سه پیشبینی صعودی از آینده طلا
طلا از ابتدای سال ۲۰۲۱ میلادی تاکنون بسیاری از سرمایهگذاران را ناامید کرده است اما برخی از تحلیلگران بر این باورند که روند طلا در ادامه سال جاری تغییر خواهد کرد. برخی شرایط کنونی را با وضعیت پس از بحران سال ۲۰۰۸ مشابه میدانند و احتمال ریزش بازارهایی را میدهند که طی این مدت با سرعت بالایی رشد کردهاند. برخی دیگر معتقدند که بازار بیتکوین با موج هیجانی خرید و بازار اوراق قرضه با موجی از هیجان فروش همراه بوده است و هر گونه بازگشت از این هیجانات میتواند به سود طلا تمام شود.
در این میان حتی پیشبینیهای عجیبی هم دیده میشود؛ لی گوئرینگ تحلیلگر اقتصادی در Goehring & Rozencwajg معتقد است قبل از اتمام سیکل صعودی طلا، این فلز ارزشمند قابلیت دستیابی به قیمت ۱۵ هزار دلاری را دارد. این کارشناس رابطه میزان پول چاپ شده در سال گذشته و قیمت طلا را پایه این استدلال خود میداند. با این وجود گروهی دیگر از تحلیلگران حداقل برای بازه زمانی میانمدت چشمانداز طلا را به دلیل بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش میل به ریسک سرمایهگذاران تیره و تار میدانند.
آینده هنوز جذاب است
جفری گاندلاچ، بنیانگذار شرکت سرمایهگذاری DoubleLine در این باره معتقد است طلا در سال جاری میلادی نسبت به بازارهای دیگر از جمله بیتکوین عملکرد ضعیفی داشته است مخصوصا از زمانی که از اوج ۲ هزار دلاری خود فاصله گرفته است. این تحلیلگر بازار معتقد است که قیمت منصفانه کنونی طلا مرز ۱۷۶۱ دلار است، مرزی که طلا در صورت بازگشت به آن فرصت برای صعود بیشتر را نیز داراست. این سرمایهگذار بزرگ آمریکایی معتقد است هنوز چشمانداز بلند مدت طلا میتواند بسیار جذاب باشد و به احتمال زیاد روند نزولی چند ماه اخیر طلا ادامه پیدا نخواهد کرد. به طور کلی گاندلاچ در بازه زمانی بلند مدت نسبت به فلزات گرانبها نظری صعودی و نسبت به ارزش دلار پیشبینی نزولی دارد. عامل مهمی که گاندلاچ درباره آن تاکید میکند عامل تورم است؛ او معتقد است در تابستان پیشرو نرخ تورم به ۳ درصد خواهد رسید و برای چند ماه نرخ تورم بالاتر از این محدوده خواهد بود.
مهلت فدرال رزرو به افزایش تورم؟
گاندلاچ معتقد است که فدرال رزرو حداقل برای مدتی نسبت به تورم بالای ۳ درصد واکنشی نشان نخواهد داد. او در ادامه میافزاید که نه تنها مقامات فدرال رزرو نسبت به تورم بالاتر از نرخ هدف بیتوجه خواهند بود بلکه حتی از افزایش این نرخ به سطحی بالاتر از نرخ بهره استقبال خواهند کرد. مقامات فدرال رزرو برای کمک به جلوگیری از افزایش کسری قابل توجه اقتصاد آمریکا نرخ بهره منفی را عاملی مطلوب میدانند. همچنین گاندلاچ احتمال افزایش نرخ تورم به بالای ۴ درصد را نیز رد نمیکند. گاندلاچ در مورد بازار اوراق نیز معتقد است که این بازار با فروش بیش از حد مواجه شده است و او انتظار دارد که نرخ بهره این اوراق با کاهش فروش آنها کاهشی ملایم داشته باشد. تمام این عوامل در صورت تحقق پیشبینیهای گاندلاچ میتواند به سود طلا باشد. رابطه بین قیمت اوراق قرضه و نرخ بهره آن رابطهای معکوس است و هر زمان که فروش اوراق قرضه کاهش پیدا کند، با افزایش قیمت این اوراق نرخ سود آنها پایین میآید. در ماههای اخیر با افزایش فروش اوراق قیمت این اوراق کاهش پیدا کرده است.
رالی جدید طلا در راه است؟
مارک بریستو مدیر عامل شرکت استخراج معادن و فلزات بَریک گولد (Barrick Gold) که به عنوان بزرگترین تولید کننده طلای جهان شناخته میشود معتقد است که بازارهای مالی با هیجان زیادی رشد کردهاند و در ادامه با فروکش این هیجانات طلا شاهد رالی صعودی جدیدی خواهد بود. بریستو معتقد است وضعیت کنونی بازارها شبیه به وضعیت پس از بحران سال ۲۰۰۸ است؛ در آن مقطع همه در بازارها آرزو میکردند که همه چیز به حالت عادی بازگردد اما هنوز از خسارت کامل به بازارها آگاهی نداشتند. نقدینگی که بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ تامین شده بود در آن مقطع در بانکها گرفتار شده بود اما این بار این نقدینگی وارد بازارها شده است. بریستو با اشاره به داراییهایی که صعود سریعی داشتند از جمله رمزارزها این موضوع را ناشی از استیصال سرمایهگذاران میداند. این درماندگی سبب شد تا آنها به خرید داراییهایی روی بیاورند که به زعم او ارزش ذاتی در بازارها ندارند. بریستو در این مورد میافزاید: ما در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ شاهد هیجان بیش از حد بازارها بودیم و سپس پس از آن یک سقوط بزرگ رخ داد. از نظر بریستو این تحولات میتواند به سود طلا باشد و سبب به وجود آمدن موج جدید صعودی طلا شود.
