معروفترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال را بشناسید
روشهای مختلفی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی با استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. بعضی معاملهگران از شاخصها و نوسانها استفاده میکنند، در حالی که بعضی دیگر تجزیه و تحلیل خود را فقط برمبنای حرکات قیمت انجام میدهند. نمودارهای شمعی نمای کلی نوسانات قیمت را در طول زمان نشان میدهند. ایده اصلی این روش آن است که با مطالعه عملکرد قیمت در گذشته، بتوان به الگوهای تکرار شوندهای پی برد. بسیاری از معاملهگران از نمودارهای شمعی در بازار سهام، فارکس و ارز استفاده میکنند. به مجموعهای از متداولترین این الگوها، الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال گفته میشود. بسیاری از معاملهگران این الگوها را به عنوان شاخصهای معاملاتی معتبر در نظر میگیرند. چرا اینطور است؟ آیا تجارت و سرمایهگذاری، به معنای یافتن فرصتهایی که دیگران از آن غافل هستند، نیست؟ بله، اما به روانشناسی افراد نیز مربوط است. از آنجا که الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال به هیچ اصل بهترین الگوهای قیمتی علمی یا قانون فیزیکالی محدود نیستند، اثربخشی آنها به تعداد شرکتکنندگان در بازار بستگی دارد.
الگوی نموداری چیست؟
هنگامیکه روند بازار صعودی است، قیمتها به صورت نوسانی (با اوج و فرودهای متناوب) افزایش مییابند. از طرف دیگر در بازارهای نزولی، قیمتها رو به کاهش میروند، هرچند باز هم اوج و فرودهای متناوب در آن دیده میشود. چه اتفاقی میافتد وقتی بازار در محدوده معاملات تثبیت میشود؟ در این حالت میبینیم که قیمت بدون هیچ روند خاصی در نوسان است. مهم نیست در کدام مرحله یا روند ورود به بازار قرار داشته باشید. عملکرد قیمت به طور کلی از یکسری الگوی تکراری پیروی میکند. این همانچیزی است که الگوی نموداری نامیده میشود. تاجران باهوش به این الگوهای قیمتی توجه میکنند تا قبل از انجام معامله، نسبت به سود و زیان آن بینش درستی پیدا کنند. این الگوها به معاملهگران نشان میدهند که در مرحله بعد، روند افزایش یا کاهش قیمت ادامه خواهد داشت یا به طور کل برعکس میشود. الگوهای قیمتی همچنین به معاملهگران کمک میکنند تا نقطه ورود و خروج به بازار، حد ضرر و موارد دیگر را با دقت بیشتری تعیین کنند.
دو نوع الگوی نموداری وجود دارد: الگوهای بازگشتی درمقابل الگوهای ادامهدهنده
باید به این نکته توجه داشت که نمودار سهام به طور کلی، در یکی از این دو نوع الگوی مشخص قرار میگیرند: الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامهدهنده. الگوهای بازگشتی در پایان روند و هنگامی که بازار قصد تغییر جهت دارد، پیدا میشوند. به عنوان مثال، پس از یک روند صعودی طولانیمدت در قیمت، بازار میتواند فرسوده شود و روند نزولی قیمت را شروع کند. معاملهگران به طور معمول در زمان تغییر جهت بازار از الگوهای بازگشتی استفاده میکنند. الگوهای ادامهدهنده نشان میدهند که قیمتها روند فعلی خود را ادامه میدهند. در روند صعودی، قیمت اغلب بالا میرود، استراحت میکند و کمی عقب میکشد. سپس دوباره روند صعودی خود را طی میکند. بنابراین معاملهگران با استفاده از الگوهای ادامهدهنده خود را در جهت یک روند قرار داده یا به موقعیت برنده فعلی خود میافزایند.
چرا لازم است از الگوهای کلاسیک تحلیل بهترین الگوهای قیمتی تکنیکال استفاده کنیم؟
معاملهگران الگوهای قیمت را طی صد سال گذشته بررسی کرده و مجموعهای از الگوهای تکرار شونده را پیدا کردهاند. شاید برایتان سؤال باشد که چرا این الگوها تکرار میشوند. پاسخ روشن است، چون عمده حرکات بازار تحت تأثیر هیجانات انسانی صورت میگیرد و طبیعت انسان هرگز تغییر نمیکند. دقیقاً به همین دلیل الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال اهمیت دارند: میتوانند به شما یک بینش روانشناسانه نسبت به روند کلی بازار بدهند. تحرکات بازار تا حد زیادی ناشی از نحوه واکنش معاملهگران نسبت به اتفاقاتی است که رخ میدهند. وقتی این اقدامات و واکنشها را درک کردید، کسب چنین بینشی به شما کمک میکند تا بهتر بدانید که معاملهگران در قدم بعدی چه کاری انجام خواهند دارد. درنتیجه میتوانید تصمیم بگیرید که چه زمانی باید وارد بازار شوید یا از آن خارج شوید.
