ریسک گریزی و ریسک پذیری در بازار فارکس | بازدهی بازار در دوره های ریسک
از پرمصرف ترین اصطلاحات در بازار فارکس، کلمات دارایی امن و ریسکی، بازار ریسک گریز و بازده ریسک صفر چیست؟ ریسک پذیر است .
مجله افیکس کار: گاهی اوقات می شنوید بازار تمایلات ریسک گریزی دارد و یا سرمایه ها به سمت دارایی های امن تر حرکت کرد!. معنی و مفهوم اینها چیست؟
تعریف تئوری ریسک گریزی و ریسک پذیری
ریسک گریزی / ریسک پذیری (Risk-off/ Risk-on)، یکی از تئوریهای سرمایه گذاری است که در آن عملکرد قیمت دارایی ها به میزان “تحمل ریسک” سرمایه گذار سنجیده میشود. این عملکرد به تغییرات فعالیت سرمایه گذار در پاسخ به تغییرات الگوهای اقتصادی در جهان اشاره دارد.
طبق این تئوری ، در دوره هایی که ریسک در بازار پایین است، سرمایه گذاران تمایل دارند که در سرمایه گذاری هایی با ریسک بالاتر مشارکت کنند (Risk-on). اما وقتی ریسک زیادی در بازار احساس می شود ، سرمایه گذاران به سمت دارایی های ایمن تر گرایش پیدا می کنند (Risk-off).
تمایل سرمایه گذار به ریسک پذیری در طول زمان کم و زیاد می شود. در بعضی مواقع ، سرمایه گذاران بیشتر از سایر دوره ها ، مانند دوره رونق اقتصادی ۲۰۰۹،. بر دارایی های پر ریسک سرمایه گذاری انجام می دهند و اصطلاحا ریسک پذیر هستند.
بحران مالی سال ۲۰۰۸ یک سال ریسک گریز در نظر گرفته می شود. زیرا سرمایه گذاران سعی کردند تا با فروش دارایی های پر ریسک خود و تبدیل آنها به پول نقد و یا دارایی های امن تر مانند اوراق خزانه ، ریسک موجود را کاهش دهند.
همه داراییها میزان ریسک مشابهی ندارند. سرمایه گذاران تمایل دارند بسته به ریسک درک شده در بازار ، نوع دارایی خود را تغییر دهند. به عنوان مثال ، سهام به طور کلی جز دارایی های ریسک پذیر تر از اوراق قرضه درنظرگرفته میشوند. بنابراین ، بازاری که معاملات سهام در آن بیشتر از اوراق قرضه باشد بازار ریسک پذیر (Risk-on) گفته می شود.
برعکس زمانیکه سهام با قیمت پایین فروخته شود، سرمایه گذاران به اوراق قرضه و طلا پناه میببرند. این شرایط بازار ریسک گریز ( Risk-off) در نظر گرفته می شود.
تمایلات ریسک پذیری چیست
زمانی که سرمایه گذاران به چشم انداز اقتصادی در بازار جهانی خوشبین هستند به سمت داراییهای ریسکی روی می آورند. در چنین وضعیتی معامله گران بازار درگیر جریانات ریسک پذیری هستند. یعنی تقاضا برای دارایی های دارای ریسک بالاتر افزایش پیدا می کند.
تمایلات ریسک گریزی چیست
گاهی اوقات اخبار اقتصادی یا سیاسی موجب بدبینی و بی اعتمادی معاملهگران می شود. با تشدید تنش های سیاسی و تجاری میان قدرت های جهان مثل آمریکا و چین معامله گران ترجیح می دهند به سمت سرمایه های امن هجوم بیاورد. چون نسبت به آینده اقتصادی و سیاسی بین المللی ناامید هستند.
دارایی های امن و ریسکی کدامند
دارایی های امن
معمولاً اوراق خزانه داری آمریکا و اوراق دولت آلمان جزو دارایی های کم ریسک محسوب می شوند. همچنین شرکت هایی که رشد پایین اما سودآوری ثباتی دارند میتواند جزو دارای های امن محسوب شوند. در میان ارزها “درحال حاضر” دلار آمریکا و “معمولا” ین ژاپن جزو دسته ارزهایی است که جزو سرمایه های امن محسوب می شود و معمولاً مورد تقاضای بازار است.
دارایی های ریسکی
سهام مهمترین دارایی ریسکی است. در واقع فعالیت شرکت ها وابستگی زیادی به رشد اقتصادی دارد. پس اگر وضعیت اقتصادی و اخبار سیاسی مناسب نباشد، سهام میتواند یکی از دارایی های ریسکی باشد. در بازار کالا هم مس و نفت دارای ریسک بالاتری نسبت به سایر کالاها می باشد.
