علت های شکست در بازار ارز


علت های شکست در بازار ارز

شما از یک مرورگر منسوخ شده استفاده می کنید. لطفا مرورگر خود را ارتقا دهید تا کیفیت را تجربه کنید.

  • فیلم آموزشی ارزهای دیجیتال و بلاکچین توسط نیکا پورمند
  • کتاب صوتی ۴۵ سال در وال استریت با ترجمه همایون فرزانه
  • فیلم آشنایی با مفاهیم بورس تهران توسط سعید نجفی
  • فیلم آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی توسط محمد رضوانی
  • فیلم آموزش ایچیموکو توسط محمد رسول اسفندیاری
  • فیلم آموزشی استفاده از خطوط پیووت توسط علی نورانی
  • فیلم آموزشی بازار آتی کالای ایران توسط نیما کرامت و علیرضا شوشتری
  • فیلم آموزشی پرایس اکشن سبک اسمارت مانی با حسین همتی
  • فیلم آموزشی امواج الیوت پیشرفته با رضا خوش اندام
  • فیلم آموزشی موج شماری امواج الیوت توسط علی بهاری

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

واژه لاتین توضیحات
روند Trend روند زمانی تشکیل می‌شود که تغییرات نرخ به صورت مداوم در یک مسیر به وقوع می‌پیوندد. در صورتیکه آن مسیر صعودی باشد این روند را صعودی گویند. و درصورتی که آن مسیر نزولی باشد این روند را نزولی گویند. در روند صعودی دارای کفها و سقفهای بالاتر و در روند نزولی کفها و سقفهای پایین تر داریم.
خط روند Trend line خط روند از اتصال حداقل دو دره کف یا دو قله سقف به یکدیگر ساخته میشود. در روند صعودی از اتصال دره ها و در روند نزولی از اتصال قله ها. (هر چه تعداد نقاط اتصال بیشتر باشد خط روند معتبر تر است)
روند نزولی Down trend به روندی نزولی گفته میشود که در آن کف ها و سقف های پایین تر از قبل تشکیل میشود.
روند صعودی Up trend به روندی صعودی گفته میشود که در آن کف ها و سقف های بالاتر ساخته میشوند.
کانال Channel محصور کردن نوسان قیمت در یک چهارچوب و کانال
چارت Chart نموداری که در بازارهای مالی برای ثبت نوسان قیمت بکار می رود. که دارای دو بخش زمان و قیمت می باشد.
ضرر Loss
حد ضرر Stop Loss به میزان ضرری که شما برای یک معامله در نظر می گیرید. مثلا سهامی را خریده اید و برای خود مشخص می کنید که ضرر من در این خرید نهایت ده درصد خواهد بود یا مثلا ضرر من در این معامله فلان میزان خواهد بود و اجازه ضرر بیشتر نمی دهم و معامله را با ضرر می بندم. هدف از داشتم حد ضرر یا حد توقف زیان این است که از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.
هدف Target به معنای هدف می باشد. مثلا شما سهامی را در قیمت 200 تومان میخرید و پیش بینی می کنید که به قیمت 300 تومان خواهد رسید. این 300 تومان می شود هدف قیمتی یا تارگت شما.
حد سود Take Profit به اختصار(TP=Take Profit) هم گفته می شود و به معنای این است هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید قیمتی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم که به این قیمت حد سود یا تیک پروفیت گفته می شود.
خرید Long به معنای ورود و بازکردن معامله خرید است (شخص در این معامله از افزایش قیمت ها نفع میبرد)
فروش Short به معنای ورود و بازکردن معامله فروش است (شخص در این معامله از کاهش قیمت ها نفع میبرد)
خرید Buy به معنای آفست شدن و تسویه حساب از معامله فروش قبلی است (یعنی شخصی از قبل پوزیشن short باز کرده و اکنون قصد بستن و کلوز این پوزیشن را دارد)
فروش Sell به معنای آفست شدن و تسویه حساب از معامله ی خرید قبلی است (یعنی شخصی از قبل پوزیشن Long باز کرده و اکنون قصد بستن و کلوز این پوزیشن را دارد)
اشباع خرید Overbought به بازاری اطلاق می شود که در آن سرعت افزایش بهای ارزیا سهام بیش از میزان معمول است وامکان تغییر حالت وجود دارد.(خریداران به نهایت قدرت رسیده اند)
اشباع فروش Oversold به بازاری اطلاق می شود که در آن کاهش بهای ارز یا سهام با سرعتی بیش از میزان معمول صورت گرفته وامکان تغییر حالت وجود دارد.(فروشندگان به نهایت قدرت رسیده اند)
ماشه (تریگر) Trigger به آرایشی از قیمت گفته میشود که شما بعد از رویت آن تصمیم می گیرد وارد معامله ی خرید یا فروش شوید. مثلا شکست خط روند، شکست یک محدوده مقاومتی یا حمایتی، فتح یا شکست قله یا دره قبلی و …. (تریگر به معنای خیلی ساده یعنی رویت شواهد و نشانه هایی برای ورود به یک معامله)
حمایت Support به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع ریزش و ادامه سقوط قیمت می شود. در سطوح حمایت عرضه ها کاهش و تقاضا زیاد می شود
مقاومت Resistance به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع افزایش و رشد قیمت می شود و سدی برای قیمت محسوب می شود. در سطوح مقاومت عرضه بر تقاضا پیشی می گیرد.
پیوت Pivot پیوت یکی از تعاریف کلیدی تحلیل تکنیکال می باشد و به معنای نقاط چرخش و تغییر در نمودار قیمتی است در اصل به نقاطی اطلاق می شود که نمودار دچار تغییر مسیر می شود (به بیان ساده تر نقاطی که قله ها و دره های قیمتی را میسازد). پیووت ها دو نوع هستند مینور و ماژور. در پیوت مینور تغییر اندک و در نوع ماژور تغییر زیاد است.
سووینگ Swing در لغت به معنای موج و چرخش می باشد و در اصطلاح بازارهای مالی یک واژه لاکچری هست مترادف با پیوت (high و low)
های و لو Lowو High به همان قله ها و دره های قیمتی گفته می شود که نمودار دچار چرخش و تغییر مسیر شده. این چرخش ها می تواند در مقیاس کوچک (کم اهمیت) یا در مقیاس بزرگ (پر اهمیت) باشد.
سوپلای و دیماند Supply & Demand سوپلای به معنی محل عرضه و دیماند در بازار به معنی محل تقاضا میباشد.
پیوت لاین Pivot line خطوطی هستند که بر اساس محاسبات و فرمول های خاصی روی چارت بصورت افقی رسم می شوند و می توان از آنها برای خطوط حمایت و مقاومت استفاده کرد. پیوت لاین ها بر اساس نوع فرمولی که ساخته می شوند انواع مختلفی دارند از جمله : پیوت استاندارد، پیوت فیبوناچی، پیوت دیمارک، پیوت وودی و کامریلا
نکته: پیوت لاین با نقاط پیوت که به معنای قله و دره هست تفاوت دارد.
معامله Trade معامله کردن، تجارت کردن،دادوستد کردن یک محصول تجاری (کالا،سهام و ارز)
معامله گر Trader تریدر به شخصی گفته مشود که اقدام به خرید و فروش در بازارهای مالی می کند.
پولبک Pullback پولبک (در لغت یعنی برگشت به عقب) یا بوسه خداحافظی به برگشت قیمت به سطح مهم قبلی علت های شکست در بازار ارز به منظور قدرت گرفتن برای ادامه حرکت گفته میشود (مثلا اگر خط روندی شکسته شود و قیمت بعد از کمی دور شدن از خط روند در حرکت اصلاحی خود به خط روندش سری بزند و برگردد به آن پولبک گفته میشود.)
بازار خرسی Bear Market اصطلاحا به بازاری گفته میشود که نزولی و کاهشی است (خرس نماد بازار نزولی است)
بیریش Bearish که از ریشه کلمه bear به معنی خرس است و یعنی بازار نزولی است
بازار گاوی Bull Market اصطلاحا به بازار صعودی گفته میشود (گاو نر نماد بازار صعودی است)
بولیش Bullish از ریشه کلمه bull به معنی گاو نر می‌آید و یعنی بازار صعودی است.
شکست به بیرون Break Out اصطلاح تحلیل فنی که برای توصیف تغییرات قیمت بکار میرود هنگامی که قیمت از حمایت یا مقاومتی فرار می کند.