آشنایی با مهمترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال
صدها الگوی کلاسیک تحلیل تکنیکال وجود دارد. اگر دید دقیق و قدرتمندی داشته باشید، حتی میتوانید خودتان هم الگوهای جدیدی برای خودتان کشف کنید. تعداد معدودی از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال به طور مداوم در نمودارها تکرار میشوند. بنابراین بسیاری از معاملهگران به دنبال استفاده از این نمودارها هستند. ممکن است این نمودارها از نوع بازگشتی یا ادامهدهنده باشند. در ادامه با بعضی از مهمترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال آشنا خواهید شد:
الگوی فنجان و دسته (The Cup and Handle)
الگوی فنجان و دسته در بین معاملهگران سهمهای کوچک و ارزان محبوبیت زیادی دارد. این الگو میتواند اولین نشانه یک افزایش قیمت قابلتوجه باشد. وقتی به الگوی فنجان و دسته نگاه میکنید، به نظرتان میرسد که شبیه یک فنجان چای است. این الگو اغلب در روندهای نزولی طولانی مدت دیده میشوند. میبینیم که قیمتها به سمت بالا حرکت میکنند و سطح بالای اولیه را قبل از پایین افتادن قیمت میسازند، و درنهایت به سمت بالاتر حرکت میکنند. به آن کف گرد، فنجان گفته میشود. این سطح اغلب نشان میدهد که حرکت قیمت، رو به پایین رفته است و معاملهگران در حال خرید سهام با قیمت پایین هستند. بعد از شروع ریزش قیمت، به بخشی از الگو میرسیم که دسته نام دارد. دسته جایی است که میتوانیم یک پولبک کوچک را مشاهده کنیم. قیمت قبل از اینکه به سرعت بریزد و سطح بالای مقاومت را امتحان کند، به سمت پایین حرکت میکند. معاملهگران اغلب وقتی سهام را میخرند که سطح مقاومت بالای الگوی فنجان و دسته شکسته شود.
الگوی سقف دوقلو (The Double Top)
الگوی سقف دوقلو یکی از قدرتمندرین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال و از نوع بازگشتی است. در این الگو، بازاری که روند صعودی دارد یک سقف را امتحان میکند، پولبک میکند و سپس سعی میکند به سقف قبلی برسد و از آن عبور کند. اما در این کار ناموفق است و قیمت افت میکند. دقت کنید که دو قله الگو تقریباً در یک قیمت قرار دارند، به همین دلیل این الگو را سقف دوقلو مینامیم. الگوی سقف دوقلو نشان میدهد که بازار قدرت کافی برای عبور از سطح مقاومت اصلی را ندارد. با مشاهده این الگو میتوانید پیشبینی کنید که روند صعودی، حداقل به طور موقت، تمام شده است. درنتیجه باید انتظار داشته باشید قیمت در یک محدوده مشخص نوسان کند یا روند نزولی خود را آغاز کند.
الگوی سر و شانه (The head and shoulders)
الگوی سر و شانه یکی از مشهورترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است. حتی معاملهگرانی که هرگز از هیچ نموداری استفاده نمیکنند نیز، اغلب این نام را شنیدهاند و روش استفاده از آن را میدانند. الگوی سر و شانه دقیقاً همانطوری به نظر میرسد که از نامش پیداست. یک حرکت کوچک قیمت به سمت بالا و سپس یک پولبک وجود دارد. قبل از آنکه قیمت به عقب برگردد، یک حرکت بزرگ صعودی دارد. سپس یک حرکت کوچک دیگر مانند حرکت اول ایجاد میشود. دو نوسان کوچکتر شانهها هستند، نوسان بزرگ میانی نیز سر است. الگوی سر و شانه یکی از الگوهای اصلی بازگشتی است. این الگو نشان میدهد که به احتمال زیاد بازار به زودی به روند صعودی خود پایان داده و روند نزولی را در پیش میگیرد. معاملهگران اغلب به دنبال پایین آمدن قیمت از دو سطح پایین هستند که خط گردن نامیده میشود. پس از شکستن گردن بهترین زمان برای ورود به بازار است.