برای اینکه بتوانیم پایان یک روند را تشخیص دهیم ابتدا باید حالتها و موقعیتهای مارکت را بررسی کنیم. همانطور که می دانید بازار سه حالت می تواند داشته باشد: یا حالت صعودی (گاوی) دارد بدین معنا که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و قیمت را به سمت بالا می برند؛ یا حالت نزولی (خرسی) دارد و به معنای این است که فروشنده ها کنترل بازار را در دست گرفته اند و قیمت را به سمت پایین می برند، و یا حالت رِنج دارد.
تریدر ها با دقت در نمودار یک نماد یا سهم متوجه حالات مختلف بازار می شوند و با توجه به سیگنالهایی که دریافت می کنند می توانند شکست یک روند را قبل از رخ دادن تشخیص دهند و دارایی خود را قبل از ریزش قیمت به فروش برسانند؛ و یا اگر احتمال بدهند که قیمت سهامی به زودی رشد خواهد داشت، اقدام به خرید آن سهم یا نماد در کف قیمتی بنمایند و بدین ترتیب از معاملات بازار سود کسب کنند.
پیشبینی شکست یک روند مستلزم کسب تجربه در بازار است. ولی ما در این مقاله بعضی از مهم ترین نکاتی را که می توانند یک سیگنال قوی از تغییر یک روند تلقی شوند برای شما آورده ایم:
شکست خط روند:
برای کشیدن یک خط روند اول باید بدانیم که روندمان صعودی است یا نزولی. روند های صعودی از موجهای جنبشی (رشد قیمت) و اصلاح قیمت تشکیل شده اند. برای کشیدن خط روند در یک موج صعودی هدف کشیدن خطی است که در صورت شکسته شدن به ما اخطار برگشت بازار را بدهد. پس ما دو دره ی واضح و مشخص را به هم وصل می کنیم و این خط را به سمت بالا امتداد می دهیم. در کشیدن خط روند به دو نکته توجه می کنیم: خط روندی معتبرتر است که تعداد نقاط برخورد بیشتر و تعداد شکستهای کمتری داشته باشد. به این معنا که قیمت (چه سایه و چه خود کندلها) زیاد از خط روند عبور نکرده باشد و تعداد تداخل ها کمتر باشد.
برای کشیدن خط روند در روند های نزولی که باز هم از موج ها و اصلاح های قیمتی تشکیل شده است دو قله ی تقریبا پشت سر هم را در نظر می گیریم و به هم وصل می کنیم. در کشیدن خطوط روند نزولی نیز اولویت با خطی است که کمتر شکسته شده باشد.
هر چقدر شیب خط روند بیشتر باشد اعتبارش کمتر است. وقتی چند خط روند پشت سر هم کشیدیم و ملاحظه کردیم که شیب خطوط رفته رفته در حال بیشتر شدن هستند احتمال شکسته شدن خط روند بیشتر می شود. در صورتی که روند شکسته شود و سایر خطوط روند با شیب کمتر را هم بشکند باید احتمال برگشت بازار را بدهیم و زمان آن رسیده که سودهایمان را ذخیره کنیم.
به عبارتی در بازارهای مالی با رسم خطوط روند سعی می کنیم گوش به زنگ باشیم تا با کوچکترین تغییر قیمت و شکسته شدن خطوط روند، در کنار در نظر گرفتن فاکتورهای دیگر بتوانیم در سریع ترین زمان ممکن پیشبینی کنیم که آیا بازار ریزشی خواهد بود یا رشد خواهد کرد؛ روند ما ادامه خواهد داشت یا برخواهد گشت. بعد از شکست روند معمولا در نمودارها حالت فشردگی خواهیم داشت که جهت این فشردگی به هر سمتی باشد شکست روند به همان سمت خواهد بود.
شکست میانگین متحرک:
یکی از تعاریف بسیار مهم در تحلیل تکنیکال مومنتوم است. مومنتوم (momentum) در بازارهای مالی به معنای سرعت و جهت تغییر قیمت یک نماد است. معامله بر اساس مومنتوم استراتژی ای است که در آن تریدرها دارایی هایی را که قیمت آنها در حال افزایش است می خرند و در اوج قیمت آنها را می فروشند.
تکنیکهای سرمایه گذاری ریچارد درایهاوس که به پدر سرمایه گذاری مومنتوم مشهور است، اصول اولیه ی معامله بر اساس مومنتوم هستند. قاعده ی اساسی در این معاملات که جزء استراتژی های سودآور هستند این است که "بالا بخرید و بالاتر بفروشید" که با اصل سرمایه گذاری ارزشی معمول که "پایین بخرید و بالا بفروشید" متفاوت است.
معاملات مومنتوم مزایای زیادی دارند؛ از جمله این که سهمی که می خرید ذاتا باارزش و در حال افزایش است و نیازی نیست که صبر کنید تا روزی باارزش شود. مزیت دیگر این است که امکان سود بالا در یک دوره ی کوتاه وجود دارد؛ چون می توانید از نوسانات بازار سود ببرید و به اصطلاح نوسان گیری کنید.
در استراتژی های مومنتوم باید جهت حرکت سهام را شناسایی کنیم و در نقطه ی مناسبی اقدام به خرید کنیم. بدین ترتیب با افزایش قیمت سهام سرمایه ی ما هم رشد می کند و تا زمانی که اخطار کاهش قیمت نداریم به حضورمان ادامه می دهیم و در صورت دریافت سیگنال ریزش، از بازار خارج می شویم. در استراتژی مومنتوم زمان ورود و خروج بسیار مهم است. اگر دیر وارد شوید ضرر می کنید و اگر زود خارج شوید ممکن است خیلی کم سود کنید.
معروف ترین و پرکاربرد ترین استراتژی مومنتوم که اکثر تریدر ها با آن آشنا هستند تقاطع میانگین های متحرک است.