تشخیص جهت ریسک در بازار
در حالی که قیمت دارایی در نهایت روند سنتیمنت یا احساسات ریسک در بازار را نشان می دهد ، سرمایه گذاران اغلب می توانند علائم تغییر احساسات را از طریق درآمدهای شرکت ها، داده های کلان اقتصادی ، اقدامات و بیانیه های بانک مرکزی و سایر عوامل متوجه شوند.
بازار ریسک پذیر (Risk-on) اغلب ترکیبی از افزایش سود شرکت ها ، چشم انداز اقتصادی خوش بینانه ، سیاست های تسهیل کننده بانک مرکزی و پیش بینی هاست.
همچنین می توانیم فرض کنیم که افزایش معاملات در بورس نشانهای از بازار ریسک پذیر است. سرمایه گذاران احساس می کنند بازار توسط فاندامنتالهای قوی و مؤثر پشتیبانی می شود. لذا نسبت به بازار و چشم انداز آن خوش بین بوده و ریسک کمتری احساس می کنند.
در مقابل، محیط های ریسک گریز (Risk-off) می تواند ناشی از کاهش گسترده درآمد شرکت ها ، ضعفه داده های اقتصادی ، سیاست نامشخص بانک مرکزی و سایر عوامل مشابه باشد.
افت معاملات در بازار بورس یکی دیگر از نشانه های بازار ریسک گریز است. زیرا سرمایه گذاران می خواهند از ریسک خودداری کننداز انجام معاملات سرباز میزنند.
بازدهی در دوره های ریسک
با توجه به توضیحات بالا متوجه شدیم که سنتیمنت ریسک در بازار با عکس العمل سرمایه گذاران در خصوص دارایی های ناامن، رابطه عکس دارد . با افزایش احساسات ریسک، سرمایه گذاری در دارایی های ریسکی کاهش میبابد و با کاهش احساسات ریسک، سرمایه گذاری در دارایی های ریسکی افزایش می یابد.
در بازار فارکس اگر میخواهید بر روی اونس جهانی طلا معامله کنید که نسبت به دلار سنجیده می شود، طلا به خاطر ارزش ذاتی که دارد نسبت به دلار آمریکا بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. پس در موارد ریسک گریزی شانس صعود طلا نسبت به دلار آمریکا بالاتر است.
در توضیح دقیق تر؛ با افزایش ریسک در بازار ، سرمایه گذاران از دارایی های پر ریسک به سمت اوراق قرضه، اوراق خزانه، طلا ، پول نقد و سایر پناهگاه های امن می روند. با وجود اینکه بازدهی این دارایی ها چندان قابل توجه نیست. اما در دوران خطرناک بازار ، این نوع دارایی ها از پروتفوی سرمایه گذار محافظت می کنند.
با کاهش ریسک در بازار ، دارایی های کم بازده و امن با اوراق های با بازدهی بالا ، سهام ها ، کالاها و سایر دارایی های ریسک پذیر تر جایگزین می شوند. هر زمان که ریسک کلی موجود در بازار پایین تر باشد، سرمایه گذاران تمایل بیشتری به افزایش ریسک پذیری پروتفوی خود برای دستیابی به سود بیشتر دارند. / اینوستوپدیا
شروع سرمایهگذاری در سهام – قسمت سی و هشتم
سرمایهگذاران غالباً سبدی شامل چندین دارایی دارند و برای آنکه ریسک سبد را کنترل کنند باید علاوه بر اندازهگیری ریسک هر دارایی، ریسک سبد را نیز اندازهگیری نمایند. پس از آشنایی با اندازهگیری ریسک، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که سبد دارایی چیست و ریسک آن چگونه اندازهگیری میشود.
سبد دارایی چیست؟
سبد دارایی ترکیبی از سهام یا سایر داراییها است که یک سرمایهگذار آنها را خریداری کرده است. به سبد دارایی، پرتفوی نیز گفته میشود.
ریسک پرتفوی چیست؟
ریسک سرمایهگذاری در یک قلم دارایی را نباید مجزا از دیگر داراییها دانست. در زمان انتخاب دارایی برای سرمایهگذاری باید به تأثیر آن بر ریسک و بازده پرتفوی توجه نمود. پرتفوی کارا باید بازده را در یک سطح ریسک معین، حداکثر سازد یا ریسک را در یک سطح بازده مشخص به حداقل برساند. پس لازم است بدانیم چگونه میتوان ریسک یک پرتفوی را حساب کرد.