معامله گری و مدیریت سرمایه

معرفی ما

فراچارت یک پایگاه آموزشی و اطلاع رسانی رایگان در زمینه بازارهای مالی می باشد. ما سعی داریم با فراهم آوردن یک بستر حرفه ای، دریچه کوچکی باشیم برای کمک به معامله گران و کسانی که در بازاهای مالی فعالیت می کنند.

حق نشر

لطفا هنگام برداشت از مطالب، با ذکر منبع به رشد و شکوفایی ما کمک کنید. استفاده از حاصل زحمات دیگران بدون اجازه و بدون ذکر منبع نه تنها مورد رضایت نویسندگان فراچارت نیست بلکه در نهایت باعث ترویج بی اعتمادی و ایجاد محیط ناسالم برای رقابت خواهد شد. ( توضیحات بیشتر )

دلایل شکست کسب‌ و کارهای نوپا چیست؟

دلایل شکست کسب‌ و کارهای نوپا

شرکت‌های نوپا و تازه‌تأسیس بنابه دلایل مختلفی شکست می‌خورند و آرزوهای مؤسسان خود را بر باد می‌دهند. یکی از دلایل اصلی شکست و عدم موفقیت کسب‌وکارهای تازه‌تأسیس این است که بازار محدودی برای محصولات یا خدمات خود دارند. همچنین در بعضی از موارد اصلا بازاری برای محصولات آنها وجود ندارد. اگر شما هم در فکر راه‌اندازی کسب‌وکار جدیدی هستید و می‌خواهید از دلایل شکست کسب‌ و کارهای نوپا مطلع شوید درادامه با ما همراه باشید.

حتما بخوانید:

دلیل ۱: مشکلات بازار

محصول یا خدمت شما به بازار نیاز دارد. اگر بازاری برای محصولی که در دست فروش دارید وجود نداشته باشد، کسب‌ و کار نوپای شما محکوم به شکست خواهد بود. محدود بودن بازار یا عدم وجود آن دارای علائمی است. مثلا:

  • رویداد ترغیب‌کننده‌ای وجود ندارد که مشتری را به خرید محصول یا خدمت شما متعهد کند. شما نتوانسته‌اید تا ارزش محصول یا خدمت خود را به او ثابت کنید. آن دسته از نمایندگان فروش که کار خود را خوب بلد هستند، می‌گویند برای اینکه بتوانید در شرایط رقابتی امروزه محصول خود را به فروش برسانید باید خریدارانی پیدا کنید که به‌شدت نیازمند محصول شما هستند. همچنین بین مردم رایج شده است که می‌گویند فلان کالا یا محصول مانند ویتامین (داشتن آن خوب است) یا آسپیرین (داشتن آن الزامی است) است.
  • زمانبندی بازار غلط است. ممکن است چند سال از بازار موردنظر خود جلوتر باشید و بازار آمادگی فروش محصولات یا خدمات شما را نداشته باشد.
  • اندازه‌ی بازار خریدارانی که واقعا نیازمند آن محصول یا خدمات هستند و توانایی مالی برای خرید آن را هم دارند محدود است.