از میانگین متحرک برای تصمیم گیری های غیر هیجانی استفاده می کنیم تا هیجان را کم کنیم و بتوانیم تصمیم گیری های عاقلانه تری داشته باشیم. کافی است که عدد میانگین متحرک (moving average) را طوری تنظیم کنید که کمترین شکستگی و رد شدن قیمت را به ما بدهد. اگر شیب میانگین متحرک صعودی باشد انتظار روند صعودی را داریم، اگر شیب نداشته باشد یا قیمت (کندلها) مداوم از داخل moving رد بشوند و به سمت پایین و بالا در نوسان باشند و آن را قطع کنند، به این معناست که بازار رنج است و اگر شیب moving نزولی باشد یعنی روند نزولی است. پس میانگین متحرک در بازارهای بدون روند کارایی ندارد و سود خوبی به ما نمی دهد چون جزو اندیکاتورهای trend است و در روند ها می شود از آن استفاده کرد. برای بازارهایی که رنج هستند بهتر است از اوسیلاتورها استفاده کنیم.
میانگین متحرک خاصیت آهنربایی یا مگنتیک دارد. یعنی زمانی که قیمتمان از میانگین متحرک ما فاصله ی خیلی زیادی بگیرد حالتی به وجود می آید که یا قیمت رنج می زند تا میانگین متحرک به آن برسد، یا در یک روند صعودی قیمت به سمت پایین نزول می کند تا با میانگین متحرک برخورد کند. این دو باید همیشه نزدیک به هم باشند و زمانی که از هم فاصله می گیرند یک سیگنال برای ماست زیرا جایی است که احتمال اصلاح و برگشت بازار زیاد است.
برای سیگنال گیری از این اندیکاتور، از دو میانگین متحرک تند (دوره ی تناوب کم) و میانگین متحرک کند (دوره ی تناوب زیاد) استفاده می کنیم. در این استراتژی هرگاه میانگین متحرک تند بالای میانگین متحرک کند قرار بگیرد روند صعودی خواهد بود و می توانیم آن را یک سیگنال خرید در نظر بگیریم. برعکس هرگاه میانگین متحرک تند زیر میانگین متحرک کند قرار بگیرد نشان دهنده ی این است که مومنتوم نزولی است.
تشخیص واگرایی در RSI:
یکی از محبوب ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال اندیکاتور RSI است که جزو اندیکاتورهای نوسان نما یا اوسیاتورها دسته بندی می شود. RSI تعیین کننده ی جهت و قدرت نسبی بازار است.
خط 70 در RSI مرز اشتیاق خرید است. اگر RSI از 70 بالاتر برود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای خرید وجود ندارد یا به بیان دیگر خرید در این ناحیه اشباع شده است. از طرف دیگر خط 30 مرز اشتیاق فروش است و هرگاه RSI وارد این ناحیه شود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای فروش وجود ندارد و فروش در این ناحیه اشباع شده است. با توجه به این نکته هرگاه اندیکاتور خط 70 را به سمت پایین قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال نزولی اصلاح قیمتی یا تغییر روند محسوب می شود. همچنین در صورتی که RSI خط 30 را به سمت بالا قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال صعودی اصلاح قیمتی یا تغییر روند به شمار می رود.
روی این اندیکاتور می توان خط روند رسم کرد که شکسته شدن آن سیگنال بسیار مهمی برای تریدرها است. با شکسته شدن روند RSI این اخطار را دریافت می کنیم که روند اصلی بازار به احتمال بالا شکسته خواهد شد.
اگر قیمت در حال رشد باشد ولی قدرت روند کاهشی داشته باشد، این یک پیشبینی صعودی نشانه ای از اتمام روند صعودی و آغاز روند نزولی و به اصطلاح واگرایی بازار است. واگرایی به حالتی گفته می شود که در آن قیمت برخلاف اندیکاتور حرکت کند. واگرایی ها در کنار خط روند مهم هستند و سیگنالهایی که از واگرایی ها بدست می آیند جزو معتبرترین سیگنالهایی هستند که می توان از یک اندیکاتور گرفت.
اگر روی چارت با روند قیمتی صعودی، واگرایی دیدیم در صورتی اقدام به فروش می کنیم که امتداد خط روند هم شکسته شود. در روندهای صعودی قله ی بالاتر در قیمت و قله ی پایین تر در RSI به معنای بازگشت روند، و دره ی بالاتر در قیمت و دره ی پایین تر در RSI به معنای ادامه ی روند است.
همچنین اگر در نمودار RSI سه سقف یا سه کف یکسان ساخته شده باشد احتمال یک اصلاح قیمتی به وجود می آید.
تشخیص الگوی سر و شانه:
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که شکلگیری آن یک نشانه ی قوی از شکستن روند در بازار است. الگوی سر و شانه ی سقف یا صعودی از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده که قله ی میانی نسبت به دو قله ی دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. قبل و بعد از قله ی میانی (head) شانه های متعددی می توانند شکل بگیرند. در الگوهای سر و شانه بین شانه ی چپ و سر باید واگرایی وجود داشته باشد. ایجاد واگرایی تاییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
این الگو زمانی اعتبار بیشتری دارد که دو قله ی کناری از نظر بازه ی زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند. هرگاه بخواهید با استفاده از این الگو ترید انجام دهید، بعد از اینکه الگو را روی نمودار تشخیص دادید منتظر شکستن خط گردن بمانید؛ هرگاه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی ای خط گردن را بشکند و شما هنوز وارد معامله نشده باشید، منتظر پولبک (حرکت برگشتی) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال می کند به اندازه ی اختلاف بازه ی قیمتی خط گردن و قله ی میانی خواهد بود. خط گردن می تواند کج باشد و زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که حتما به صورت افقی کشیده شود؛ ولی این موضوع از اعتبار الگو می کاهد.