محاسبه ریسک پرتفوی چگونه صورت میگیرد؟
جهت محاسبه ریسک پرتفوی باید همانند محاسبه ریسک یک دارایی عمل کرد، یعنی در ابتدا بازدهی پرتفوی را محاسبه نمود، سپس ارزش موردانتظار بازدههای پرتفوی را بهدست آورد و بعد از آن به ریسک پرتفوی که بهصورت کمّی همان انحراف معیار بازدههای پرتفوی است، پرداخت. بازده پرتفوی عبارت است از میانگین وزنی بازدههای هر قلم دارایی موجود در آن پرتفوی. بازده پرتفوی را میتوان به کمک رابطه زیر حساب کرد:
مثال: فرض کنید میخواهیم ارزش موردانتظار و انحراف معیار بازدههای پرتفوی xy که ترکیبی مساوی (به نسبت ۵۰ درصد) از دارایی x و y است را تعیین کنیم. بازدههای موردانتظار دارایی x و y در ۵ سال آینده در جدول ۱ نوشته شده است.
جهت محاسبه ارزش موردانتظار بازدههای پرتفوی میتوان از قاعده کلی زیر استفاده کرد:
هنگامیکه میزان بازده در تمام وضعیتها معلوم و احتمال وقوع آنها با هم برابر باشد، میتوان فرمول محاسبه ارزش موردانتظار را بهصورت زیر نوشت:
پس ارزش موردانتظار بازدههای پرتفوی طی سالهای اول تا پنجم بهصورت زیر است:
همانطورکه در قسمت قبل گفته شد، متداولترین شاخص آماری برای محاسبه ریسک یک دارایی، انحراف معیار است که از میزان پراکندگی بازدههای یک دارایی حول ارزش موردانتظار بهدست میآید. در مواقعی که تمام وضعیتها مشخص و احتمال وقوع آنها یکسان باشد، فرمول محاسبه انحراف معیار بازدهها را میتوان بهشکل زیر نوشت:
پس انحراف معیار بازدههای موردانتظار پرتفوی عبارت است:
همانطورکه در بالا ذکر شد، بازده موردانتظار پرتفوی در هر پنج سال برابر با ۱۲ درصد است. همچنین، ارزش موردانتظار بازدههای پرتفوی موردبررسی طی دوره پنج ساله برابر با ۱۲ درصد است. انحراف معیار بازدههای پرتفوی xy طی پنج سال معادل صفر است، زیرا بازده موردانتظار هر سال با سال دیگر برابر و مساوی ۱۲/۰ است و هیچگونه تغییری در بازده موردانتظار نسبت به سال قبل رخ نداده است.
همانگونهکه بیان شد، برای بهدست آوردن یک پرتفوی کارا، باید بازده را در یک سطح ریسک معین، حداکثر نمود و یا ریسک را در یک سطح بازده مشخص به حداقل رساند. برای این منظور، باید در جهت متنوع نمودن داراییهای پرتفوی تلاش نمود، بنابراین لازم است مفهوم آماری همبستگی را جهت متنوعسازی درک کنیم.
بازده سرمایه گذاری
در امور مالی، میزان بازده (ROR) یا بازگشت سرمایه (ROI)، نسبت پول به دست آمده در سرمایه گذاری به مقدار سرمایه اولیه است. مقدار پول به دست آمده ممکن است مربوط به بهره، سود یا درآمد خالص باشد. بازگشت سرمایه (ROI) معمولاً به صورت درصد بیان می شود.
ریسک
نرخ بازده
نرخ بازده داخلی
در مبحث اندازه گیری ریسک بازار، متغیر تصادفی به صورت نرخ بازده روی یک دارایی مالی گرفته می شود. برای مثال افق زمانی را یک ماه تعریف می کنیم. بازده از پایان ماه قبل تا پایان این ماه اندازه گیری می شود که با اندیس های t و t 1 > مشخص شده اند. بازده ریاضی یا گسسته به صورت سود سرمایه به علاوه پرداخت قراردادی مانند بهره تعریف می شود.
توجه کنید با این تعریف یعنی هر دریافتی درآمد فقط در آخر ماه دوباره سرمایه گذاری می شود. برای توجه به بازدهای طولانی مدت، روال رایج توجه به بازده هندسی است که به صورت لگاریتم نسبت قیمت تعریف می شود.
برای سادگی فرض می کنیم پرداخت قراردادی D در ادامه صفر باشد. به جای آن می توان فرض کرد p ارزش سرمایه است که همه سود را مجدداً سرمایه گذاری می کند.
