نرخ بهره چیست؟
نرخ بهره (Interest Rate) عبارت است از هزینه فرصت استفاده از پول. نرخ بهره درصدی از مبلغ اسمی وجه قرض گرفته شده در یک دوره زمانی مشخص است که معمولا یک سال در نظر گرفته می شود. اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم، وقتی شما مبلغی را (به صورت یکجا) به عنوان وام از بانک قرض می گیرید، آن مبلغ را به صورت تدریجی و در بازه زمانی مشخص بازپرداخت می کنید.
ولی همان طور که می دانیم ارزش پول با گذشت زمان تغییر می کند، به دلیل وجود تورم و کاهش ارزش پول، شما باید علاوه بر وام دریافتی، مبلغ اضافه ای را تحت عنوان بهره (سود) به بانک بپردازید که می تواند هزینه فرصت سرمایه گذاری نیز تعریف شود.
انواع نرخ بهره:
نرخ بهره ساده و مرکب:
نرخ بهره ساده (Simple Interest) ساده ترین روش محاسبه نرخ بهره است. این مبلغ به صورت درصدی از وام یا قرضی که گرفته اید، محاسبه می شود.
فرمول نرخ بهره ساده:
Simple Interest=P×i ×n
در این فرمول (P) اصل سرمایه، (i) نرخ بهره سالانه و (n) تعداد سال ها است.
نرخ بهره مرکب (Compound Interest) به نسبت نرخ بهره ساده پیچیده تر است ولی در طولانی مدت باعث می شود وام یا قرض دهنده، سود بیشتری دریافت کند. در این روش نرخ بهره ی بهره، نیز محاسبه می شود. یعنی علاوه بر درصدی از وام یا قرض، سودی که به نرخ بهره تعلق می گیرد نیز محاسبه می شود.
برای آشنایی با مفاهیم مارکتینگ و بازاریابی، مقاله رشته بازاریابی را از دست ندهید.
فرمول نرخ بهره مرکب:
Compound Interest=P×[(1+i)n-1]
در این فرمول (P) اصل سرمایه، (i) نرخ بهره سالانه و (n) تعداد سال است.
نرخ بهره ثابت و شناور:
نرخ بهره ثابت (Fixed Interest Rate) در مدت زمانی که توافق شده است ثابت می ماند و با گذشت زمان تغییر نمی کند.
نرخ بهره شناور یا نرخ بهره قابل تنظیم (Variable Interest Rate)، با مرور زمان تغییر می کند و با گذشت زمان ثابت نمی ماند. از عوامل مؤثر بر تغییر نرخ بهره، شاخص بازار سهام، تورم و … را می توان نام برد.
نرخ بهره واقعی و اسمی:
نرخ بهره واقعی (Real Interest Rate)، به میزانی از نرخ بهره گفته می شود، که میزان نرخ تورم را در محاسبه آن لحاظ کرده باشند.
نرخ بهره اسمی (Nominal Interest Rate)، به میزانی از نرخ بهره گفته می شود، که نرخ تورم در آن محاسبه نشده باشد.
نحوه محاسبه نرخ بهره واقعی:
واقعی بهره نرخ = اسمی بهره نرخ – تورم نرخ
نرخ بهره طبیعی:
نرخ بهره طبیعی (Natural Rate of Interest)، نرخ بهره ای است که بر حسب آن، اقتصاد در اشتغال کامل قرار بگیرد و تورم نیز با ثبات باشد. البته نرخ بهره طبیعی قابل مشاهده نیست و اقتصادانان معمولا این متغیر را تخمین می زنند. برخی معتقد هستند نرخ بهره واقعی باید به نرخ بهره طبیعی نزدیک شود.
نرخ بهره جاری:
نرخ بهره جاری یا نرخ بازار پول، همان بهره سرمایه در کوتاه مدت است. نرخ جاری را عرضه و تقاضای بازار تعیین می کند.
نرخ بهره تعادل:
نرخ بهره تعادلی (Equilibrium Interest Rate)، وقتی نرخ بهره طبیعی با نرخ بهره بازار (نرخ بهره جاری) یکی شود، نرخ بهره تعادلی به دست می آید.
نرخ بهره مؤثر:
نرخ بهره مؤثر (Effective Interest Rate) به مانده حساب وام یا پس انداز برای تعیین مبلغ بهره متعلق به همان دوره اشاره دارد که این دوره می تواند در فواصل یک ماه، سه ماه یا شش ماه باشد. استفاده از این نرخ باعث می شود سرمایه گذار، این فرصت را داشته باشد که سود دریافتی را دوباره سرمایه گذاری کند و میزان بازده را افزایش دهند.