تشکیل این الگو در روند صعودی احتمال شکست روند و آغاز روند نزولی را افزایش می دهد؛ عکس این مطلب در مورد الگوی سر و شانه ی نزولی صادق است.
در انتها یادآور می شویم نکات ذکر شده در بالا به تنهایی اجازه ی ورود یا خروج به/از معامله به ما نمی دهند و باید با نکات دیگر تلفیق شوند چرا که ترکیب چند سیگنال در کنار هم احتمال برد ما در معاملات را افزایش خواهد داد.
یک شاخص مهم نشان میدهد روند نزولی بیت کوین به پایان رسیده؛ تحلیلگران: پیشبینی بازار پیچیدهتر از همیشه شده است
بیت کوین اخیراً به بالاترین قیمت خود در ۶ هفته گذشته رسیده است و یک شاخص مهم و از نظر تاریخی دقیق هم پایان روند نزولی این ارز دیجیتال را پیشبینی میکند؛ اما آیا میتوان تنها با درنظرگرفتن این دو نشانه به شروع روند صعودی بیت کوین امیدوار بود؟
به گزارش کوین تلگراف، بیت کوین در حال تجربه وضعیتی است که برخی تحلیلگران آن را «جهش درون بازار نزولی» مینامند. با اینکه قیمت این ارز دیجیتال در ماه ژوئیه بیش از ۲۰درصد افزایش داشته است، نوسانهای متعدد همچنان تحلیلگران را سردرگم میکند.
با نزدیکشدن به پایان ماه ژوئیه (۹ مرداد)، شاخص مضرب پوئل (Puell Multiple) از منطقه پایینی خود جدا شده و این امید را ایجاد کرده است که شاید بخش اصلی روند نزولی قیمت بیت کوین به پایان رسیده باشد.
نشانه صعودی در یکی از شاخصهای مهم آنچین
شاخص پوئل یکی از شناختهشدنترین معیارها در تحلیل آنچین یا درونزنجیرهای بیت کوین است. این شاخص، ارزش بیت کوینهای استخراجشده در یک روز معین را در مقایسه با متوسط ارزش بیت کوینهای استخراج شده در ۳۶۵ روز گذشته اندازهگیری میکند.
از این شاخص بهدستآمده برای تعیین بیشتر یا کمتر بودن مقدار کوینهای استخراجشده در یک روز نسبت به میانگین یک سال گذشته استفاده میشود. همچنین، بررسی این شاخص میتواند درکی از میزان سودآوری ماینینگ و برداشتی کلی از شرایط اشباع فروش یا اشباع خرید در بازار، برای معاملهگران فراهم کند.
شاخص پوئل پس از رسیدن به محدودهای که عمدتاً با شکلگیری کف قیمت بیت کوین همراه میشود، اکنون سطوح بالاتری را هدف قرار داده است. بهطور معمول، این اتفاق میتواند نشانهای از آغاز روند صعودی قیمت باشد.
گریزلی (Grizzly)، یک پیشبینی صعودی یکی از نویسندگان پلتفرم تحلیل آنچین کریپتوکوانت (CryptoQuant)، روز ۲۵ ژوئیه (۳ مرداد) در بخش تحلیل بازار کوئیکتیک (Quicktake) این پلتفرم، نوشت:
دادههای تاریخی نشان میدهند خروج [مضرب پوئل] از این منطقه همواره با شکلگیری حرکتی صعودی روی نمودار قیمت همراه بوده است.
مضرب پوئل (برای مشاهده شاخص در ارزویژن روی تصویر کلیک کنید).
شاخص پوئل تنها نشانه از شروع روند صعودی در شرایط فعلی نیست و روند انباشت هولدرها نیز حاکی از آن است که قیمت به کف بلندمدت خود رسیده است.
شرایط بیسابقه در اقتصاد جهان
بیت کوین پس از رشد غیرمنتظره ارزش خود در نیمه دوم این ماه، اکنون به بالاترین سطح قیمت خود در ۶ هفته گذشته رسیده و از کف قیمت جدید خود فاصله گرفته است. خروج احساسات معاملهگران از منطقه «ترس» نیز باعث شده تا تحلیلگران بازار به پدیده منحصربهفردی اشاره کنند که پیشبینی قطعی تغییرات روند قیمت در بازار نزولی سال ۲۰۲۲ را بسیار دشوار میکند.
یکی دیگر از تحلیلهای بخش کوئیکتیک کریپتوکوانت به این نکته اشاره میکند که در این شرایط حتی خطوط روند قیمت نیز بهصورت معمول عمل نمیکنند. بهطور خاص، بیت کوین در هفتههای اخیر چندین بار سطح قیمت تحققیافته (Realized Price) خود را قطع کرده است، چیزی که پیش از این در بازارهای نزولی رخ نداده بود.
قیمت تحققیافته بیت کوین در واقع چیزی شبیه به میانگین قیمت خرید آدرسهای شبکه است که بر اساس قیمت لحظه آخرین انتقال هر واحد محاسبه میشود و در حال حاضر کمتر از ۲۲٬۰۰۰ دلار است. آنطور که کریپتوکوانت توضیح میدهد، در چرخههای قبلی بازار، قیمت تحققیافته بهعنوان ابزاری برای تشخیص کف قیمت مطرح بوده است.
نکته مهم این است که قیمت بیت کوین در دو دوره گذشته (۱۳۴ روز در سال ۲۰۱۸ و ۷ روز در سال ۲۰۲۰) از آستانه قیمت تحققیافته عبور نکرده بود. با این حال، قیمت از ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد) تا کنون سه بار از این سطح عبور کرده که نشاندهنده منحصربهفردبودن این چرخه (قیمت بیت کوین) بهدلیل حاکمبودن شرایطی بیسابقه در اقتصاد کلان است.