دلیل ۲: شکست مدل کسب‌وکار

من پس از سال‌ها مطالعه و کار با صدها استارتاپ فهمیده‌ام که یکی از رایج‌ترین علل شکست در دنیای استارتاپ این است که کارآفرینان درمورد سهولت جذب مشتری بیش‌ازحد خوشبین هستند. آنها خیال می‌کنند همین‌که وب‌سایت، محصول یا خدمات آنها جذاب و شیک باشد مشتری پاشنه‌ی در مغازه‌ را خواهد کند. البته ممکن است که این امر درمورد معدودی از مشتریان اولیه صدق کند اما بعد از آن کار جذب مشتری به‌سرعت زمان‌بر و سخت خواهد شد و در بسیاری از موارد هزینه‌ی جذب مشتری (CAC) واقعا بالاتر از ارزش طول‌عمر آن مشتری (LTV) است.

برای اینکه بتوانید مشتریان را به قیمت ارزان‌تری نسبت به ارزش طول‌عمر رابطه‌‌تان، جذب کسب‌وکارتان کنید، باید نکته‌ای را درنظر بگیرید. آن نکته هم بسیار واضح است اما نادیده گرفته می‌شود. من می‌بینیم که اکثر کارآفرینان نمی‌توانند درک واقع‌بینانه‌ای از هزینه‌ی جذب مشتری داشته باشند. من به عنوان سرمایه‌گذار در امر کسب‌وکار و شرکت‌ها، به‌عینه ملاحظه می‌کنم که تعداد زیادی از برنامه‌های کسب‌وکار اصلا به این رقم مهم توجهی ندارند و هنگامی که با خود کارآفرین به گفتگو می‌نشینم می‌بینم که اصلا متوجه این موضوع نیست که مدل کسب‌وکارش به‌درستی کار نمی‌کند. آن هم به چه دلیل؟ چون CAC از LTV بزرگ‌تر است.

عنصر اصلی مدل کسب‌وکار

راهی ساده برای تمرکز بر آنچه که در مدل کسب‌وکارتان اهمیت دارد این است که دو پرسش زیر را مدنظر داشته باشید:

  • آیا می‌توانید راهی قابل‌اندازه گیری برای جذب مشتری بیابید؟
  • آیا می‌توانید هزینه‌ی تبدیل آن مشتریان به پول را با مبلغی بسیار بیشتر از هزینه‌ی جذب آنها پرداخت کنید؟

اگر به قضایا از این منظر نگاه کنید خیلی به نفع‌تان خواهد بود. من همچنین دو قاعده درمورد مدل کسب‌وکار وضع کرده‌ام که بیشتر از اینکه مانند وحی منزل باشند توصیه و رهنمود هستند. این دو قاعده عبارت‌اند از:

قاعده‌ی CAT/LTV

این قاعده بسیار ساده است:

  • CAC (هزینه‌ی جذب مشتری) باید کمتر از LTV (ارزش طول عمر مشتری) باشد.

برای محاسبه‌ی CAC باید کل هزینه‌ی فروش و توابع بازاریابی‌تان (ازجمله دستمزد و حقوق کارکنان، برنامه‌های بازاریابی، تولید سرنخ، سفر و …) را جمع کنید و آن را به تعداد مشتریانی که طی آن بازه‌ی زمانی جذب کرده‌اید تقسیم کنید. برای نمونه، اگر مجموع فروش و هزینه‌های بازاریابی در سه ماه اول، یک میلیون تومان بوده باشد و شما ۱۰۰۰ مشتری را به دام انداخته باشید، آنگاه میانگین هزینه‌ای که جذب مشتری در بر خواهد داشت ۱۰۰۰ تومان خواهد بود.

برای محاسبه‌ی LTV باید به حاشیه‌ی سود خالصی نگاه کنید که درطول عمر مشتریان با آنها در ارتباط است (خالص هزینه‌های نصب، پشتیبانی و عملیات). برای کسب‌وکارهایی که یک بار هزینه دارند، انجام این کار ساده است. برای کسب‌وکارهایی که از طریق اشتراک مشتریان مرتبا عواید کسب می‌کنند، LTV را با تقسیم عواید ماهانه بر نرخ ریزش ماهانه محاسبه می‌کنیم.

از آنجا که اکثر کسب‌وکارها فعالیت‌های دیگری مثل توسعه‌ی محصول و یا فعالیت‌های اداری و ستادی دارند که به عنوان هزینه‌های اضافی فراتر از فروش و بازاریابی شناخته می‌شوند، باید CAC از LTV چند برابر کمتر باشد. برای کسب‌وکارهای SaaS (که یک نرم‌افزار را به عنوان سرویس ارائه می‌کنند) به نظر می‌رسد که اگر قرار است این رقم متوازن شود، باید حدود سه برابر باشد و اگر قرار است کسب‌وکارها واقعا سودآور باشند و پول موردنیاز خود را کسب کنند، این رقم ممکن است نزدیک به پنج برابر هم برسد.

قاعده‌ی کارایی سرمایه

اگر دوست دارید کسب‌وکاری داشته باشید که کارایی سرمایه دارد، به نظر من مهم این است که هزینه‌ی جذب مشتریان را هم ظرف کمتر از ۱۲ ماه مجددا پوشش دهید. حاملان بی‌سیم (وایرلس) و بانک‌ها این قاعده را رعایت نمی‌کنند، اما آنها به سرمایه‌ی ارزانی دسترسی دارند. بنابراین این قاعده به زبان ساده عبارت است از:

  • CAC را ظرف کمتر از ۱۲ ماه مجددا پوشش دهید.