الگوی مثلث (Triangles)
الگوی مثلث یکی از متداولترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال است که در آن قیمت سهام نوسانات بسیاری را تجربه میکند. نوساناتی که هربار کوچک و کوچکتر میشوند. اگر خطوط این نوسانها را به هم وصل کنیم شکل یک مثلث ایجاد میشود. مثلثها از نوع الگوهای ادامهدهنده هستند و نشان میدهند که بازار بعد از روند قبلی، پیش از آنکه در جهت روند اصلی ادامه پیدا کند، مکث میکند. سه نوع الگوی مثلثی وجود دارد:
- الگوی مثلثی متقارن: در این الگو خط بالای مثلث به سمت پایین شیب دارد و شیب خط پایین به سمت بالا است. معاملهگران غالباً این موضوع را به عنوان مکث در حرکت بازار، قبل از ادامه روند آن میدانند.
- الگوی مثلث صعودی: مثلث صعودی جایی است که خط پایین رو به افزایش است اما خط بالا افقی است. این نشان دهنده یک مکث دیگر در بازار است، اما هنوز هم قدرت خرید بیشتری نسبت به فروش وجود دارد (نشانه صعودی).
- مثلث نزولی: مثلث نزولی جایی است که خط بالا به سمت پایین شیب دارد اما خط پایین افقی است. این نشان میدهد که فروشندگان کنترل بازار را در دست دارند. این نوع مثلث یک الگوی ادامهدهنده است که در روندهای نزولی دیده میشود.
مثلثها یکی از سادهترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال هستند که حتی افراد مبتدی هم میتوانند به راحتی از آنها استفاده کنند. اگر به تازگی وارد بازار بورس شدهاید، شاید بهتر باشد کارتان را با الگوهای مثلثی شروع کنید.
الگوی پرچم (Flag)
پرچم یکی دیگر از الگوهای ادامهدهنده رایج است که در همه بازههای زمانی مشاهده میشود. الگوی پرچم بسته به اینکه در روند صعودی باشد یا نزولی، میتواند از نوع صعودی یا نزولی باشد. پرچم صعودی با یک حرکت افزایش قیمت مشخص میشود. سپس بازار متوقف شده و دوباره به عقب برمیگردد، و تعدادی حرکت کوچک بالا و پایین در مسیر خود ایجاد میکند. معاملهگران عموماً این را به عنوان مکث موقتی تلقی میکنند و انتظار دارند روند اولیه به زودی از سر گرفته شود. از طرف دیگر الگوی پرچم نزولی برعکس عمل میکند. قیمت یک حرکت سریع به سمت پایین دارد، سپس به صورت چند نوسان کوچک، قبل از روند نزولی کلی افت میکند. برای ترسیم الگوی پرچم، باید از هر نوسان بالا و پایین خطوطی را رسم کنید. اگر به درستی رسم شوند، تصویر یک پرچم روی میله پرچم را ایجاد میکنند. الگوی پرچم نیز یکی دیگر از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مناسب برای افراد مبتدی است.
کلام آخر
الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال در دست معاملهگران ماهر یکی از قدرتمندترین ابزارها در درک بازار و انجام معاملات موفق است. تعجبی ندارد که معاملهگران صدها سال از نمودارها استفاده کردهاند و امروز نیز به این کار ادامه میدهند. اگر یاد بگیرید که روش کار با این نمودارها چگونه است میتوانید در معاملات خود از آنها استفاده کنید. آکادمی دکتر ژند یک بسته آموزشی کامل برای معرفی الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال و توضیح روش بکارگیری هر یک تهیه کرده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر و تهیه پکیج الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال اینجا کلیک کنید.
شناسایی بهترین الگوهای قیمتی در سه مرحله
به عنوان یک تریدر بهترین الگوهای قیمتی به الگوهای قیمت اعتقاد زیادی دارم. البته الگوهای کمی وجود دارند که سیگنال واقعی را به ما نشان بدهند. باید بدانید که بحث اصلی در رابطه با خود الگو نیست؛ بلکه این الگوها در رابطه با داینامیک بازار و اینکه تریدرها چگونه قیمت را حرکت میدهند به ما اطلاعات مفیدی خواهند داد.
در این مطلب قصد داریم به شما نشان دهیم که چگونه هر الگوی قیمتی را رمزگشایی کنید. بنابراین قادر خواهید بود تا حرکات قیمت را به شکل بسیار بهتری درک کنید. با طلاچارت همراه باشید…
۳ جزء از الگوهای قیمتی
تمام الگوهای قیمت فارغ از اینکه چه نوعی باشند مثل سر و شانه، کنج، دو قلو، پرچمها، فنجان و دسته و …، از سه جزء مشابه تشکیل میشوند. در صورتی که بتوانید این سه جزء را به درستی بخوانید، میتوانید تصمیمات معاملاتی بهتری گرفته و حرکات قیمت را به روش جدیدی درک کنید.