نرخ بهره بدون ریسک:
نرخ بهره بدون ریسک (Risk-free Interest Rate)، به نرخی گفته می شود که نرخ بازده انتظاری که سرمایه گذاری شده است، ریسکی نداشته باشد. معمولا این نرخ معادل با سود سپرده بانکی در نظر گرفته می شود که کمترین میزان سود اطلاق می شود. سرمایه گذاری در بسیاری از بازار ها دارای ریسک است، ولی به دلیل وجود سود بیشتر، بعضی از سرمایه گذاران ریسک را می پذیرند.
نرخ بهره منفی چیست؟
هنگامی که نرخ بهره زیر صفر شود، سپرده گذاران در ازای نگهداری سپرده ای که در بانک دارند باید درصدی را به بانک بپردازند. نرخ بهره منفی سیاستی است که دولت ها زمانی آن را اجرا می کنند که کشور دچار رکود شود.
در این حالت سپرده گذاران، سپرده خود را از بانک خارج می کنند و بیشتر تمایل پیدا می کنند که پول خود را خرج کنند و یا در جای دیگری این مبلغ را سرمایه گذاری کنند. به این ترتیب پول سرمایه داران به سمت تولید هدایت می شود و می تواند موجب رشد اقتصادی شود.
رابطه بین نرخ بهره و برخی متغیر های تاثیرگذار در اقتصاد:
رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری:
سرمایه گذاری برای کشور ها متغیر بسیار مهمی است، زیرا هدایت سرمایه سرمایه گذار ها، به سمت تولید موجب رشد اقتصادی می شود. از این رو آگاهی نبست به رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری بسیار پر اهمیت است.
رابطه این دو یک رابطه معکوس است. یعنی کاهش در نرخ بهره، باعث افزایش در سرمایه گذاری و افزایش در تقاضا و در نهایت رشد اقتصادی می شود.
رابطه بین نرخ بهره و نرخ ارز:
برخی از اقتصاددانان معتقدند رابطه بین نرخ ارز و نرخ بهره در کوتاه مدت معکوس است، یعنی با افزایش نرخ بهره، ارزش نرخ ارز کاهش می یابد. ولی در بلند مدت رابطه بین این دو متغیر مستقیم است، یعنی با افزایش نرخ بهره، ارزش نرخ ارز افزایش می یابد.
رابطه بین نرخ بهره و نرخ تورم:
با بالا رفتن سطح عمومی قیمت ها و افزایش در نرخ تورم، رشد اقتصادی کاهش می یابد و یکی از عوامل مؤثر بر نرخ تورم، نرخ بهره است. نرخ تورم با نرخ بهره بانکی رابطه مستقیم دارند، با توجه به نظریه ایروینگ فیشر یه واحد افزایش در نرخ بهره، موجب یک واحد افزایش در نرخ تورم می شود (البته منظور از نرخ بهره، نرخ بهره اسمی است.)
در موارد بالا، نرخ بهره تنها عامل تاثیرگذار نیست، بلکه موارد دیگری هم بر سرمایه گذاری، نرخ ارز و نرخ تورم تاثیر می گذارد. این ها خروجی آزمون هایی است که در کشور های توسعه یافته به ثبت رسیده اند، ولی در کشوری مانند ایران که یک کشور در حال توسعه است ممکن است نتایج دیگری رقم بخورد.
نرخ بهره یا سود چیست؟
نرخ بهره یا سود (اینترست ریت – Interest Rate) جزو مفاهیم مهم اقتصادی است. به مقایسه نرخ بهره اسمی و موثر پرداخته و اهمیت آن را بررسی میکنیم.
قرض گرفتن رایگان پول از دیدگاه اقتصادی منطقی نیست. تصور کنید آلیس تصمیم گرفته از باب، 10 هزار دلار پول قرض بگیرد. صرف نظر از مسائل انساندوستانه و کمک به یکدیگر، باب برای ترغیب به انجام این کار به یک انگیزه مالی نیاز دارد. این انگیزه با تعیین نرخ بهره برای وی فراهم خواهد شد؛ بهره را میتوان نوعی کارمزد در نظر گرفت که به مبلغ اصلی قرض گرفته شده اضافه میشود. در نهایت آلیس باید اصل پول را همراه سود آن برگرداند.
نرخ بهره عمیقا بر اقتصاد گسترده تاثیر میگذارد. افزایش یا کاهش آن تاثیر زیادی روی رفتار مردم یک جامعه دارد. به طور کلی میتوان درباره نرخ سود اینطور گفت:
- ذخیرهسازی پول با افزایش نرخ بهره جذابتر میشود، چرا که بانکها به ازای نگهداری پولتان در آنها، مبلغ قابل توجهی به شما پرداخت میکنند. با افزایش اینترست ریت افراد کمتری مایل به گرفتن وام خواهند بود. علت، نیاز به پرداخت مبلغی قابل توجه علاوه بر اصل پول است.
- دریافت وام از بانک یا قرض گرفتن پول از سایر افراد با کاهش نرخ بهره جذابتر میشود، چرا که با بیکار ماندن پولتان در یکجا مثلا یک حساب بانکی، مبلغ قابل توجهی به آن افزوده نخواهد شد. از طرفی مجبور به پرداخت مبلغی هنگفت در کنار اصل پول قرض گرفته شده نیستید.