نمودار قیمت تحققیافته بیت کوین (برای مشاهده شاخص در ارزویژن روی تصویر کلیک کنید).
این شرایط خود را بهشکل بالاترین نرخ تورم ۴۰ سال گذشته در ایالات متحده، افزایش بیرویه نرخ بهره بانکی توسط فدرال رزرو و نشانههایی از ورود اقتصاد آمریکا به رکود نشان دادهاند. در همین زمان، علاوه بر قیمت تحققیافته، قیمت بیت کوین در این بازار نزولی، رابطه غیرمعمولی با میانگین متحرک ۲۰۰هفتهای (MA ۲۰۰) خود ایجاد کرده است.
در حالی که میانگین متحرک ۲۰۰هفتهای در گذشته بهعنوان محدوده حمایت بیت کوین عمل میکرد، قیمت برای اولینبار در سال ۲۰۲۲ توانست میانگین متحرک ۲۰۰هفتهای را به یک مقاومت جدید تبدیل کند. گفتنی است این میانگین متحرک اکنون روی سطح ۲۲٬۷۹۶ دلار قرار دارد.
نمودار قیمت بیت کوین همراه با میانگین متحرک ۲۰۰ هفتهای.
آشنایی با الگوی کنج صعودی و نزولی
در معاملات، الگوی کنج به روشی برای تحلیل اشاره دارد که تقریبا به شکل مثلثی شکل می گیرد اما با الگوی مثلث متفاوت است. تحلیلگران فنی از یک کنج برای به تصویر کشیدن روندهای بازار استفاده می کنند، یک کنج شکل فلش دارد. این نشان دهنده معکوس شدن کوتاه مدت و میان مدت در حرکت قیمت در بازار است. با استفاده از الگوی کنج، الگوهای قیمت بر روی نمودار ترسیم می شوند تا یک فلش تشکیل شود، حرکات اصلی و روند قیمت ها با استفاده از کنج نشان داده می شوند. درواقع الگوی کنج نوعی الگوی نمودار است که از همگرا شدن دو خط روند تشکیل می شود. کنج ها بسته به روندی که در آن شکل میگیرند، میتوانند کنج های در حال افزایش یا کاهش (صعودی یا نزولی) باشند.
درک الگوی کنج
یک الگوی کنج می تواند نشانه معکوس های قیمت صعودی یا نزولی باشد. در هر صورت، این الگو دارای سه ویژگی مشترک است:
- خطوط روند همگرا.
- الگوی کاهش حجم با پیشروی قیمت از طریق الگو.
- خروج از یکی از خطوط روند.
دو شکل الگوی کنج عبارتند از یک کنج در حال افزایش (که نشان دهنده یک برگشت نزولی است) یا یک کنج در حال سقوط (که نشانه بازگشت صعودی است.)
الگوی کنج صعودی
هنگامی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال افزایش است، یک الگوی کنج افزایشی توسط دو خط روند همگرا تشکیل می شود. درواقع این الگو معمولاً زمانی اتفاق میافتد که قیمت اوراق بهادار در طول زمان افزایش مییابد اما میتواند در میان روند نزولی نیز رخ دهد.
خطوط روند ترسیم شده در بالا و پایین الگوی نمودار قیمت می تواند به یک معامله گر یا تحلیلگر کمک کند تا یک معکوس شکست را پیش بینی کند. در حالی که قیمت می تواند خارج از هر یک از خطوط روند باشد، الگوهای کنج تمایل دارند در جهت مخالف خطوط روند شکسته شوند.
بنابراین، افزایش الگوهای کنج نشان دهنده احتمال بیشتر کاهش قیمت ها پس از شکست خط روند پایین تر است. معامله گران می توانند پس از شکست با فروش اوراق بهادار و یا بسته به اوراق بهاداری که نمودار می شود، معاملات نزولی انجام دهند. این معاملات به دنبال سود بردن از احتمال کاهش قیمت ها هستند.
پس هنگامی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال افزایش است، یک کنج افزایشی توسط دو خط روند همگرا تشکیل می شود. قبل از همگرا شدن خط، فروشندگان وارد بازار می شوند و در نتیجه قیمت ها شتاب خود را از دست می دهند. این منجر به شکسته شدن قیمت ها از خطوط روند بالا یا پایین می شود، اما معمولاً قیمت ها در جهت مخالف خط روند شکسته می شوند.
الگوی کنج نزولی
هنگامی که قیمت اوراق بهادار در طول زمان در حال کاهش است، یک الگوی کنجی می تواند درست زمانی که روند آخرین حرکت نزولی خود را انجام می دهد، رخ دهد. خطوط روندی که در الگوی نمودار قیمت در بالای اوجها و پایینترین سطحها ترسیم شدهاند، میتوانند همگرا شوند، زیرا سقوط قیمت شتاب خود را از دست میدهد و خریداران وارد عمل میشوند تا سرعت کاهش را کم کنند. قبل از همگرا شدن خطوط، ممکن است قیمت بالاتر از خط روند یک پیشبینی صعودی بالایی باشد.
زمانی که قیمت خط روند بالایی را می شکند، انتظار می رود که امنیت معکوس شود و روند بالاتری داشته باشد. معاملهگرانی که سیگنالهای برگشت صعودی را شناسایی میکنند، میخواهند به دنبال معاملاتی باشند که از افزایش قیمت اوراق بهادار سود میبرند.
به بیان خیلی ساده زمانی که قیمت سهام برای یک دوره معین در حال کاهش باشد، یک یک پیشبینی صعودی کنج نزولی توسط دو خط روند همگرا تشکیل میشود. قبل از همگرا شدن خط، خریداران وارد بازار می شوند و در نتیجه کاهش قیمت شروع به از دست دادن شتاب خود می کند. این موضوع منجر به شکسته شدن قیمت ها از خط روند بالایی می شود.