مفهوم ریسک و بازده، در سرمایهگذاری
در مطالب گذشتـه، ضمن بررسی تاريخچـه پيدايش بورس در ايران و جهان، و مزیت های سرمايهگذاري در بورس را به طور مفصل تشريح كرديـم. همچنين گفتيم كه در بورس اوراق بهادار، نوعي از دارايي با عنوان دارايي مالي يا اصطلاحا دارايي كاغذي خريد و فروش ميشود. سهام، اوراق مشاركت و ساير انواع اوراق بهادار، ازجمله […]
در مطالب گذشتـه، ضمن بررسی تاريخچـه پيدايش بورس در ايران و جهان، و مزیت های سرمايهگذاري در بورس را به طور مفصل تشريح كرديـم. همچنين گفتيم كه در بورس اوراق بهادار، نوعي از دارايي با عنوان دارايي مالي يا اصطلاحا دارايي كاغذي خريد و فروش ميشود. سهام، اوراق مشاركت و ساير انواع اوراق بهادار، ازجمله اين داراييهاي مالي هستند.
ارزش دارايي مالي، به پشتوانه يك دارايـي ديگر تعيين ميشود.
براي مثال، ارزش سهام يك شركت به عملكرد شركت مذكور بستگي دارد و با بهبود و يا ضعف عملكرد شركت، ارزش سهام آن هم بالا و پايين ميرود.
بنابراين، در انتخاب يك دارايي مالي مثل سهام، توجه به اطلاعاتي كه ميتواند بر قيمت آن دارايي تأثيرگذار باشد، بسيار حائز اهميت است، چون تصميمگيري براساس اطلاعات ميتواند تا حد زيادي ريسك سرمايهگذاري شما را كاهش دهد. اما ريسك، چيست؟ و چطـور ميتوان ريسك سرمايـهگذاري در بورس را كاهش داد؟
در يك تعريف بسيار ساده، ريسك، احتمال محقق نشدن پيشبينيهاست. براي مثال، فرض كنيد قيمت سهام شركت الف در حال حاضر 150 تومان است. شما پيشبيني ميكنيد كه قيمت سهام اين شركت در ماه آينده به 160 تومان برسـد و براساس اين پيشبيني، اقدام به خريد سهام ميكنيد. در اينجا دو حالت ممكن است رخ دهد: يا سهام مزبور در ماه آينده به 160 تومان يا بالاتر از آن ميرسد كه در اين صورت شما ريسك سرمايهگذاري را با موفقيت پشت سر گذاشتهايد و به اصطلاح ريسك سرمايهگذاري شما صفر بوده است يا اينكه پيشبيني شما محقق نميشود و سهام آن شركت با قيمتي كمتر از آنچه پيشبيني كرده بوديد، به فروش ميرسد.
مثلا در ماه آينده قيمت سهام مزبور به 155 تومان ميرسد. در اين صورت پيشبيني شما با 50 درصد عدم موفقيت همراه بوده است. بدين ترتيب مشخص ميشود كه تعريف ديگر ريسك، احتمال عدم موفقيت است. هر اندازه احتمال عدم موفقيت در سرمايهگذاري بيشتر باشد، اصطلاحا ريسك سرمايهگذاري بيشتر خواهد بود.
بنابراين، با دقت در مفهوم ريسك ميتوان به دو نكتـه اساسي پي برد:
1- پيشبيني صحيح نقش بسيار زيادي در كاهش ريسك سرمايهگذاري دارد
2- چون لزوما همواره پيشبينيها بطور كامل منطبق بر واقعيت نخواهد بود،
لذا فردي كه قصد دارد با خريد سهام در بورس سرمايهگذاري كند، بايـد توانايي پذيرش ريسك را داشته باشد.
البته در آينـده، بيان خواهيم كرد كه در سالهاي اخير و با طراحي برخي شيوههاي جديد سرمايهگذاري در بورس، امكان سرمايهگذاري بدون ريسك در بورس هم براي افراد فراهم شده است. اما به هر حال، بايد توجه داشت كه موضوعـي تحت عنوان ريسك، همواره بايد در سرمايهگذاريها مدنظر قرار گيرد.
بازده
اما در كنار مفهوم ريسك، مفهوم ديگري نيز همواره در ادبيات سرمايهگذاري مورد استفاده قرار ميگيرد؛ مفهومي به نام بازده . منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمايهگذاري است. در برنامههاي قبل، توضيح داديم كه فردي كه سهامي را خريداري ميكند، از دو محل،كسب درآمد ميكند: اول دريافت سود نقدي سالانه و دوم، درآمد ناشي از افزايش قيمت سهام. مجموع اين دو را بازده ميگويند.