دلیل ۳: تیم مدیریت ضعیف

تیم مدیریت ضعیف - کسب‌ و کارهای نوپا

مشکل به‌شدت رایجی که باعث شکست استارتاپ‌ها می‌شود، داشتن تیم مدیریتی ضعیف است. یک تیم مدیریتی خوب به‌اندازه‌‌ای باهوش است که از دلایل ۲، ۴ و ۵ اجتناب کند. اما تیم مدیریتی ضعیف در چند ناحیه مرتکب اشتباه می‌شود:

  • این تیم، اغلب درمورد راهبرد ضعیف است؛ محصولاتی می‌سازد که هیچ‌کس حاضر به خرید آنها نیست، چرا که نتوانسته برای راستی‌آزمایی ایده‌ها، قبل و حین توسعه به‌اندازه‌ی کافی کار انجام دهد.این ضعف می‌تواند از طریق راهبردهای رفتن به بازار، به تفکر ضعیف هم سرایت کند.
  • تیم مدیریتی ضعیف، در اجرا ضعف دارد؛ ضعف در اجرا این مشکل را ایجاد می‌کند که محصول در موعد مقرر ساخته نمی‌شود و به بازار نمی‌رود.
  • تیم مدیریتی ضعیف، تیم‌های زیردست ضعیفی دارد. ضرب‌المثلی مشهور می‌گوید: هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک. به عبارت دیگر بازیکنان درجه‌ی الف فقط بازیکنان درجه‌ی الف را به کار می‌گیرند و بازیکنان درجه‌ی ب هم فقط بازیکنان درجه‌ی ج را (چرا که بازیکنان درجه‌ی ب نمی‌خواهند برای سایر بازیکنان درجه‌ی ب کار کنند.) بنابراین وقتی تیم مدیریتی ضعیف باشد، بقیه‌ی اعضای شرکت هم ضعیف خواهند بود و اجراهای ضعیف هم در شرکت بیداد می‌کند.

دلیل ۴: تمام شدن پول

تمام شدن پول - شکست استارتاپ‌ها

چهارمین دلیل اصلی شکست استارتاپ‌ها و کسب‌ و کارهای نوپا این است که کفگیر آنها به ته دیگ می‌خورد. کار اصلی مدیرعامل این است که بداند چقدر پول در شرکت باقی مانده است و آیا می‌توان با این مقدار پول به کار بزرگی ادامه داد که به تأمین مالی موفق یا جریان نقدی مثبت منجر شود یا خیر.

نقاط عطف برای افزایش پول

ارز‌ش‌گذاری یک استارتاپ درطول زمان، به‌طور خطی تغییر نمی‌کند. به عبارت بهتر، صرف اینکه دوازده ماه از سری الف محصولات شما گذشته است بدین معنا نیست که ثروت شما هم افزایش یافته است و پول بیشتری دارید. برای افزایش ارزش شرکت، باید به کارهای بزرگی دست زد. مثلا در یک شرکت نرم‌افزاری، ممکن است این اقدامات انجام شود (موارد زیر هم وحی منزل نیستند):

  • پیشرفت از ارزش‌گذاری بذر اولیه: هدف این است که عنصر اصلی ریسک حذف شود. این کار ممکن است با استخدام عضوی کلیدی، اثبات توانایی فائق آمدن بر برخی از موانع فناوری یا ساخت یک نمونه و مشاهده‌ی واکنش مشتری انجام گیرد.
  • محصول در آزمایش بتا و ارزش‌گذاری مشتری قرار دارد. توجه کنید که اگر محصول تمام شود و همچنان ارزش‌گذاری مشتری وجود نداشته باشد، احتمالا ارزش‌گذاری چندان افزایش نخواهد یافت. بخش ارزش‌گذاری مشتری بسیار مهم‌تر است.
  • محصول در حال ارسال شدن است و برخی از مشتریان اولیه علت های شکست در بازار ارز برای آن پول پرداخت کرده‌اند و دارند از آن استفاده می‌کنند و بازخورد مثبت به شرکت می‌دهند.
  • مشکلات تناسب محصول/بازار (فقدان قطعات مشخص) که در انتشار اولیه امری طبیعی است تقریبا به‌طور کامل از بین رفته است. نشانه‌های اولیه‌ای از سرعت گرفتن کسب‌وکار مشاهده می‌شود.
  • مدل کسب‌وکار به اثبات رسیده است. دیگر معلوم است که چطور می‌توان مشتری جذب کرد و ثابت شده است که این فرایند را می‌توان مقیاس‌گذاری نمود. هزینه‌ی جذب مشتریان پایین است و روشن است که کسب‌وکار می‌تواند سودآور باشد چرا که هزینه‌ی تبدیل هر مشتری به مراتب از این هزینه فراتر است.
  • کسب‌وکار به‌خوبی مقیاس‌گذاری شده است اما برای تسریع فرایند گسترش، به پول بیشتری نیاز دارد. این سرمایه ممکن است که برای گسترش در بازار بین‌المللی یا صرفا برای تسریع گسترش و قبضه کردن بازار نیاز باشد یا می‌تواند برای تأمین هزینه‌هایی که طی رشد کسب‌وکار نیاز است مورداستفاده قرار گیرد.

کجای کار غلط از آب در می‌آید

آنچه که استارتاپ‌ها معمولا در آن مرتکب اشتباه می‌شوند و با این اشتباه باعث می‌شوند تا پول شرکت تمام شود و نتواند پول بیشتری در بیاورد این است که تیم مدیریتی قادر نبوده است تا قبل از تمام شدن پول کار کارستانی انجام دهد. بسیاری از اوقات می‌توان پول را افزایش داد اما ارزش‌گذاری به مراتب پایین‌تر خواهد بود.

چه وقت باید پا روی پدال گاز گذاشت؟

یکی از کارهای مهم مدیرعامل شرکت این است که بداند شرکت چه وقت باید پا روی پدال گاز بگذارد. در مراحل اولیه‌ی کسب‌وکار، هنگامی که محصول در حال توسعه و مدل کسب‌وکار در حال پالایش یافتن است، باید خیلی آرام پا روی پدال گاز گذاشت، تا بتوان پول را نگه داشت. اگر شرکت هنوز برای تأمین نیاز بازار در فرایند پرداخت و پالایش محصول است، استخدام تعداد بالای پرسنل بازاریابی و کارشناس فروش واقعا هیچ معنایی ندارد. این کار دقیقا همان اشتباه رایجی است که اکثر استارتاپ‌ها مرتکب می‌شوند و به‌سرعت هم به دیوار ناامیدی برخورد می‌کنند.