چارچوب زمانی در الگوهای کنج
هر دو کنج های صعودی و نزولی می توانند در هر دو تایم فریم (بازه زمانی) روزانه و چند ماهه اتفاق بیفتند، اگرچه شناسایی کنج های روزانه با قطعیت بسیار دشوار است. قویترین الگوهای کنجی در یک دوره سه تا شش ماهه ایجاد میشوند و قبل از آن یک روند قوی که حداقل چندین ماه طول میکشد، ایجاد میشود. با این حال، این امکان نیز وجود دارد که روند به طور جزئی یا کامل در خود الگوی کنج قرار گیرد. معکوس نشان داده شده توسط کنج ممکن است یک معکوس میانی در روند بزرگتر یا یک معکوس طولانی مدت باشد.
الگوهای کنج ساده شده
الگوهای کنج معمولاً نتیجه تثبیت به دنبال یک روند قوی هستند اما برخلاف الگوهای مثلثی، به جای تقویت، نشان دهنده تضعیف روند قبلی هستند. الگوهای کنج صعودی یا افزایشی زمانی شکل میگیرند که خط حمایت سریعتر از خط مقاومت بالا میرود، در حالی که الگوهای کنج نزولی زمانی تشکیل میشوند که خط حمایت سریعتر از خط مقاومت در حال سقوط باشد. هنگامی که یک کنج می شکند، معمولاً در جهت مخالف کنج قرار می گیرد که نشان دهنده معکوس شدن روند قبلی است.
مزایای تجارت برای الگوهای کنج
به عنوان یک قاعده کلی، استراتژی های الگوی قیمت برای سیستمهای معاملاتی به ندرت بازدهی را به همراه دارند که در طول زمان از استراتژیهای خرید و نگهداری بهتر عمل میکنند، اما با این وجود به نظر میرسد برخی از الگوها در پیشبینی روند عمومی قیمت مفید باشند. برخی از مطالعات نشان میدهند که الگوی کنج در بیشتر از دو سوم مواقع به سمت معکوس شدن حرکت میکند (یک شکست صعودی برای کنجهای در حال سقوط و یک شکست نزولی برای کنجهای بالارونده) که یک کنج در حال سقوط شاخص قابل اطمینانتری نسبت به کنج در حال افزایش است.
از آنجا که الگوهای کنج به یک کانال قیمت کوچکتر همگرا می شوند، فاصله بین قیمت در هنگام ورود به معامله و قیمت برای حد ضرر، نسبتاً کوچکتر از شروع الگو است. این به این معنی است که در زمان شروع معامله می توان یک حد ضرر در نزدیکی آن قرار داد و در صورت موفقیت آمیز بودن معامله، نتیجه می تواند بازدهی بیشتری نسبت به مبلغی که برای شروع معامله در معرض خطر است، به همراه داشته باشد.
در زیر شکل گیری الگوی کنج صعودی و نزولی در روند صعودی و نزولی مشاهده می شود.
تفاوت بین الگوی نمودار کنج و مثلث
الگوهای کنج، الگوهای نموداری مشابه الگوهای مثلث متقارن هستند، زیرا معاملاتی را نشان میدهند که در ابتدا در محدوده قیمتی وسیعی انجام میشود و سپس با ادامه معاملات، دامنه آن کاهش مییابد. تفاوت اصلی بین این دو الگو، تمایل دو خط و خود الگو است: همه خطوط به سمت بالا یا پایین متمایل هستند و برخلاف مثلثهای متقارن، الگوهای کنج سیگنالهای معکوس هستند و تمایل زیادی به صعودی بودن (برای کنجهای در حال سقوط) یا نزولی بودن برای (کنج های در حال افزایش) دارند. تشخیص و معامله موثر الگوهای کنج دشوار است زیرا اغلب شبیه فعالیت معاملاتی پس زمینه در نمودارها هستند.
جمع بندی
الگوهای کنجی یکی از الگوهای مورد استفاده تحلیلگران در تحلیل تکنیکال به شمار رفته، معمولاً الگوهای معکوس هستند که می توانند نزولی، (یک کنج در حال افزایش) یا صعودی (یک کنج در حال سقوط) باشند. تشخیص و تفسیر این الگوها بر روی نمودار بسیار دشوار است زیرا شباهت زیادی به الگوهای مثلثی دارند و همیشه به طور تمیز شکل نمی گیرند. بنابراین، مهم است که هنگام معامله الگوهای کنج مراقب باشید و از حجم معاملات به عنوان وسیله ای برای تأیید شکست استفاده کنید.
پیش بینی روند نزولی بازار ارز دیجیتال
پیش بینی روند نزولی نه تنها برای بستن یک پوزیشن، بلکه برای باز کردن یک پوزیشن جدید نیز بسیار مهم است. از استفاده از عمل قیمت گرفته تا سیگنالهای اندیکاتور، در اینجا چندین راه برای دانستن زمان پایان روند نزولی وجود دارد.
روند دوست شماست. این عبارت محبوب ماهیت اکثر استراتژیهای معاملاتی را خلاصه میکند. اما روند به طور مداوم تغییر میکند. یک لحظه اوج میگیرد و لحظه بعد میتواند به شدت سقوط کند. اگر شما یک معاملهگر روند هستید، پایان یک روند میتواند دشمن شما باشد. اما اگر معاملهگر مخالف روند هستید پایان یک روند چیزی است که پیش بینی میکنید وارد بازار شوید.