شماره ۱) بنیان: سقفها و کفها
گرچه بسیار ابتدایی به نظر میرسد، اما تحلیل اینکه سقفها و کفها چگونه در چارت شما شکل گرفتهاند، پایه و اساس تحلیل الگوهای قیمتی را شکل میدهد. این روش در واقع اساس تئوری داو میباشد که چندین دهه است که مورد استفاده تریدرها قرار دارد.
روندهای صعودی: سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر
یک روند صعودی تنها زمانی وجود خواهد داشت که کفها و سقفها بالاتر از همدیگر تشکیل شوند. سقفهای بالاتر نشان میدهند که خریداران توانستهاند قیمت را به سمت بالا حرکت بدهند. کفهای بالاتر در فاز اصلاحی نشان میدهند که فروشندگان در پایین آوردن قیمت به شکل قدرتمند ناموفق هستند و خریداران دوباره وارد بازار شده و حرکت صعودی را ادامه خواهند داد.
تغییر روند
زمانی که قیمت نتواند سقف جدیدی ایجاد کند، این میتواند به عنوان اولین هشدار برای تغییر قریب الوقوع روند در نظر گرفته شود. یا زمانی که قیمت به سختی قادر به ایجاد سقفهای جدید است این نیز میتواند هشداری مبنی بر به تعادل رسیدن خریداران و فروشندگان باشد. زمانی که خریداران و فروشندگان در طی یک حرکت صعودی (یا حتی نزولی) به تعادل برسند، میتوان احتمال چرخش بازار را در نظر گرفت.
در تصویر زیر یک الگوی سر و شانه وجود دارد، در این الگو میبینیم که از شانه چپ تا سر الگو قیمت به سختی سقفهای جدیدی را ایجاد کرده است و این نشان میدهد که خریداران دیگر در بازار قدرتمند نیستند. شانه راست نیز این موضوع را تایید کرده و با ایجاد یک کف پایینتر (Lower Low) به ما میگوید که فروشندگان در حال قوی شدن هستند.
توضیح طلاچارت: الگویی که در بالا مشاهده میکنید بیشتر از اینکه یک سر و شانه باشد، ظاهری مشابه الگوی QM دارد. دلیل آن نیز اینگولف شدن کفی است که با دایره قرمز رنگ مشخص کردهایم. آموزش الگوی QM را میتوانید از اینجا بخوانید .
شماره ۲) قدرت روند: طول و شیب امواج روند
قدرت روند با امواجی که بین سقفها و کفها وجود دارند تعریف میشود. در اینجا شما باید به طول/اندازه و شیب امواج روند نگاه کرده تا بتوانید قدرت روند را حس کنید.
در خیلی از روشهای مرسوم تحلیل چارت تنها بر سقفها و کفها تمرکز میشود در حالی که یکی از مهمترین بخشها درک اتفاقاتی است که بین سقفها و کفها رخ میدهد.
در تصویر زیر میتوانید ببینید که اولین موج از روند (اولین پیکان مشکی) بسیار بلند و با شیب زیاد بوده است. موج دوم شیب کمتر دارد و کوتاهتر است. موج سوم بسیار کوتاهتر بوده و تنها توانسته است که سقف قبلی را بشکند. همچنین سایههای زیادتری را نیز مشاهده میکنیم که سیگنالهای برگشت و خستگی قیمت میباشند. زمانی که این سرنخها را با هم ترکیب میکنیم متوجه خواهیم شد که درک اندازه و شیب امواج روند میتواند در درک برگشتهای قیمت کمک شایانی کند.
شماره ۳) بخش دوم قدرت روند: عمق پولبکها
زمانی که متوجه حرکت بازار در یک فاز رونددار شدید، پولبکهایی که در طی روند بوجود میآیند میتوانند اطلاعات با ارزشی از اینکه حرکت بعدی چه خواهد بود را به شما بدهند.
تصویر زیر یک روند صعودی را نشان میدهد که در طی آن شاهد حرکات رنج و اصلاحات زیادی هستیم. درست قبل از اینکه تغییر روند از صعود به نزولی رخ دهد، آخرین حرکت اصلاحی را میبینیم که از لحاظ اندازه و مدت زمان شکل گیری بسیار بزرگتر است. این حرکت اصلاحی بزرگ به ما میگوید که در تعادل بین خریداران و فروشندگان چیزی تغییر کرده است.
در حالیکه اصلاحهای کوچک و کم عمق به این معنا هستند که روند فعلی بدون مشکل میباشد، اما زمانی که اصلاحهای قیمتی از لحاظ اندازه بزرگتر میشوند میتوانند هشداری مبنی بر تغییر روند و همچنین تغییر بالانس بین خریداران و فروشندگان باشند.