برای مثال
فرض كنيد فردي، سهام شركتي را به قيمت 150 تومان خريداري ميكند. اگر اين شركت در پايان سال، به ازاي هر سهم، 15 تومان سود نقـدي به سهامدارانش بدهـد و قيمت سهم هم در پايان سال، به 195 تومان برسد، بنابراين بازده سرمايهگذاري فرد در مجموع 40 درصد بوده است، 10 درصد بازده ناشي از دريافت سود نقدي و 30 درصد بازده ناشي از افزايش قيمت سهام.
فرض كنيد شما به جاي خريد سهام يك شركت، اوراق مشاركت را از بانك خريداري كردهايد
و نرخ سود سالانه اوراق مشاركت هم 20 درصد تعيين شده است.
مشخص است كه بازده سرمايهگذاري شما در يك سال از طريق اوراق مشاركت 20 درصد خواهد بود.
در واقع، در اوراق مشاركت، برخلاف سهام، قيمت خود اوراق مشاركت ثابت است و سرمايهگذار،
فقط سود ثابتي را در فواصل زماني تعريف شده دريافت ميكند.
سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه:
چرا بايد يك نفر سهامي را خريداري كند كه 40 درصد بازده دارد ولي فرد بازده ریسک صفر چیست؟ ديگري به 20 درصد بازده راضي ميشود؟
اگر از شما چنين سؤالي را بپرسند، چه جوابي داريد؟ احتمالا پاسخ ميدهيد:
- از كجا معلوم كه سهام شركت موردنظر، حتما 40 درصد بازدهي داشته باشد؟
- اگر قيمت سهم برخلاف پيشبينيها، به 195 تومان نرسيد، چه ميشود؟
- اگر شركت سود نقدي كمتري از مقدار پيشبيني شده توزيع كرد، تكليف چيست؟
- خريد اوراق مشاركت، حداقل اين تضمين را دارد كه قطعا 20 درصد بازدهي به دست خواهد آمد و پاسخهايي از اين دست.
اما با وجود همه اين ترديدها،
بسيارند سرمايهگذاراني كه ترجيح ميدهند بجاي دريافت بازدهي 20 درصدي بدون تحمل ريسك،
ريسك بيشتري را متحمل شوند و در ازاي پذيرش اين ريسك، بازدهي بيشتري بدست آورند.
به همين علت است كه به بازده، پاداش ريسك هم ميگويند؛
يعني كسب بازدهي بيشتر، در ازاي پذيرش ريسك بيشتر و كسب بازدهي كمتر، در ازاي پذيرش ريسك كمتر.
در مطالب آتی، بيشتر درباره رابطـه ريسك و بازده و نقش آن در سرمايهگذاري صحبت ميكنيم.
آشنایی با ضریب بتا در بازار بورس و چگونگی محاسبه و تفسیر آن
ضریب بتا در بورس مفهومی است که به ریسک و بازده ربط دارد. ریسک و بازده هم مفهومی است که اگر سرمایهگذار درک درستی از آن نداشته باشد، احتمال موفقیتش در فرایند سرمایهگذاری پایین میآید. بهطور کلی میتوان گفت میزان ریسکی که در سرمایهگذاری متحمل میشویم باید با مقدار بازدهی مورد انتظارمان رابطه مستقیم داشته باشد. به این معنا که اگر در یک سرمایهگذاری با ریسک پایین انجام میدهیم، نباید بازدهی آنچنانی انتظار داشته باشیم. برعکس، اگر میخواهیم سراغ سرمایهگذاریهایی با ریسک بالاتر برویم، باید پتانسیل بازدهی بالاتری در این سرمایهگذاری ببینیم. ضریب بتا و محاسبه آن در واقع راهی است برای کمیت بخشیدن به رابطه ریسک و بازدهی مورد انتظار.
مهمترین کار سرمایهگذار این است که بین این ریسک و بازده تعادل ایجاد کند. اگر سرمایهگذار بیگدار به آب بزند و سهمی را با بالاترین ریسک خریداری کند، در حالی که بازدهی مورد انتظار آن سهم پایین باشد، نباید انتظار داشته باشد که در سرمایهگذاری به موفقیت برسد. مثلا اگر سراغ سهام شرکتی برود که در پنج فصل مالی اخیرش زیانده بوده و انتظاری هم نیست که به این زودیها به سوددهی برسد و سهام این شرکت را با قیمتی بالا بخرد، ریسک بسیار بالایی متحمل شده است، در حالی که بازدهی مورد انتظار این سرمایهگذاری هم بسیار پایین است.
