مقالات مختلف نظرات متفاوتی در خصوص شیوه رسم خط روند و نقاط اتصال مشاهده میکنید .
رایج ترین شیوه رسم خطوط روند در چارتهایی میباشد که از شیوه کندلهایی با الگوی شمع های ژاپنی هستند میباشد .
اگر با کندلها و انواع آن آشنایی ندارید حتما به دنبال یادگیری آنها باشید چرا که در موارد مختلف به کمک شما خواهند آمد .
و چنانچه با کندلها آشنایی دارید به سادگی ادامه این مطلب را در شیوه صحیح رسم خطوط روند درک خواهید کرد .
برای رسم خطوط روند به عنوان مثال خط روند نزولی در تصویر فوق نقطه شروع را از یک سقف (( مقاومت ))
چسبیده به بدنه کندل (( بدون در نظر گرفتن خط شدوی کندل )) در نظر میگیریم .
و برای نقطه دوم نیز سقف بدنه کندلی که واکنش به قیمت بازار داشته است (( مقاومت بعدی )) را ملاک قرار میدهیم
و خط روند را در همین امتداد رسم میکنیم .
خط روند شیوه رسم
همانطور که در تصویر فوق که بزرگ شده تصویر اول هست مشاهده میکنید
نقطه شروع از بخش ۱ میباشد و نقطه دوم در نظر گرفته شده کندل بخش ۲ میباشد
همانطور که میبیند در کندل قبل از عدد ۳ و خود کندل عدد ۳ با برخورد به خط روند بازار واکنش داشته است .
این قانون صد در صد نیست ولی معمولا در اینگونه مواقع شاهد بازگشت قیمت خواهیم بود .
البته دقت کنید استراتژی هایی نیز داریم که بر اساس شکسته شدن خطوط روند طراحی شده اند
که در آینده به آموزش آنها نیز خواهیم پرداخت .
خطوط روند در چه تایم فریمی ؟
حتما دقت داشته باشید که در هر تایم فریم یا دوره زمانی در چارت میتوانید از خطوط روند استفاده کنید
اما هرچه در بازه زمانی بزرگتر یا چارتهایی با تایم فریم های بالاتر از خطوط روند استفاده کنید اعتبار آنها بیشتر خواهد بود .
عموما از خطوط روند در تایم فریم های ۳۰ دقیقه تا ۴ ساعت استفاده میشود .
قویترین خطوط روند :
جالب است بدانید که قویترین خطوط روند آنهایی هستند که منطبق با نقاط حمایت و مقاومت شکل گرفته باشند .
به عبارتی که وقتی یک خط روند ترسیم میشود اگر نقطه برخورد قیمت با خط روند در جهت روند بر روی یک ناحیه
از نواحی حمایتی یا مقاوتی باشد این خط روند از یک فاکتور دیگر به اسم حمایت یا مقاومت بهرمند میشود
و همین امر باعث خواهد شد قویتر و با قدرت تر باشد و احتمال بازگشت از آن ناحیه و قیمت در آن بیشتر است .
بهترین خط روند :
بهترین خط روند خط روندی است که تعداد بیشتری از برخورد را در خود جای داده باشد
به عبارتی بازار در دفعات بیشتری نسبت به آن خط روند واکنش نشان داده باشد و برگشت داشته باشد .
البته دقت کنید در اینگونه خطوط روند باید حتما به حمایتها و مقاومتها نیز در جهت مخالف توجه خاص و ویژه داشت .
خط روند چند برخورده
در تصویر فوق در این روند ما ۳ بر خورد از نوع برخورد کف بدنه با خط روند داریم
و ۳ برخورد از نوع برخورد شدوی کندل با خط روند را داریم
این نوع خط روند با در نظر گرفتن نقاط حمایت و مقاومت میتواند اعتبار بیشتری داشته باشد .
هرچند در همین تصویر مشاهده میکنید که یک خط روند نزولی نیز شکل گرفته است :
خط روند نزولی
تصویر فوق شکل گیری خط روند معکوش برای مثال قبلی است .
در این شرایط است که توجه به نقاط حمایت و مقاومت میتواند شما را در جهت پیدا کند روند صحیح
جان مورفی کیست؟
جان مورفی تحلیلگر مطرح و شناخته شدهی بازار بورس است که به طور خلاصه حاصل 30 سال تجربهی خود را در قالب 10 نکته به علاقهمندان به حوزه بورس گفته است.