مهمترین چیزی که در بازار وجود دارد، درک ساختارهای قیمت است. چرا که ساختارها میتواند همه چیز را به شما در مورد رفتار خریداران و فروشندگان بگویند. ما در دورههای طلاچارت کاملا بر این ساختارها متمرکز هستیم و سعی میکنیم به سادگی از آنها برای تحلیل بازار و پیدا کردن نقاط ورود مناسب و کم ریسک استفاده کنیم.
در صورتی که قصد دارید به تازگی تحلیل بازار را یاد بگیرید، میتوانید از دوره آموزشی تحلیل تکنیکال استفاده کنید.
اما اگر از قبل با تحلیل تکنیکال آشنایی دارید، میتوانید در دوره استراتژی طلاچارت شرکت کنید تا با ترکیب پرایس اکشن و جریان سفارشات به درک بسیار عمیقی از بازار دست پیدا کنید.
۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارتاند از:
سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سهقلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتیها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرند. طبق بررسیهای انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیعتری دستیابید، که همین توانایی میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی
- حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
- هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیشتعیین شده دارند. میزانتحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
- هر چه شکلگیری یک الگو مدتزمان بیشتری طول بکشد، انتظار میرود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
- بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از اینرو به منظور تمیز دادن آنها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکستهای قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
- یکی از بهترین روشهای تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
- برخی صاحبنظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهشیافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.
۱- الگوی سر و شانه
تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله درهها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکلگیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشاندهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز بهترین الگوهای قیمتی خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویتشده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت میکند. سپس با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهشیافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایتشده) پیش روی خود میرسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط میکند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که اینروند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروشهای خود موجب شکلگیری یکروند نزولی قوی میشوند. کاهش قیمت حتی با بهترین الگوهای قیمتی رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده میشود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینهای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکلگیری درهها قابلتشخیص میباشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعیکننده یک سیگنال صعودی است.
۲- الگوی سقف و کف دوقلو
یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشاندهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشاندهنده این است که، پس از یکروند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت میکند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش مییابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابلتوجهی افزایشیافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید میشود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمتهاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و درهها از نقطه شکست است.
۳- الگوی سقف و کف سهقلو
درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهدهشده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، به همین دلیل میتوان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیهشده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکلگیری الگو، در صف خریداران قرار میگیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار میرود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.
۴- الگوی پرچم
اولین نوع از الگوهای ادامهدهنده که به معرفی آنها میپردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقفشده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هر چه فاز اصلاحی مدتزمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر میدهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیلشده، تحرک قیمتی داشته باشد.
۵- بهترین الگوهای قیمتی بهترین الگوهای قیمتی الگوی مستطیل
الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. بهطور کلی این الگو نیز از نوع ادامهدهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یکروند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یکروند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کفهای محدوده نوسانات است.
شناخت ۵ تا از مهمترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
بیشتر تریدرهایی که در بازارهای مالی مانند بورس فعالیت دارند، برای خرید دارایی در این بازارها و کسب سود، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. چراکه تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی و سریع برای بدست آوردن نتایج تحلیلی است. مهمترین بخشهای این نوع از تحلیل، بحث الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک است که در ادامه به معرفی ۵ مدل از مهمترین و کاربردیترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال میپردازیم. همچنین این مفاهیم جزو پایه و اساس یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که حتی تریدرهای حرفهای هم آموزشهای خود را از آن آغاز کردهاند. پس اگر شما نیز برای فعالیت در بازارهای مالی مختلف آماده هستید و میخواهید با تسلط به تحلیل تکنیکال و الگوهای قیمتی به سرعت مسیر موفقیت در این بازارها را طی کنید، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
چرا الگوهای قیمتی اساس تحلیل تکنیکال هستند؟
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک نقش بهسزایی دارند، چراکه این الگوها بهصورت مکرر در نمودارهای قیمتی تکرار میشوند. اگر شما نمودارهای قیمتی چند سال گذشتهی یک دارایی مالی را بررسی کنید، انواع الگوهای قیمتی را در آن مشاهده خواهید کرد. اما چرا الگوهای قیمتی در نمودارها تکرار میشوند؟ از این قضیه چه نتیجهای میتوان گرفت؟!