به این ترتیب برای اینکه با ضریب بتا آشنا شویم، اول از همه باید با ریسک و انواع آن آشنایی پیدا کنیم. روی هم رفته ریسکهای بازار سرمایه را به دو دسته تقسیم میکنند؛ ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیرسیستماتیک.
ریسکهای غیر سیستماتیک
ریسکهای غیر سیستماتیک به ریسکهایی گفته میشود که متوجه یک شرکت یا صنعت خاص باشند. این نوع ریسکها در واقع ریسکهای درونی خود شرکت هستند و ربطی به اقتصاد کلان یا اوضاع سیاسی کشور ندارند. برای نمونه اگر در شرکتی حادثهای مانند آتشسوزی رخ بدهد و خط تولید شرکت آسیب ببیند، این ریسک فقط متوجه همان شرکت است و روی سود و زیان همان شرکت تاثیر خواهد گذاشت.
واضح است که میشود از ریسکهای غیر سیستماتیک اجتناب کرد. یکی از روشهای کاهش ریسک غیر سیستماتیک این است که به جای خریدن سهام یک شرکت، سبدی از سهام تشکیل بدهیم. در این حالت هر اتفاقی که برای یکی از سهاممان بیفتد، روی بقیه تاثیری نخواهد گذاشت. روش دیگر این است که اگر میخواهیم تعداد سهام موجود در سبدمان کم باشد، اطلاعاتمان را از اوضاع درونی شرکتها تا میتوانیم بالا ببریم و به دقت در جریان انواع ریسکهای درونی شرکتها قرار بگیریم و سراغ شرکتهایی برویم که ریسک هرچه کمتری دارند.
نکته: مواردی از قبیل تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییرات نرخ خوراک پتروشیمیها، تغییرات نرخ سود شرکتهای سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه شرکتهای معدنی و سنگآهنی، تغییرات قیمت سنگ آهن نسبت به شمش و نوسانهای قیمت جهانی مس و فولاد و روی نمونههایی از ریسک غیر سیستماتیک هستند که هر کدام روی یک شرکت یا صنعت خاص تاثیر میگذارند.
ریسک سیستماتیک
همانطور که میشود حدس زد، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل بازار (به عبارتی کل سیستم) را تهدید میکند. ریسک سیستماتیک حذفشدنی نیست؛ زیرا این نوع ریسک همه بازار و تمام سهام موجود در آن را تهدید میکند، نه فقط یک یا چند سهم خاص را. نکته دیگر این است که ریسک سیستماتیک در بسیاری از موارد پیشبینیپذیر هم نیست.
به این ترتیب نمیشود ریسک سیستماتیک را با متنوعسازی سبد سهام حذف کرد. در واقع برای کاهش ریسک سیستماتیک باید به بیرون از سیستم (بازار) برویم و برای پوشش این نوع ریسک، در جایی بیرون از بازار سرمایهگذاری کنیم. سرمایهگذاری در اوراق مشارکت، سرمایهگذاری در طلا و سرمایهگذاری در املاک انواعی از سرمایهگذاری هستند که میتوان برای پوشش ریسک سیستماتیک بازار سرمایه از آنها استفاده کرد.
نکته: مواردی از قبیل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، افزایش نرخ بهره و تورم از ریسکهای سیستماتیک هستند که اقتصاد کلان و بازار سرمایه را تهدید میکنند.
ضریب بتا در بورس چه کاربردی دارد؟
ضریب بتا بهطور کلی کمیتی است که ریسک و بازدهی یک سهم یا سبدی از چند سهم را نسبت به کلیت بازار سرمایه مشخص میکند. تعریف دیگر ضریب بتا این است که این ضریب مشخص میکند سرمایهگذار نسبت به کل بازار سرمایه چه میزان ریسک متحمل شده است.
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ضریب بتا (β) کمیتی است که براساس دادههای تاریخی ارزش داراییها به دست میآید و مشخص میکند سرمایهگذار با تصاحب آن مجموعه از داراییها نسبت به شاخص معیار (معمولا شاخص کل بازار)، متحمل چه مقدار ریسکی خواهد شد.
محاسبه گامبهگام ضریب بتا در بورس
برای محاسبه ضریب بتا به سه عامل نیاز داریم؛ بازدهی بدون ریسک، بازده بازار و بازدهی مورد انتظار دارایی مورد نظر. فرمول محاسبه بتا هم به این شکل است:
مقدار بتا = (بازدهی بدون ریسک – بازده بازار)/(بازده بدون ریسک – بازدهی مورد انتظار دارایی).