جان مورفی کتابهای زیادی در حوزه تحلیل بورس نوشته است که یکی از این کتابها به مدت 7 سال به عنوان بهترین کتاب در زمینه سرمایهگذاری در بازارهای اوراق بهادار بوده است و به چندین زبان مختلف ترجمه شده است.
معرفی کتابهای جان مورفی
جان مورفی چندین کتاب به نگارش درآورده که تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه معروفترین آنها و دستور کاربردی زبان انگلیسی، تحلیل دیداری در بازارهای سرمایه، تحلیل نموداری بازار سهام به زبان ساده و تحلیل بین بازارها از آن دستهاند.
چرا بورس؟
بازار بورس جایگاه مهم و جذابی برای سرمایهگذاری و کسب ثروت محسوب میشود.
سرمایهگذاری در بازار بورس فاقد دغدغههای زمانی و مکانی و حتی مشکلات اقتصادی است و به خاطر ایجاد موقعیت کسب درآمد بیشتر، که گاهی شبیه به معجزه عمل میکند، افراد زیادی را به خود جذب کرده است.
اما از طرف دیگر سرمایهگذاری یا پسانداز در بورس برای کسانی که اطلاعات زیادی در خصوص فعالیت در بازار بورس ندارند، مستلزم پذیرش ریسک بالا است.
ریسک و خطر در این بازار، تنها با یادگیری و کسب مهارت معاملهگری قابل کنترل است.
قوانین و نکات مهمی در بورس وجود دارد که همه آنها قابل یادگیری است و اگر بدون آمادگی در بورس شرکت کنید در اصل سرمایه خود را به خطر انداختهاید.
پس نباید این نکته را فراموش کنید که شناخت بازار بورس، کمک شایان توجهی به شما برای پسانداز و سرمایهگذاری در بازار پر سودِ بورس می کند.
یکی از آموزشهایی که جان مورفی تحلیلگر بازار بورس در قالب 10 نکته بیان کرده، “تحلیل تکنیکال” است که در ادامه این مطلب بیشتر در این باره صحبت خواهیم کرد.
تحلیل تکنیکال
این روش با تمرکز بر روی نمودارهای تغییر قیمت در گذشته، به پیشبینی روند آینده میپردازد.
روش جان مورفی در تحلیل تکنیکال نشان میدهد که تعیین جهت حرکت بازار از تعیین علت این حرکت مهمتر است. این دیدگاه به خوبی با ماهیت تحلیل تکنیکال سازگار است.
10 قانون از مهمترین قوانین جان مورفی به شرح زیر است:
- ترسیم روندها
- تشخیص روندها و حرکت به سمت و سوی آنها
- بازشناسایی حمایت و مقاومتها در تحلیل تکنیکال
- سنجیدن اندازه عقبنشینی در تحلیل تکنیکال
- ترسیم خطوط
- دنبال کردن میانگین
- یادگیری چرخشها
- بازشناسایی علائم هشدار دهنده
- وجود یا عدم وجود یک روند
- بازشناسایی علائم تایید کننده
برای معامله در بورس براساس این ده مورد باید از سیگنالهای زیادی استفاده کرد که در واقع هر سیگنال ریسک کار را در فرآیند بورس کاهش میدهد.
طبق نظریه جان مورفی استفاده از یک روش به تنهایی نمیتواند معاملهگر را در فرآیند بورس و در مسیر سود و سوددهی پیش ببرد و قطعا معاملهگر در این راه پر پیچ و خم با مشکلاتی مواجه میشود.
اولین قانون: روندها را ترسیم کن
روند، جهت حرکت قیمت در بازار را نشان می دهد.
بهتر است با تحلیل یک نمودار هفتگی یا ماهیانه مربوط به چندسال شروع کنید.
یک نمودار مقیاس بزرگ، میدان دید بیشتر و چشم انداز دراز مدتی را ارائه میکند.
بعد از بررسی نمودارهای دراز مدت حتما نمودارهای کوتاهمدت را هم بررسی کنید.
دومین قانون: روندهای برتر را شناسایی و به سمت آنها حرکت کنید
روندها را میتوان از نظر زمانی به سه دسته کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم کرد.
روند کوتاهمدت بین چند دقیقه تا سه هفته، روند میان مدت حدود سه هفته تا سه ماه و روند بلندمدت بیش از 3 ماه است.
نکته اینجاست که هر روند میتواند جزء روند بعدی باشد مثلا در یک روند بلند مدت میتواند چند روند کوتاهمدت یا میانمدت وجود داشته باشد.
برای اینکه بتوانید روندها را ترسیم کنید باید نمودارها را تحلیل کنید.