هرچند در آن طرف قضیه، زمانی فرا می‌رسد که کاملا مشخص است که مدل کسب‌وکار به اثبات رسیده است و این اتفاق هنگامی رخ می‌دهد که باید پا را محکم روی پدال گاز فشار داد و تا زمانی که منابع مالی شرکت اجازه می‌دهند سرعت گرفت. منظور من از “به اثبات رسیدن مدل کسب‌وکار” این است که داده‌ها و شواهد موجود آشکارا هزینه‌ی جذب مشتری را به شما نشان می‌دهند و شما می‌توانید آن مشتریان را به نرخی تبدیل کنید که به مراتب بسیار بیشتر از CAC است (برای شروع، مثلا سه برابر بیشتر از CAC). و آن CAC را می‌توانید ظرف کمتر از دوازده ماه به‌طور مجدد پوشش دهید.

مدیران عامل تازه‌‌کار که اولین بار است مدیرعامل شده‌اند باید بدانند که وقتی به این نقطه می‌رسند، نحوه‌ی واکنش نشان دادن سخت خواهد بود. آنها تا این لحظه توانسته‌اند تا هر ریال از پول شرکت را با چنگ و دندان حفظ نمایند و خرج نکنند. اما حالا ناگهان باید تغییر روش بدهند و بسیار فراتر از میزان عواید به سرمایه‌گذاری بپردازند و مثلا در هر ماه چند کارشناس فروش استخدام کنند یا هزینه‌های هنگفتی را خرج بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) کنند.

دلیل ۵: مشکلات مرتبط با محصول

یکی دیگر از دلایل شکست کسب و کارهای نوپا این است که آنها محصولی را توسعه نمی‌دهند که علت های شکست در بازار ارز متناسب با نیاز بازار باشد. این امر می‌تواند ناشی از ضعف در اجرا یا مشکلی راهبردی‌تر باشد که مانع از رسیدن به تناسب بازار/محصول می‌شود.

اغلب مواقع اولین محصولی که استارتاپ به بازار می‌آورد متناسب با نیاز بازار نیست. در بهترین حالت برای رسیدن به تناسب، باید ایده‌آل بین بازار و محصول چندین بار بازبینی و تجدیدنظر شود. در بدترین شرایط هم، محصول بسیار بد است و باید از اول فکری به حالش کرد. اگر این اتفاق بیفتد، واضح است که تیم مدیریتی قادر نبوده است تا قبل و طی توسعه، ایده‌ها را با مشتریان راستی‌آزمایی و اعتبارسنجی کند.

مقاومت بازار ارز برای جلوگیری از شکست مقاومت ۲۵ هزار تومان

مقاومت بازار ارز برای جلوگیری از شکست مقاومت ۲۵ هزار تومان

تهران - ایرنا - قیمت دلار در هفته‌ای که گذشت با بازگشت به کانال ۲۵ هزار تومان و مقاومت در برابر افزایش قیمت تا روز سه‌شنبه، نشان داد تمایلی به افزایش ندارد. اما این مقاومت در دو روز پایانی هفته با شکست همراه بود و دلار وارد کانال ۲۶ هزار تومان شد.

به گزارش ایرنا، شکست مقاومت دلار در کانال ۲۵ هزار تومان را می توان مهمترین تحول بازار ارز در هفته ای که گذشت دانست. بازار ارز این هفته را در حالی آغاز کرده بود که در هفته پیش از آن در واکنش بازار به تصویب طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» در مجلس شورای اسلامی، روند صعودی یافته بود.

مقاومت سه روزه در کانال ۲۵ هزار تومانی

با مطرح شدن و سرانجام تصویب این طرح در مجلس، قیمت دلار در بازار آزاد از محدوده ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان به حدود ۲۶ هزار ۵۰۰ تومان در روز تصویب طرح رسید. البته پس از این شوک ناگهانی، در دو روز پایانی هفته روند نزولی آرامی بر بازر حاکم شد و تا جایی که در پایان کار معاملات هفته پیشین، قیمت دلار مجددا به کانال ۲۵ هزار تومان رسید.

بنابراین بازار در روز شنبه در حالی کار خود را آغاز کرد که تحت تاثیر التهابات هفته پیشین، شاهد معامله دلار در محدوده قیمت ۲۶ هزار و ۲۰۰ تومان بود. قیمتی که به سرعت با تمایل به بازگشت به کانال ۲۵ هزار تومانی مواجه شد و طی کاهشی ۵۰۰ تومانی در پایان این علت های شکست در بازار ارز روز معاملاتی دلار با قیمت ۲۵ هزار و ۷۰۰ تومان به فروش رسید. قیمتی که در صرافی های بانکی و بازار آزاد مشترک بود.

اما در روزهای دوم تا چهارم هفته، با وجود آنکه بازارساز قیمت فروش دلار در صرافی های بانکی را روی قیمت ۲۵ هزار و ۶۰۰ تومان تثبیت کرده بود، اما در بازار آزاد فعالان بازار شاهد افزایش بسیار ملایم قیمت ارز بودند. مقاومت بازار برای حفظ قیمت دلار در کانال ۲۵ هزار تومان تا روز سه‌شنبه هم ادامه داشت، اما نهایتا در آخرین ساعات این روز قیمت دلار از مرز ۲۶ هزار تومان گذر کرد تا آغازی بر شکست مقاومت کانال ۲۵ هزار تومان برای قیمت دلار در بازار هفته گذشته باشد.