بهصورت کلی، دانش تحلیل تکنیکال که یک تحلیل فنی است، براساس این فلسفه شکل گرفته که: «تاریخ در بازارهای مالی تکرار میشود!» اگرچه نمودارها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال دقیقاً شبیه به هم نیستند، اما با شباهت بسیار این الگوها در مسیر روند قیمتها شکل میگیرند و تحلیلگران از روی این الگوها به تحلیلهای موردنظر خود دست مییابند. الگوها در واقع اشکالی هستند که روی نمودارهای قیمتی شکل میگیرند و مسیر روند، مقاومتها، حمایتها و …. را برای ما مشخص میکنند. در ادامه ضمن معرفی انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، ۵ مورد از مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد.
الگوهای قیمتی چگونه شکل میگیرند؟
اگر نمودارهای تحلیلی را بررسی کنیم، میبینیم که در آنها منحنیها و خطوط مختلفی وجود دارند که در کنار هم قرار گرفتهاند. الگوها زمانی شکل میگیرند که این خطوط را به هم متصل کرده و یک شکل هندسی یا غیر هندسی ایجاد کنیم. وقتی خطوط را به هم وصل میکنیم، مفهومی به نام «خط روند» ایجاد میشود. در واقع، خط روند از اتصال سقفهای قیمت (بالاترین خطوط موجود در نمودارها که به آنها مقاومت هم میگویند) یا کفهای قیمتی (پایینترین خطوط موجود در نمودارها که به آنها حمایت هم گفته میشود) ایجاد میشوند. بر همین اساس، خط روندی که شیب رو به بالا داشته باشد، یک خط روند صعودی است و زمانی چنین روندهایی شکل میگیرند که سقفها بالاتر از قیمت قبلی خود قرار میگیرند و با اتصال آنها یک شیب صعودی ایجاد میشود.
حالا اگر قیمتها هر بار کف پایینتری را تجربه کنند، خط روند شیبی رو به پایین خواهد داشت که اصطلاحاً به آن خط روند نزولی گفته میشود. با توجه به این که الگوها از خطوط روند ساخته میشوند، حالا به سراغ انواع الگوها میرویم.
چند نوع الگوی قیمتی داریم؟
بهصورت کلی دو نوع الگوی قیمتی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که الگوهای قیمتی دیگر جزء زیرمجموعههای این دو نوع الگو هستند. دو نوع الگوی قیمتی اصلی را میتوان به صورت زیر بررسی کرد:
وقتی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک، تغییر روند کنونی را نشان دهند، با عنوان الگوهای بازگشتی شناخته میشوند. این الگوها نشان میدهند که قدرت خرید سهامداران کاهش پیدا کرده است. برای مثال، وقتی یک روند صعودی شکل میگیرد که در آن برخیها مشتاقانه مشغول خرید هستند، با یک حرکت ناگهانی متوقف میشود که نشان دهندهی هجوم فروشندگان و به توازن رسیدن تعداد فروشندگان و خریداران در بازار است. حالا اگر برعکس حالت قبلی، فروشندگان با اشتیاق بیشتر بفروشند و از خریداران پیشی بگیرند، خط روند دچار نزول میشود و الگوهای بازگشتی ایجاد میشوند. این الگوهای وقتی ایجاد میشوند، خط روند خلاف حرکت قبلی خود در جهت مخالف شدت میگیرد.
از جمله الگوهای بازگشتی میتوان «الگوی سر و شانه»، «الگوی سقف و کف دوقلو» و «الگوی سقف و کف سهقلو» را نام برد.
الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک به الگوهایی گفته میشود که یک وقفهی موقت در روند کلی قیمت ایجاد میکنند. بهصورت کلی، گاهی الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک حالتی را ایجاد میکنند که در آنها برای یک مدت محدود، قیمت دچار نوسان در جهت عکس روند میشود و سپس این حالت محو شده و روند به مسیر قبلی خود ادامه میدهد. نکته قابل توجه در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال این است که معمولاً در ابتدای شکلگیری این الگوها نمیتوان تشخیص داد که بازگشتی هستند یا ادامه دهنده، تا وقتی که الگو کامل شود!
از جمله الگوهای ادامه دهنده میتوان «الگوی پرچم»، «الگوی پرچم سه گوش»، «الگوی کنج»، «الگوی مستطیل» و «الگوی مثلث» را نام برد.
نکته:
در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال توصیه میشود که روند را همیشه ادامه دهنده در نظر بگیریم، مگر این که بازگشتی بودن آن روند تأیید و ثابت شود. پس باید ابتدا هر روندی را ادامه دهنده تصور کنیم و براساس آن تحلیل خود را انجام دهیم، تا زمانی که الگو کامل شود و روند آن نیز مشخص گردد!