راههای مختلفی برای پیش بینی روند نزولی وجود دارد، اما هر یک از آنها موثر نیستند. در اینجا چند روش منتخب برای تشخیص موثر پایان روند صعودی قیمت آورده شده است:
آنچه در این مقاله میخوانید
نمودارهای شمعی بزرگ در نمودار در نمودار برای پیش بینی روند نزولی
اولین تشخیص ما برای پایان یک روند صعودی، مشاهده نمودارهای شمعی بزرگ روی نمودار است. اگر قیمت برای مدتی در یک روند صعودی بوده است، سپس یک کندل (نمودار شمعی) قرمز بزرگ ظاهر میشود، این کندل خاص به اندازه کافی قوی است که بر خلاف روند حرکت کند و حرکت صعودی ثابتی را که قیمت روی آخرین کندل انجام میدهد لغو کند. اگر مشاهده کردید که این اتفاق میافتد، به احتمال زیاد روند صعودی در حال پایان یک پیشبینی صعودی است و روند جدیدی در جهت مخالف جایگزین میشود.
حال اگر کندلهای سبز بزرگ را در روند صعودی مشاهده کنیم، لزوما نشان دهنده قویتر شدن روند نیست. اگر کندلهای سبز بزرگ با کندلهای قرمز بزرگ دنبال شوند تا یک الگوی خاص ایجاد کنند، به احتمال زیاد روند در حال پایان است.
نمودار زیر کندلی را نشان میدهد که بزرگتر از کندلهای قبلی است. آنچه به احتمال زیاد در اینجا اتفاق میافتد این است که بسیاری از معاملهگران عجله دارند تا روند را دنبال کنند و در بازار اقدام به خرید کنند. با این حال، در همان زمان، پول هوشمند شروع به فروش موقعیتهای خود میکند. بنابراین، برخی از کندلهای قرمز بزرگ در دنباله زیر ظاهر میشوند و فورا کندلهای سبز بزرگ را پاک میکنند.
این روش کندل استیک بسیار ساده است، اما میتواند بسیار ذهنی نیز باشد. برای معاملهگرانی که بر هنر خواندن نمودار شمعی تسلط کامل ندارند، ما به شما توصیه میکنیم که نمودارهای شمعی را با شاخصهای دیگر ترکیب کنید. برای مثال، میتوانیم خواندن نمودار شمعی را با خط روند ترکیب کنیم تا پایان یک روند صعودی را مشخص کنیم.
شکسته شدن خط روند برای پیش بینی روند نزولی
این روش نیز یک راه ساده دیگری برای شناسایی انتهای یک روند صعودی است، مشروط بر اینکه بدانید چگونه یک خط روند معتبر ترسیم کنید، که یک خط مستقیم است که حداقل دو سوئینگ بالا را در طول یک روند نزولی و حداقل دو سوئینگ پایین را در طول یک روند صعودی به هم متصل میکند.
وقتی قیمت خط روند را میشکند، دو احتمال وجود دارد که میتواند اتفاق بیفتد. اولین احتمال این است که روند ادامهدار به پایان میرسد و قیمت در جهت مخالف حرکت میکند. دومین احتمال قیمت به عقب برگشته و روند به حرکت خود ادامه میدهد. اگر احتمال دوم اتفاق بیفتد، باید خط روند خود را دوباره ترسیم کنیم تا آن را ناگسستنی کنیم. چرا؟ زیرا خط روند خوب، خط روندی است که با قیمت شکسته نشود. اگر شکستی اتفاق بیفتد، باید فقط برای پایان یک روند باشد.
در اینجا تکنیکهایی برای شناسایی پایان یک روند صعودی با استفاده از خط روند وجود دارد:
- قیمت خط روند را به سمت پایین میشکند.
- یک سوئینگ پایینتر جدید تشکیل شده است.
نمودار زیر نشان میدهد که چگونه قیمت یک خط روند صعودی را به سمت پایین میشکند. زمانی که قیمت پس از شکست به طور پیوسته کاهش مییابد، سوئینگهای جدید ظاهر میشود.
با این حال، پس از شکست، یک بازار میتواند به جای حرکت در جهت مخالف، دوباره خط روند شکسته شده را آزمایش کند. این امر معمولاً به دلیل خرید یا فروش معاملهگران بازار پس از شکست خط روند و خرید پوزیشنهای خود برای اقدامات کوتاه مدت است.
ترکیب خط روند و مکدی (MACD) برای پیش بینی روند نزولی
مشکل خط روند این است که گاهی اوقات میتواند ذهنی باشد، درست مانند خواندن نمودارهای شمعی. معاملهگران یک خط روند را متناسب با برنامههای تجاری خود ترسیم می کنند، عملی که فقط آنها را در معرض خطر قرار میدهد. بنابراین، اگر هنوز مطمئن نیستید که خط روند شما معتبر است یا خیر، میتوانید از شاخص دیگری برای تولید سیگنالهای مکمل استفاده کنید.
مکدی (MACD) شاخصی است که تغییرات روند را شناسایی کرده و حرکت بازار را اندازهگیری میکند. به محض اینکه قیمت خط روند را بشکند، مکدی معمولا نشان دهنده یک تغییر حرکت قوی است. با این سیگنال مکمل، ما با اطمینان بیشتری میگوییم که یک روند در نهایت به پایان میرسد.
اولین روش ما برای تشخیص پایان یک روند صعودی را به خاطر دارید؟ اگر به نمودار دقت کنیم، میتوانیم شاهد نمایان شدن یک کندل قرمز بزرگ در انتهای روند صعودی باشیم. در واقع، این کندل خاص است که خط روند را میشکند. بنابراین در این مثال، ما عملاً از ترکیب خط روند، مکدی و کندل برای شناسایی روند استفاده میکنیم.
گذرگاههای بیش از حد خرید برای پیش بینی روند نزولی
فرض این روش به شرح زیر است: پایان یک روند صعودی با شرایط خرید بیش از حد نشان داده میشود. ما این شرایط خرید بیش از حد را با کمک RSI یا Stochastic، دو مورد از شناختهشدهترین اسیلاتورها (نوسانگرها) در میان معاملهگران شناسایی میکنیم.