در طول علت های شکست در بازار ارز معاملات هفته گذشته بازارساز با تعیین قیمت خرید ارزهای دلار و یورو به میزان یک هزار تومان ارزانتر از قیمت خرید این دو ارز، همچنان بر روانی بودن افزایش تدریجی قیمت دلار در بازار تاکید داشت، اما سرانجام تمایل افزایشی بازار توانست بر مقاومت بازارساز هم غلبه کند و در روز پنجشنبه نیز قیمت فروش دلار در صرافی های بانکی وارد کانال ۲۶ هزار تومانی شد.

بنابراین در هفته ای که گذشت بازار شاهد آن بود که کاهش قیمت ۵۰۰ تومانی دلار در روز شنبه، طی پنج روز بعدی هفته جبران شد و مجددا در پایان هفته دلار با قیمت ۲۶ هزار و ۲۰۰ تومان معامله شد.

البته روند افزایش قیمت در ارز یورو شدیدتر بود و این ارز که در معاملات روز ابتدای هفته در محدوده ۳۱ هزار تومان معامله می شد، در روندی افزایشی در پایان هفته به قیمت ۳۱ هزار و ۷۰۰ تومان رسید. همچنین قیمت فروش یورو در صرافی های بانکی پنجشنبه ۳۱ هزار و ۵۵۰ تومان ثبت شد.

تمامی این تحولات در حالی رخ داد که طبق مشاهدات عینی از سطح صرافی های علت های شکست در بازار ارز پایتخت در هفته‌ای که گذشت حجم معاملات به شدت کاهش یافته بود و با وجود عرضه کافی، خریداران حضور پررنگی در بازار نداشتند. این شرایط و مشاهده مقاومت چند روزه بازار در کانال ۲۵ هزار تومانی باعث شده بوده تا پیش‌بینی کاهش نرخ دلار در روزهای پیش‌رو تقویت شود. اما تحولات دو روز پایانی هفته، تمامی پیش‌بینی‌ها را بر هم ریخت. معاملات شنبه‌ای انجام شده روزهای پایانی هفته هم نشان از پیش‌بینی افزایش قیمت دلار میان فعالان این بازار در هفته آینده دارد.

افزایش قیمت تحت تاثیر عوامل سیاسی

به گفته کارشناسان اقتصادی در روزهای اخیر بازار ارز بیش از آنکه تحت تاثیر عوامل اقتصادی قرار داشته باشد، براساس تحولات سیاسی، واکنش نشان می‌دهد، با تاکید بر این نکته که بازار به اخبار منفی واکنش بیشتری دارد.

در حالی که هفته گذشته رسانه‌های جهانی از قصد جو بایدن، ریاست جمهور آتی آمریکا، برای بازبینی در برنامه‌های تحریمی وزارت خزانه‌داری این کشور خبر دادند که تحریم‌های علیه ایران یکی از اهداف عمده آنها است و همچنین خبر ثبت سفارش‌های گسترده برای خرید واکسن کرونا از سوی بسیاری از کشورهای جهانی، همگی اخبار مثبتی بودند که می توانند باعث تضعیف دو عامل اصلی فشار اقتصادی بر ایران، یعنی تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران و شیوع ویروس کرونا شوند، اما به اعتقاد این کارشناسان بازار ارز بدون توجه کافی به این اخبار امیدوار کننده، با نگاه به اخبار منفی، روندی صعودی را تجربه کرد.

نگرانی از تاثیر مصوبه مجلس بر آینده علت های شکست در بازار ارز توافق برجام و روند رفع تحریم‌های علیه ایران و همچنین تحرکات جدید جمهوری‌خواهان آمریکایی در مجلس سنا برای فشار بیشتر بر روی اروپایی‌ها که می‌تواند روابط میان این دو قدرت اقتصاد جهانی را با تنش مواجه سازد، مهمترین اخبار منفی بودند که به نظر تحلیلگران بازار ارز بر نوع رفتار فعالان این بازار اثر گذاشتند.

البته نزدیک شدن به ایام پایان سال میلادی و تلاش برخی شرکت‌های ایرانی که مراودات بین‌المللی دارند، برای جمع‌بندی حساب‌های ارزی خود و همچنین افزایش تقاضا برای انجام سفرهای خارجی در تعطیلات کریسمس هم از دیگر عواملی هست که می‌تواند تقاضا را به صورت موقت در بازار ارز افزایش دهد و از عوامل افزایش نرخ در ارز در این روزها دانسته شوند. عاملی که به اعتقاد کارشناسان هرچند نسبت به سال‌های گذشته به دلیل شیوع بیماری کرونا کاهش قابل توجهی داشته است، اما همچنان توان تاثیرگذاری موقت بر بازار را دارد.

قیمت ارز در سامانه نظام یکپارچه معاملات ارزی (نیما) نیز در هفته گذشته هر چند از بازار آزاد عقب ماند، اما روندی صعودی را تجربه کرد. در این سامانه حواله دلار در ابتدای هفته در محدوده ۲۵ هزار و ۱۰۰ تومان به فروش می‌رسید و در پایان هفته این رقم به ۲۵ هزار و ۴۵۰ تومان رسید.

بنابراین به نظر می‌رسد هرچند در بازار آزاد و صرافی‌های بانکی قیمت فروش ارز وارد کانال ۲۶ هزار تومان شده است، اما صادرکنندگان و فعالان عمده بازار ارز در سامانه نیما، همچنان ترجیح می‌دهند دلار را در کانال ۲۵ هزار تومان معامله کنند. موضوعی که بازارساز هم با تعیین قیمت خرید دلار به بهای ۲۵ هزار و ۷۰ تومان در روز پایانی هفته، تمایل خود به آن را نشان داده است.

حرکت دلار به سوی مقاومت بزرگ

مرز ۳۲ هزار تومانی برای بازیگران بازار دلار اهمیت زیادی دارد. شکست این مرز از نگاه برخی تحلیل گران فنی موجب می شود که خریداران بزرگ تری وارد بازار شوند و انتظارات معامله گران افزایشی در کوتاه مدت تا کانال ۳۴ هزار تومانی بالا برود.