۵ مورد از مهمترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
اگرچه الگوهای قیمت بازگشتی و ادامه دهنده انواع مختلفی دارند، اما در ادامه برخی از مهمترین و قویترین الگوهای قیمتی را بررسی میکنیم که تحلیلگران در تحلیلهای خود بیشترین برخورد را با این نوع از الگوها خواهند داشت. ۵ مورد از قویترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک به قرار زیر هستند:
الگوی سر و شانه را میتوان محبوبترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفت که کارایی آن در طول زمان ثابت شده است. این نوع الگو از اتصال سه قله متوالی تشکیل میشود که دومین قلهی آن به نسبت قلههای کناری ارتفاع بلندتری دارد؛ به همین خاطر به آن قله سر و به قلههای کوتاهتر کناریاش، شانه میگویند و در نهایت الگویی به شکل سر و شانه بر روی نمودار قیمتی شکل میگیرد. حالا اگر همین شکل به واسطهی اتصال سه دره شکل بگیرد، به آن «الگوی سر و شانه معکوس» گفته میشود. از روی شکل این نمودار میتوان به رفتار خریداران و فروشندگان در بازهی زمانی شکلگیری الگو پی برد. در ابتدا با نفوذ خریداران، قلهی اول شانه شکل میگیرد، سپس با هجوم فروشندگان، روند دچار نزول شده، سپس خریداران به میدان برمیگردند و با شکستن مقاومت شانه، بیشتر از پیش صعود کرده و قلهی سر را در الگو شکل میدهند.
این رقابت بین فروشندگان و خریداران ادامه پیدا میکند تا این که قله شانه دوم هم شکل میگیرد و الگو تکمیل میشود. حالا تحلیلگران تکنیکال از روی این اتفاقات میتوانند روند پس از الگوی سر و شانه را به صورت بازگشتی پیش بینی کنند!
الگوی کف یا سقف دوقلو، همانطور که از نام آن هم پیداست، به دو قله یا دو دره همسان اشاره دارد که تقریباً به یک اندازه در روند پیش رفتهاند. این الگو در اغلب اوقات در سقفهای دوقلو به شکل حرف «M» و در کفهای دوقلو، به شکل حرف «W» در نمودار دیده میشود و یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به حساب میآید. این الگو نشان دهندهی دو تلاش ناموفق برای ادامه حرکت صعودی در نمودار برای عبور از خطوط مقاومت است که در حالت کف دوقلو، نشان دهندهی تلاش برای عبور از حمایتها و کاهش قیمت است. در نهایت، معمولاً پس از شکلگیری این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت یا حمایت، بهصورت نزولی یا صعودی تغییر جهت میدهد.
الگوی کف و سقف سهقلو زمانی ایجاد میشود که کشمکش بین خریداران و فروشندگان در الگوی کف و قیمت دوقلو همچنان ادامه پیدا کرده و منجر به تشکیل یک قله یا دره دیگر در نمودار قیمتی شود. در این صورت، بهجای مشاهده دو دره یا قله، شاهد تشکیل سه قله یا سه دره متوالی در نمودار قیمتی خواهیم بود که نشانهی بالقوهای برای تغییر روند به حساب میآید. این الگو به نسبت الگوهای قبلی، کاربرد کمتری دارد اما باز هم در گروه قویترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک قرار میگیرد. این الگو همچنین نشان میدهد که خریداران یا فروشندگان سه بار برای تغییر روند قبلی تلاش کردهاند و موفق نبودهاند. بنابراین وقتی خریداران و فروشندگان تلاش بیشتری برای تغییر روند انجام دهند، کف و سقفهای دوقلو به کف و سقفهای سهقلو تبدیل میشوند که مدت زمان بیشتری طول میکشد و میتواند برای تحلیلگران نتایج قدرتمندتری در پی داشته باشد.
الگوی پرچم یکی از الگوهای ادامه دهندهی معروف است که به صورت یک پرچم بر روی نمودار قیمتی دیده میشود. این الگو دارای دو بخش «پرچم» و «میله پرچم» است. میله پرچم به حالتی گفته میشود که روند قیمت برای مدتی به صورتی نزولی یا صعودی ادامه داشته باشد و پس از آن خود پرچم به صورت حرکات اصلاحی متوالی در یک شیب آرام صعودی یا نزولی (برعکس یا مماس با میله) ادامه پیدا کند. آنگاه میتواند خط صعود یا نزول قبلی را به اصلاحی متصل کرد و به شکل یک پرچم درآورد. پرچمها گاهی شیب نزولی، گاهی شیب صعودی و گاهی نیز بدون شیب هستند و در حال افقی شکل میگیرند. از این الگو زمانی استفاده میشود که با یک روند مشخص و قابل اطمینان روبهرو باشیم، در غیر اینصورت، استفاده از آن در بازارهای بدون روند و خنثی توصیه نمیشود.