ما میتوانیم از یک یا هر دو برای معاملات خود استفاده کنیم. اما به یاد داشته باشید که هر دو نوسانگرهایی هستند که تقریباً با مکانیزم مشابهی به عمل قیمت واکنش نشان میدهند. اگر هر دو یک سیگنال را نشان دهند، لزوماً به این معنی نیست که سیگنال قویتر است. گفته میشود، استفاده از هر دو نشانگر میتواند به ما کمک کند تا خطر سیگنالهای نادرست را به حداقل برسانیم.
هر دو نوسانگر RSI و Stochastic سطوح خرید و فروش بیش از حد را در مقیاس 0 تا 100 نشان میدهند. تفاوت در این است که RSI شرایط خرید بیش از حد را هنگامی که از 70 عبور می کند سیگنال میدهد. از سوی دیگر، Stochastic دارای عدد 80 به عنوان سیگنال شرایط یک پیشبینی صعودی خرید بیش از حد است.
بیایید بگوییم که ما یک موقعیت طولانی مدت داریم. روند صعودی به خوبی پیش میرود تا زمانی که RSI سطح خود را بالای 70 نشان دهد. این سیگنالی است که ارز مورد نظر بیش از حد خرید شده است. پس آیا به این معنی است که روند صعودی پایان خواهد یافت؟ خب، در این شرایط باید خود را برای دو نتیجه ممکن آماده کنیم. یکی معکوس است، به این معنی که روند به پایان میرسد، و دیگری عقب نشینی است، به این معنی که روند ادامه خواهد داشت.
ترکیب نوسانگر و پارابولیک سار (Parabolic SAR) برای پیش بینی روند نزولی
از آنجایی که نوسانگرها به تنهایی نمیتوانند پایان یا ادامه یک روند صعودی را به ما بگویند، ما آنها را با پارابولیک سار ترکیب می کنیم. این شاخص میتواند تغییر جهت روند را نشان دهد.
در اینجا نحوه تشخیص پایان یافتن روند صعودی آمده است:
- RSI یا Stochastic شرایط خرید بیش از حد را نشان میدهد.
- پارابولیک سار از حالت نزولی به سمت صعودی تغییر میکند و شروع یک روند را نشان میدهد.
در اینجا نمونه ای از ترکیب Stochastic و پارابولیک سار وجود دارد.
شکست باندهای بیرونی بولینگر
پس از یک دوره طولانی روند، معاملهگران اغلب با تثبیت قیمت مواجه میشوند. خواه یک روند ادامهدار ادامه یابد یا قیمت معکوس شود، بازار میتواند پس از این نوع حرکت به هر سمتی حرکت کند.
بنابراین، برای روش آخر، از باندهای بولینگر برای پیشبینی روند استفاده خواهیم کرد. ما با نظارت بر شکاف بین باندهای بیرونی و همچنین عملکرد قیمت سیگنال دریافت میکنیم. هنگامی که شکاف کاهش مییابد، نشان دهنده تثبیت قیمت است و وقتی قیمت یکی از باندهای بیرونی را میشکند، می توانیم این را به عنوان نشانهای از پایان روند در نظر بگیریم.
در اینجا قوانین پایان یک روند صعودی وجود دارد:
- فاصله بین نوارهای بالا و پایین کم میشود.
- قیمت از باند میانی از بالا عبور میکند.
- شکاف بین نوارهای بالا و پایین افزایش مییابد.
- قیمت بسته شدن از باند پایینی عبور میکند.
تحلیل بنیادی (فاندامنتال)
تحلیل بنیادی یک روش تحلیلی است که در بازارهای مالی برای ارزیابی ارزش ذاتی یک دارایی استفاده میشود. عوامل داخلی و خارجی مختلفی را در نظر میگیرد که میتواند بر قیمت یک دارایی تأثیر بگذارد تا تعیین کند که آیا دارایی مورد نظر بیش از حد یا کمتر از ارزش واقعی آن ارزشگذاری شده است.
با در نظر گرفتن بیت کوین به عنوان مثال، شرکت تسلا تمامی بیت کوینهای خود را فروخت. در نتیجه این خبر باعث کاهش قیمت بیت کوین در یک مقطع زمانی میشود.
تحلیل دادههای آنچین
تحلیل درون زنجیرهای از دادههای کل بلاکچین برای تعیین احساسات بازار استفاده میکند که شامل بررسی دادههای تراکنش و موجودی کیف پول رمزارزها میشود. یکی از مزیتهای استفاده از آنچین این است که پس از بررسی دادهها مانند آدرسهای فعال و تعداد تراکنشها میتوانیم زمان کاهش تقاضای زیاد در شبکه و در نتیجه کاهش قیمت را تشخیص دهیم.
وقتی یک روند در حال پایان است چه باید کرد؟
فرض کنید شما در حال حاضر روی یک روند صعودی هستید، اما سیگنال قوی وجود دارد که روند صعودی به زودی پایان خواهد یافت. احتمالاً عاقلانه است که از معاملات خود خارج شوید. اما اگر پوزیشنهای باز ندارید، این فرصت خوبی برای شما است تا در روند نزولی جدید وارد معاملات شوید.
در مجموع، اندیکاتورهای مختلفی وجود دارد که میتوانند به ما در تشخیص زمان پایان روند صعودی رمزارزها کمک کنند، که شامل نمودارهای شمعی، خطوط روند، نوسانگرها، پارابولیک سار، MACD، باندهای بولینگر و غیره میشود که در صورت داشتن معاملات باز به ما کمک میکنند تا ضرر خود را به حداقل برسانیم یا اگر معاملات باز نداریم، میتوانیم زودتر وارد روند نزولی شویم و تا حد امکان از روند جدید سود ببریم.
دیدگاه شما