حرکت دلار به سوی مقاومت بزرگ

به گزارش اکوایران، روز سه شنبه، اسکناس آمریکایی با قدرت وارد کانال ۳۱ هزار تومانی شد، به راحتی سطح ۳۱ هزار و ۵۰۰ تومانی را شکست و تا انتهای شب توانست حتی تا محدوده ۳۱ هزار و ۷۵۰تومانی پیشروی کند. از محدوده ۳۱ هزار و ۸۰۰ تومانی کمی میزان فروش ها بیشتر و بهای دلار مقداری اصلاح شد تا این ارز به نزدیکی سطح ۳۱ هزار و ۵۰۰ تومان برگردد.

تحلیل گران فنی باور دارند، اگر دلار زیر سطح ۳۱ هزار و ۵۰۰ تومانی بماند، شدت هیجان اسکناس آمریکایی در روز جاری محدود خواهد بود. با این حال ورود دلار به کانال ۳۲ هزار تومان می تواند بازارساز را دچار چالش های بیشتری کند.

از نگاه برخی فعالان، بازار ارز به دلیل محدود شدن احتمال احیای توافق هسته ای تا اواسط پاییز با بازگشت شماری از خریداران مواجه شده است. دلار تا پیش از بحث های مربوط به دور جدید مذاکرات هسته ای تا کانال ۳۴ هزار تومان رشد کرده بود، ولی احتمال احیای برجام موجب شد که اسکناس آمریکایی تا کانال ۲۸ هزار تومانی نیز عقب نشینی کند. در شرایط فعلی،‌ روند قیمتی بازار بیشتر متمایل به این است که به سوی سقف سال ۱۴۰۱ حرکت کند ولی سد بازارساز می تواند هر معادله ای را بر هم بزند.

استراتژی معاملاتی شکست جعلی یا ناقص (False Breakout)

شکست های جعلی یا ناقص دقیقاً همان چیزی هستند که از اسمشان پیداست : شکستی که نتوانسته فراتر از یک سطح ادامه دهد و منجر به شکست “جعلی” از آن سطح شده است. الگوهای شکست جعلی یکی از مهم ترین الگوهایی هستند که معامله گران سبک پرایس اکشن باید برای یادگیری علت های شکست در بازار ارز آن اقدام کنند ، زیرا شکست جعلی اغلب سرنخ بسیار خوبی است که ممکن است نشان دهد قیمت در حال تغییر جهت است یا ممکن است روند به زودی از سر گرفته شود. شکست جعلی یک سطح می تواند به عنوان یک “فریب” از سوی بازار تصور شود ، زیرا به نظر می رسد قیمت شکسته خواهد شد ، اما پس از آن به سرعت معکوس می شود ، و همه کسانی که این شکست را “طعمه” فرض کرده اند ، فریب می دهد. اغلب به این صورت است که آماتورها وارد آنچه به نظر می رسد یک شکست “آشکار” است می شوند و سپس افراد حرفه ای بازار را به سمت دیگری سوق می دهند.

به عنوان یک معامله گر پرایس اکشن ، باید نحوه استفاده از شکست های جعلی را بیاموزید تا به جای اینکه قربانی آنها شوید از آن ها به نفع خود استفاده کنید.

در اینجا دو نمونه واضح از شکست های جعلی در زیر و بالای سطح کلیدی به تصویر کشیده شده است. توجه داشته باشید که الگوهای شکست جعلی می توانند در اشکال مختلفی به وجود آیند. گاهی اوقات یک شکست جعلی در قالب شکست جعلی اینسایدبار روی می‌دهد یا صرفاً نشانگر الگوی پین بار (Pin Bar) یا الگوی جعلی (fakey) است ، و بعضی اوقات هم اینگونه نیست و هیچ الگوی خاصی را نمایش نمی ‌دهد :

falsebreaks

شکست جعلی معمولاً یک حرکت در خلاف روند بازار است. این حرکت نشان می‌دهد که معامله‌ گران به صورت احساسی به جای منطق و تفکر رو به جلو ، با شکست سطح کلیدی وارد بازار شده ‌اند. به‌ طورکلی، علت وقوع شکست جعلی ورود معامله‌گران غیرحرفه ‌ای و آماتور به بازار ، یا ورود معامله گرانی که “دست ضعیفی” در بازار دارند و فقط وقتی “احساس امنیت” می کنند وارد بازار می شوند می باشد. این بدان معنی است که معامله ‌گر زمانی وارد بازار شده که حرکت در یک مسیر بیش‌ از اندازه ادامه یافته و در حال حاضر بازار در شُرف اصلاح (retrace) یا بازگشت است، یا اینکه معامله‌گران پیش از موعد مقرر، شکست سطح کلیدی پشتیبانی (support) یا مقاومت (resistance) را پیش‌بینی کرده‌اند.

در مقابل، معامله‌گران خبره و حرفه ای علت های شکست در بازار ارز بازار منتظر اقدامات اشتباه آماتور ها و شکست جعلی می‌مانند، تا با حد ضرر (stop loss) کوتاه و احتمال سود بالا وارد بازار شوند.

جهت تشخیص شکست جعلی باید نظم و حس ششم قوی داشت تا بتوان تشخیص داد چه موقع احتمال وقوع یک شکست جعلی وجود دارد و شما هرگز نمی توانید الگوی شکست جعلی را تشخیص دهید ،تا زمانی که الگو در بازار تشکیل ‌شده باشد. نکته مهم این است که بدانیم آنها چگونه به نظر می رسند و چگونه می توان با استفاده از آنها معامله کرد ، که در ادامه در این خصوص بحث خواهیم کرد…

نحوه معامله با الگوهای شکست جعلی (false breakout)

شکست جعلی در تمامی حالت های بازار رخ می دهد : رونددار (trending) ، تثبیت کننده (consolidating) ، ضد روند (counter-trend) اما بااین‌ حال، بهترین روش معامله این الگو در جهت روند روزانه بازار است ، همان طور که در نمودار زیر می بینیم.