برای محاسبه بتا هم باید مراحل زیر را طی کنیم.
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازدهی مورد انتظار دارایی کم میکنیم،
- بازدهی بدون ریسک (نرخ سود سپرده بانکی) را از بازده کل بازار کم میکنیم،
- مقدار به دست آمده در مرحله اول را بر مقدار به دست آمده در مرحله دوم تقسیم میکنیم.
برای مثال میخواهیم ضریب بتا را برای سهم الف حساب کنیم. بازدهی بدون ریسک یا همان سود سپرده بانکی را ۲۰ درصد در نظر میگیریم. همچنین فرض میکنیم سهم الف را تحلیل کردهایم و انتظار داریم تا سال آینده بازدهی این سهم ۶۰ درصد باشد. بازدهی سالانه شاخص کل بورس را هم ۴۰ درصد محاسبه کردهایم. در این صورت ضریب بتا برای سهم الف با محاسبه زیر به دست میآید:
تفسیر ضریب بتا در بورس
در مثال قبل مقدار ضریب بتا برای سهم الف را محاسبه کردیم و به عدد ۲ رسیدیم. اما این عدد چه معنایی دارد و وقتی میگوییم بتای سهمی برابر با ۲ است منظورمان چیست؟
برای تفسیر ضریب بتا معمولا ۵ حالت در نظر میگیریم که در اینجا این حالتها را یک به یک بررسی میکنیم.
ضریب بتا مساوی با یک باشد
در حالتی که ضریب بتا سهمی برابر با یک باشد، نوسان قیمت آن با نوسان شاخص بورس هماهنگ است. یعنی اگر شاخص بورس یک درصد رشد کند، قیمت سهم ما هم یک درصد رشد خواهد کرد. همچنین اگر شاخص بورس یک درصد نزول کند، قیمت سهاممان هم یک درصد نزول خواهد کرد. بنابراین اگر بتای سهم برابر با یک باشد، نباید انتظار داشته باشیم که بازدهی آن بیشتر از بازدهی شاخص کل باشد یا اینکه در دورهای که شاخص نزولی است، قیمت این سهم رشد کند.
ضریب بتا بزرگتر از یک باشد
اگر ضریب بتا بزرگتر از یک باشد، به این معناست که نوسانهای سهم بیشتر از نوسانهای بازار و در جهت نوسانهای بازار خواهد بود. مثلا ممکن است بازار یک درصد رشد کند، اما رشد قیمت دارایی ما ۲ درصد باشد. برعکس، در حالت نزول شاخص کل هم افت قیمت این سهم بیشتر از شاخص کل خواهد بود. داراییهایی که بتای بزرگتر از یک دارند داراییهای پرریسک تلقی میشوند و برای دورههایی که شاخص کل صعودی است، میتوانند بازدهی بالاتری نسبت به شاخص برای سهامدارانشان ایجاد کنند. ریسک سیستماتیک سهمهایی که ضریب بتای بالای یک دارند به نسبت کلیت بازار بالاتر است.
ضریب بتا بین صفر و یک باشد
در این حالت نوسانهای سهم همجهت با نوسانهای بازار و شاخص کل و البته کمتر از نوسانهای آن است. مثلا اگر ضریب بتا سهم ما نیم باشد، در صورتی که شاخص کل یک درصد رشد کند، سهم ما نیم درصد رشد میکند. در هنگام نزول بازار هم مقدار افت قیمت چنین سهمهایی کمتر از کلیت بازار خواهد بود. این داراییها داراییهای کمریسکی به حساب میآیند و اصطلاحا ریسک سیستماتیک آنها نسبت به کل بازار پایین است.
ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد
بهطور کلی وقتی ضریب بتای سهمی منفی باشد، نوسانهای این سهم در خلاف جهت نوسانهای بازار خواهد بود. یعنی در بازار صعودی، سهمهایی که بتای منفی دارند افت میکنند و در بازار نزولی معمولا این سهمها رشد قیمت را تجربه خواهند کرد.
در حالتی که ضریب بتا بین صفر و منفی یک باشد، جهت تغییرات قیمت سهم برعکس نوسانهای شاخص و مقدار آن کمتر از مقدار نوسان شاخص است. مثلا اگر ضریب بتای سهمی منفی نیم باشد، در صورتی که شاخص یک درصد رشد کند، قیمت سهممان نیم درصد افت خواهد کرد. برعکس اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان نیم درصد رشد قیمت خواهد داشت. ریسک سیستماتیک چنین سهمهایی پایین است و بیشتر برای دورههایی خوب است که شاخص کل نزولی است. به چنین سهمهایی سهمهای تدافعی نیز گفته میشود.