برای این کار میتوانید از تحلیل نمودارهای قدیمی شرکتها استفاده کنید و سپس درست یا غلط بودن تشخیص روند را بررسی کنید.
تحلیل تکنیکال یک نمودار کوتاهمدت میتواند برای شما گمراه کننده باشد پس حتما علاوه بر روندهای کوتاهمدت، روندهای میانمدت و بلندمدت را هم بررسی کنید.
سومین قانون: حمایتها و مقاومتها را در تحلیل تکنیکال شناسایی کنید
در این اصل هرچه تعداد برخورد یک روند به خط حمایت یا مقاومت بیشتر باشد آن خط از اعتبار بیشتری برخوردار است.
زمانی که یک روند به خط مقاومت میرسد در واقع زمان مناسبی برای فروش است چراکه از مقاومت برخوردار است.
همچنین برخورد یک روند به خط حمایت زمان مناسب برای خرید آن است چون از حمایت برخوردار است.
خطهای حمایت و مقاومت قابلیت تغییر به یکدیگر را دارند یعنی وقتی یک خط مقاومتی توسط رون شکسته شود. آن خط تبدیل به خط حمایتی قوی میشود و میتواند نقطه خرید خوبی باشد و برعکس!
چهارمین قانون: اندازه عقبنشینی خطوط رَوَندها در بورس را بسنجید
تصحیحهای بازاری که رو به بالا یا پایین انجام میشوند، بخش قابل توجهی از روند قبلی را دوبارهسازی میکنند.
میتوانید میزان تصحیحهای به وجود آمده را اندازهگیری و بر حسب درصد بیان کنید.
یک معیار 50 درصدی از پیمایش مجدد روند قبلی رایجترین حالت است.
سطوح فیبوناچی 38 درصد و 62 درصد مشاهداتی ارزشمند است.
پس طی پسرفتهای یک روند رو به بالا نقاط خرید اولیه در ناحیه 33-38 درصد اوج قبلی قرار خواهند داشت.
پنجمین قانون: ترسیم خطوط
این روش یکی از سادهترین راههای نمودارخوانی است که مورفی تاکید زیادی روی آن دارد.
خطوط روند رو به بالا بر روی دو نقطه پایین متوالی رسم میشوند.
در روندهای رو به پایین یا نزولی خطوط روند بر روی دو نقطه بالایی متوالی رسم میشوند که منظور از نقاط بالایی، قلهها یا سقفها است.
یک روند قابل قبول و معتبر باید حداقل 3 بار لمس شود.
هرچه یک خط روند اثر طولانیتری داشته باشد و بیشتر لمس شده باشد اهمیتش بیشتر میشود.
ششمین قانون: میانگین را دنبال کنید
میانگینهای متحرک سیگنالهای خرید و فروش قابل مشاهده در اختیار ما قرار میدهند.
اگر روند موجود هنوز در حرکت باشند، میانگینهای متحرک به شما میگویند و همچنین به شما در اثبات تغییر یک روند کمک میکنند.
میانگینهای متحرک هیچ اطلاعاتی در مورد حتمی بودن و یا قریبالوقوع بودن یک تغییر روند به شما نمیدهند.
یک نمودار ترکیبی از دو میانگین متحرک رایجترین روش پیدا کردن سیگنالهای خرید و فروش است.
بعضی از ترکیبات رایج از نمودارهای میانگین متحرک عبارت اند از: ۴و ۹ روز، ۹و۱۸ روز، ۵ و ۲۰ روز
سیگنالها زمانی پدید میآیند که خط میانگین کوتاهتر از خط میانگین بلندتر عبور کند.
عبور خط قیمت از میانگین متحرک ۴۰ روزه نیز سیگنالهای خوبی برای خرید یا فروش فراهم میکند.
چون خطوط نمودار میانگین متحرک، شاخصهایی هستند که از روند پیروی میکنند، در یک بازار روند دار(صعودی یا نزولی) بهترین عملکرد را دارند.
هفتمین قانون: چرخشها را یاد بگیرید
نوسانگرها را پیگیری کنید زیرا این کار در شناخت سهامی که خرید یا فروش بیش ازحد داشته اند، بسیار کمک میکند.
نوسانگرها اغلب هشدار میدهند که یک بازار بیش ازحد صعود یا نزول کرده است و به زودی تغییر روند خواهد داد.
یکی از نوسانگرهای مرسوم در تحلیل تکنیکال، نوسانگر relative strength index است که در بین تحلیلگران به نام RSI مرسوم است و نوسانگر مورد علاقه جان مورفی است.