توجه داشته باشید ، در نمودار زیر ، روند بازار نزولی است و چندین شکست جعلی رو به بالا روی ‌داده است. زمانی که چندین شکست جعلی در خلاف جهت روند بازار روی می ‌دهد، می‌توان چنین برداشت کرد که روند غالب بر بازار دوباره فعال‌ شده است. معمولاً این یک سیگنال بسیار خوب است که نشان می دهد روند آماده برای از سرگیری است. معامله گران تازه ‌کار علاقه زیادی به معامله از کف قیمتی (bottom ) در روندهای نزولی و اوج قیمتی (top ) در روندهای صعودی دارند، دلیل اصلی شکست‌های جعلی در برابر روند مانند آنچه در زیر می بینیم هم دقیقاً همین موضوع است. در هرکدام از شکست‌های جعلی نمودار زیر، احتمالاً معامله گران تازه ‌کار چنین تصور می ‌کردند که روند نزولی به پایان رسیده است، به همین دلیل اقدام به خرید کرده ‌اند ، بلافاصله پس از شروع این خرید ، معامله گران خبره وارد بازار شده ‌اند، از قدرت موقتی ایجاد شده در روند نزولی بازار استفاده کرده و وارد معامله فروش شده ‌اند ، که در پی آن، روند نزولی دوباره فعال ‌شده و اکثر معامله گران تازه‌ کار که سعی در استفاده داشتند به حد ضرر رسیده ‌اند.

نمودار زیر نمونه هایی از شکست های جعلی در بازار روند نزولی را نشان می دهد. توجه داشته باشید که هر کدام منجر به از سرگیری روند شده اند …

falsebreaks2

شکست‌های جعلی در بازارهای بدون روند هم بسیار رایج هستند. معامله گران معمولاً سعی می‌کنند با شکست کف یا سقف دامنه نوسانی (بازار بدون روند) وارد معامله شوند. اما معمولاً قیمت کمی بیش از تصور آن‌ها در دامنه نوسانی باقی می‌ماند. به همین دلیل، شکست جعلی در سطوح کف و سقف دامنه نوسانی به ‌دفعات ظاهر می‌شود.

معامله در بازاری که قیمت در بین دو سطح کلیدی در حال نوسان است (range-bound market ) ، می‌تواند بسیار سود آور باشد. زیرا می توانید با سیگنال یابی در محدوده دامنه نوسانی به ‌راحتی وارد معامله شوید.

بهترین راه برای در امان ماندن از شکست ‌های جعلی در بازارهای محدود نوسانی، این است که منتظر بسته شدن قیمت به مدت دو روز یا بیشتر در خارج از محدوده نوسانی بمانید. اگر این اتفاق بیفتد به احتمال زیاد بازار از محدوده خارج ‌شده است و روند جدیدی را شروع کرده است.

در نمودار زیر می توانیم ببینیم که چگونه معامله گران حرکات قیمتی یا پرایس اکشن به کمک شکست جعلی که در قالب پین بار (Pin Bar) ظاهر شده ، می‌توانند در بازار محدود نوسانی وارد معامله شوند. به این موضوع توجه کنید که در اینجا، شکست جعلی پین بار در مقاومت کلیدی بازار روی ‌داده و همچنین دوشکست جعلی هم در سطح حمایت دامنه محدود نوسانی ظاهر شده است. معامله گران باتجربه تر همچنین می توانند شکست های جعلی را معامله کنند که شامل یک محرک پرایس اکشن مانند پین بار نباشد. دو شکست جعلی پشتیبانی در نمودار زیر هر دو سیگنال خرید بالقوه برای یک معامله گر پرایس اکشن زیرک هستند…

الگوهای شکست جعلی گاهی اوقات می توانند سیگنالی از شروع روند جدید و پایان روند فعلی بازار باشند .

در نمودار علت های شکست در بازار ارز زیر ، می‌توان دید که مقاومت کلیدی بازار در دو مرحله مانع از رشد قیمت شده است و در بار سوم، شکست جعلی در قالب استراتژی شکست جعلی پین بار (Pin Bar) ظاهر شده که سیگنالی از حرکت نزولی قوی احتمالی است.

همان طور که در این نمودار مشاهده می کنیم ، نه‌ تنها شکست جعلی سیگنالی از حرکت علت های شکست در بازار ارز علت های شکست در بازار ارز نزولی بوده، بلکه روند نزولی جدیدی را هم آغاز کرده است…

falsebreak4

نکاتی در خصوص معاملات الگوی شکست جعلی (False Breakout)

۱ – شکست های جعلی در بازارهای رونددار (trending market) ، بازارهای محدود (range-bound) و خلاف روند رخ می دهند. در همه شرایط بازار به آنها توجه کنید زیرا اغلب سرنخ هایی راجع به روند آتی بازار را نشان می دهند.

۲ – معامله در خلاف روند (counter-trend) ، کار دشواری است. بهترین روش برای معامله در خلاف روند به این صورت است که منتظر ظهور شکست جعلی از سطح کلیدی (مثل سطوح حمایت یا مقاومت) بمانید و بعداً با توجه به سیگنال صادرشده وارد بازار شوید ، همان طور که در آخرین مثال بالا نشان داده شده است.

۳ – شکست جعلی تصویری از نبرد میان معامله گران تازه‌ کار و خبره را به ما نشان می دهد ، از این رو راهی برای معامله با افراد حرفه ای به ما ارائه می دهد. نحوه ی تشخیص و معامله الگوهای شکست جعلی را بیاموزید ، این امر می تواند پنجره ی جدیدی را به روی شما باز کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.