ضریب بتا کمتر از منفی یک باشد
در این حالت دوباره ریسک سیستماتیک افزایش مییابد و مقدار نوسانهای سهم بیشتر از مقدار نوسانهای شاخص خواهد بود، اما در جهت عکس. یعنی اگر بتای سهم منفی دو باشد، در صورت رشد یک درصدی شاخص، سهم ما دو درصد نزول قیمت خواهد داشت و اگر شاخص یک درصد افت کند، سهممان دو درصد افزایش قیمت را تجربه خواهد کرد.
رابطه ضریب بتا و ریسک سیستماتیک
اکنون با انواع ریسک (سیستماتیک و غیر سیستماتیک)، نحوه محاسبه ضریب بتا و تفسیر این ضریب در حالتهای مختلف آشنا شدهایم. اما ضریب بتا در واقع ابزاری است برای مقایسه ریسک سیستماتیک یک یا چند سهم با ریسک سیستماتیک کل بازار. به این صورت که اگر ضریب بتا یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر است. حالا هرچه ضریب بتا از این عدد بزرگتر باشد، ریسک سیستماتیک سهممان نسبت به ریسک سیستماتیک بازار بالاتر خواهد و هرچه ضریب بتا کمتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک آن کمتر از ریسک سیستماتیک بازار خواهد بود.
انواع ضریب بتا و تاثیر آنها بر صندوق سرمایهگذاری
صندوقهای سرمایهگذاری عملا چیزی نیستند جز بازده ریسک صفر چیست؟ مجموعه یا سبدی از داراییهای مختلف که طبق امیدنامهای که دارند، از سپرده بانکی، اوراق با درآمد ثابت و سهام تشکیل شده است. همانطور که گفتیم ضریب بتا را میشود به راحتی برای یک سهم حساب کرد. ضریب بتا را میشود برای چند سهم هم حساب کرد و روش آن این است که میانگین وزنی ضریب بتای سهام موجود در سبد را محاسبه کنیم.
ضریب بتای صندوقها هم در واقع همین است. یعنی با محاسبه میانگین وزنی ضریب بتای داراییهای موجود در یک صندوق سرمایهگذاری میشود بتای آن صندوق را حساب کرد. تفسیر ضریب بتا برای صندوقهای سرمایهگذاری هم مانند تفسیر ضریب بتا در حالت کلی است که بالاتر به این موضوع پرداختیم. پس میتوانیم به طور کلی نکته زیر را داشته باشیم.
نکته: اگر ضریب بتای صندوق بالاتر از یک باشد، بازدهی آن در شرایط صعود بازار بیشتر از بازدهی کل بازار خواهد بود. اما در شرایطی که بازار نزولی است، مقدار افت صندوق هم بیشتر از بازار خواهد بود. پس اگر با انتخاب صندوقی با بتای بالا به سود بالاتر از سود کل بازار رسیدیم، باید توجه کنیم که این سود ناشی از ریسک بالاتری است که متحمل شدهایم.
ضریب آلفا در صندوقهای سرمایهگذاری
معمولا برای مقایسه صندوقها در کنار ضریب بتا از ضریب دیگری به نام ضریب آلفا هم استفاده میشود. ضریب آلفا را بازده فعال صندوق هم مینامند و در واقع این ضریب مشخص میکند که بازدهی صندوق چقدر از بازدهی کل بازار بالاتر بوده است.
مثلا اگر ضریب آلفا برابر با دو باشد، این صندوق دو درصد بیشتر از بازار بازدهی داشته است و اگر ضریب آلفای این صندوق منفی یک باشد، یعنی بازدهی کل آن یک درصد کمتر از بازدهی کل بازار بوده است. ضریب آلفای صفر هم به این معناست که بازدهی صندوق تفاوتی با بازدهی کل بازار نداشته است. به طور کلی هرچه ضریب آلفا بیشتر باشد، نشاندهنده این است که صندوق عملکرد بهتری داشته است.
جمعبندی
مهمترین کاربرد ضریب بتا سنجش ریسک سیستماتیک یک دارایی یا مجموعهای از داراییها نسبت به ریسک سیستماتیک بازار است. با محاسبه این ضریب و دقت به آن میتوانیم ریسک سیستماتیک سبدمان را کنترل کنیم تا در شرایط صعودی بیشترین بهره را ببریم و در دورههای نزولی دچار کمترین آسیب شویم.
دیدگاه شما