این الگو نشان دهندهی یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که در یک وقفهی کوچک به وسیلهی کانالهای مورب یا افقی دچار اصلاح میشود و سپس به روند قبلی خود ادامه میدهد.
الگوی مستطیل، یکی دیگر از الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است که شباهت بسیاری به الگوی پرچم دارد اما با آن فرق دارد. همچنین الگوی پرچم از لحاظی به الگوهای کف و سقف دوقلو و سهقلو هم شباهت دارد که از روی جهت و شرایط روند و تغییرات قیمت میتوان آنها را از هم تمیز دارد. بهرحال الگوی مستطیل کارایی خاص خود را دارد و یک الگوی کاملاً مستقل به حساب میآید که میتواند نتایج متفاوتی را در اختیار تحلیلگران قرار دهد. این الگو همانطور که از عنوان آن هم پیداست، به شکل یک مستطیل روی نمودار ترسیم میشود. البته در داخل این مستطیل، یک حرکت اصلاحیه قرار دارد که در آن سقف و کف قیمتها بهصورت مکرر تکرار شدهاند و با کشیدن یک خط روی خطوط اصلاحی میتوان یک مستطیل ایجاد کرد.
محدودهی نوسانی این الگو نشان دهندهی محل تقابل فروشندگان و خریداران در بازار است که در نتیجهی آن میتوان روند آیندهی بازار را پیشبینی کرد!
سخن نهایی
گفتیم که برای فعالیت صحیح و حرفهای در بازارهای مالی باید به دانش تحلیل تکنیکال مجهز باشید و این تحلیل دارای ابزارها، استراتژیها و الگوهای متنوعی است که باید برای یادگیری آنها تحت آموزش قرار بهترین الگوهای قیمتی بگیرید. شاید با خواندن مقالات بتوان تا حدی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را تشخیص داد، اما استفاده و نتیجهگیری درست از این الگوها به تجربه نیاز دارد. به همین خاطر به شما توصیه میکنیم برای یادگیری اصولی تحلیل تکنیکال و همچنین برای فعالیت سودمند در بازارهای مالی، حتماً در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال «دلفین وست» شرکت نمایید.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
بخشی از آموزش های مربوط به تحلیل تکنیکال کلاسیک، مبحث الگوهای نموداری یا الگوهای قیمتی در روند سهام هست. توصیه می شود حتی اگر تمایلی به یادگیری تحلیل گری پیشرفته بازار سرمایه ندارید، اما حداقل به عنوان معامله گر به این الگوها توجه کنید و آن ها را یاد بگیرید به نحوی که بتوانید، در نمودارهای مختلف آن را تشخیص دهید و روند را پیش بینی کنید. چرا که در تعیین و تشخیص سیگنال ها و نقاط مناسب خرید و فروش بسیار کارآمد می باشند.
فراگیری این الگوها راحت است و درصورت یادگیری به راحتی در نمودار سهام قابل تشخیص است، از این رو یکی از مباحث جذاب در تحلیل تکنیکال به شمار می رود.
ویژگی مهم الگوهای قیمتی آن است که اولا از حرکات نامنظم قیمت روی نمودار به دست می آیند و ثانیا تکرار شونده هستند.
در کتاب ها و منابع مختلف، الگوهای متفاوتی معرفی شده است. اما به مرور زمان بعضی از این الگو ها کاربرد بیشتری داشتند و از اعتبار بیشتری برخوردارند.
از الگوهای نموداری شامل الگو های بازگشتی و ادامه دهنده می توان به الگوهای زیر اشاره کرد.
الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و پرچم سه گوش یا آویز، الگوی کف دوگانه و قله دو گانه یا پولبک ها، الگوی مثلث، الگوی کنج یا گوه و الگوی مستطیل
به طورکلی این هفت الگو کاربرد بیشتری برای معامله گران و تحلیل گران سایر بازارهای سرمایه دارند.
نکته مهم آن است که وجود این الگوها پیش بینی قطعی را به دست نمی دهد. بلکه این ها صرفا ابزاری هستند که در تحلیل روند به ما کمک می کنند.
در تصاویر زیر به طور خلاصه شمای کلی هر الگو را مشاهده خواهید کرد.
الگوی سر و شانه
الگوی فنجان و دسته
الگوی پرچم
الگوی کنج یا گوه
الگوی مستطیل
الگوی مثلث
پولبک ها
این تصاویر صرفا جهت آشنایی شما عزیزان با شکل کلی این الگوهاست و قطعا در مرحله آموزش نکات زیادی در باره ی این الگوهای هفت گانه وجود دارد که می بایست بررسی شوند.
دیدگاه شما