این نوسان گر بین مقیاس ۰ تا ۱۰۰ کار می کند در آن خط های ۳۰، ۵۰ و ۷۰ رسم می شود البته این رقم ها ثابت نیست و بین تحلیل گران متفاوت است ولی تأکید جان مورفی بر روی این سه خط است.
این مقادیر در نوسانگرهای تصادفی به ترتیب ۸۰ و ۲۰ هستند.
اغلب معامله گران از نمودارهای ۱۴ روزه یا هفتگی برای نوسانگرهای تصادفی و نمودارهای ۹ یا ۱۴ روز یا هفتگی برای شاخص RSI استفاده میکنند.
هشتمین قانون: علائم هشداردهنده را بشناسید
طبق MACD تجارت کنید.
میانگین متحرک همگرا، واگرا که توسط جرالد اپل ابداع شد یک سیستم تقاطعی میانگین متحرک را با نماگرهای خرید بیش از حد و فروش بیش از حد ترکیب نموده است.
یک سیگنال خرید زمانی به وجود میآید که خط سریع تر از خط کندتر عبور کرده و هر دو خط زیر صفر باشند.
یک سیگنال فروش زمانی به وجود می آید که خط سریع تر از خط کندتر عبور کرده و هر دو خط بالای صفر باشند.
سیگنال های هفتگی بر سیگنال های روزانه برتری دارند.
یک هیستوگرام MACD اختلاف بین دو خط را رسم می کند و هشدارهای سریع تری در مورد تغییر روند می دهد.
این نمودار به این دلیل هیستوگرام نامیده شده است که میلههای عمودی برای نمایش اختلاف بین دو خط روی نمودار به کار رفته اند.
نهمین قانون: وجود یا عدم وجود یک روند در تحلیل تکنیکال
از ADX استفاده کنید.
خط شاخص میانگین هدایتی (ADX) به تعیین اینکه یک بازار از روند خاصی پیروی می کند یا در یک دوران تجاری قرار دارد، کمک می کند.
این شاخص درجه و یا جهت روند بازار را اندازه گیری می کند.
یک خط صعودی ADX بیانگر وجود یک روند قوی است که با میانگین های متحرک سازگار است.
یک خط نزولی ADX بیانگر وجود یک بازار تجاری بدون روند است که با نوسانگرها سازگار است.
با رسم جهت خط ADX، تاجر می تواند تعیین کند چه سبک تجاری و چه مجموعه ای از شاخص ها برای محیط جاری بازار مناسب و برتر هستند.
دهمین قانون: علائم تایید کننده را بشناسید
این علائم شامل عرضه و تقاضای قبل از شروع بازار و حجم هستند.
سفارشهای داد و ستد قبل از شروع بازار و حجم مهمترین شاخصها در معاملات آتی هستند.
حجم بر قیمت مقدم است و شما باید اطمینان حاصل کنید که حجم سنگینتر معامله در جهت روند متداول اتفاق افتاده است.
در یک روند رو به بالا، حجمهای سنگین باید در روزهای رو به بالا مشاهده شود.
سفارشهای دادوستد قبل از شروع بازار اثبات میکند که پول جدید از روند متداول حمایت میکند.
سفارشهای دادوستد قبل از شروع بازار معمولا یک هشدار است که روند در حال تکمیل یا توقف است.
یک روند رو به بالا و صحیح قیمت باید با حجم صعودی و عرضه و تقاضای قبل از شروع بازار همراه باشد.
در پایان جان مورفی توصیهای برای همه تحلیلگران دارد: تحلیل تکنیکی یک مهارت است که با تجربه و مطالعه بهبود مییابد. همیشه یک شاگرد باقی بمانید و به یادگیری ادامه دهید.
نقش فانوس چیست؟
فانوس یک اپلیکیشن مدیریت مالی است که کمک میکند اوضاع مالی بهتر داشته باشید!
فانوس پیشنهادهای اقتصادی و در عین حال کاربردی به کاربران خودش میدهد و همچنین در آپدیت جدیدش، تحلیل کدال بورس به اپلیکیشن اضافه شده است.
فانوس با اختلاف با سایر مجموعهها، صورتهای مالی شرکت های بورسی را در عرض 5 ثانیه تحلیل میکند در حالی که رقیبان فانوس زیر یک ساعت هم نمیتوانند تحلیل کنند و این یکی از نشانههای برتری فانوس است!
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂
دیدگاه شما