مقدمهای درباره نرخ بهره
اعتبار نقش بسیار مهمی در اقتصاد دارد. در واقع این یک روانکننده برای تراکنشهای مالی است؛ افراد میتوانند از سرمایهای که در دسترس ندارند استفاده کرده و مدتی بعد آن را پس بدهند. البته نرخ بهره یا سود در اینجا فاکتوری تعیینکننده است.
کسب و کارها میتوانند از اعتبار به منظور خرید منابع مختلف بهره برده و از آن منابع برای کسب سود استفاده کنند. از پول به دست آمده به واسطه این فعالیت اقتصادی، مشاغل قادر به پس دادن اصل پول به وامدهنده خواهند بود. ممکن است یک ایده اقتصادی بسیار خوب در سر داشته و پشت کار فراوانی برای اجرایی کردن آن داشته باشید، اما بدون اعتبار، قادر نخواهید بود به این فکر جامه عمل بپوشانید. یک مشتری میتواند برای خرید کالایی که پرداخت کل مبلغ آن از توانش خارج است، وام دریافت کرده و کل پول را در قالب تکههای کوچکتر (اقساط) به مرور زمان پرداخت کند. همانطور که متوجه شدید، اعتبار نقشی کلیدی در دنیای اقتصاد دارد، اما چطور میتوان آن را به دست آورد؟
واقعیت این است که بدون انگیزه مالی، یک وامدهنده رغبتی به ارائه اعتبار به دیگران ندارد. این افراد با تعیین نرخ بهره و دریافت سود از وامگیرندگان، به تخصیص اعتبار تشویق میشوند. در این مطلب قصد داریم معنا و مفهوم نرخ سود و چگونگی کارکرد آن در یک سیستم اقتصادی را بررسی کنیم.
منظور از نرخ بهره چیست؟
بر اساس تعریفی دیگر، یک میزان مبلغ مشخص که وامگیرنده باید به وامدهنده پرداخت کند، بهره نام دارد. این پول جدا از اصل مبلغی است که به عنوان قرض بین دو طرف رد و بدل شده است. به عبارتی سود باید مازاد بر اصل پول پرداخت شود. برای درک بهتر مثال زیر را در نظر بگیرید.
آلیس تصمیم گرفته از باب 10 هزار دلار قرض بگیرد. باب این مبلغ را در اختیار وی قرار میدهد، اما یک نرخ بهره 5 درصدی تعیین میکند. در نتیجه، تا فرا رسیدن موعد مقرر، آلیس باید علاوه بر اصل پول یعنی 10 هزار دلار، 5 درصد این مبلغ را نیز پرداخت کند. در نتیجه بدهی وامگیرنده به وامدهنده در عمل 10 هزار و 500 دلار است.
نرخ بهره درصدی از سود بدهی در هر دوره است. اگر این میزان 5 درصد سالیانه تعیین شود، آلیس در صورت تسویه حساب تا پایان ماه دوازدهم، همین میزان مازاد پرداخت خواهد کرد، در غیر این صورت باید سود بیشتری بپردازد. شرایطی را در نظر بگیرید که قرضگیرنده قادر به پرداخت پول در انتهای سال نخست نبوده یا از همان ابتدا، تسویه تا انتهای سال دوم بین دو نفر توافق شده است.
- اگر قرار بر محاسبه بر اساس نرخ بهره ساده باشد، در سالها بعد نیز به ازای هر دوازده ماه، 5 درصد از اصل پول به مبلغ اضافه خواهد شد. به این ترتیب آلیس باید بعد از بیست و چهار ماه، 11 هزار دلار پرداخت کند.
- در صورتی که باب نرخ سود را مرکب تعیین کند، شرایط عوض خواهد شد؛ آلیس باید به ازای هر سال، 5 درصد از کل مبلغ (اصل پول به همراه بهره اضافه شده به آن) را پرداخت کند. به این ترتیب سال دوم، 5 درصد به جای محاسبه از 10 هزار دلار، از 10 هزار و 500 دلار محاسبه خواهد شد. پس کل مبلغ بدهی در انتهای دومین سال برابر 11 هزار و 25 دلار است.
دلیل تعیین نرخ سود چیست؟
شاید در نگاه اول دریافت مبلغی مازاد بر اصل پول وام داده شده جالب به نظر نرسد، اما این کار ضروری است. بهره، پولی است که به خاطر مقابله با کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده از وامگیرنده، دریافت میشود. تصور کنید امروز 10 میلیون تومان به فردی قرض دادهاید. در این زمان قیمت هر دلار به عنوان فاکتوری تعیینکننده، برابر 10 هزار تومان است پس مبلغ قرض داده شده هزار دلار ارزش دارد. حین دریافت از وامگیرنده، قیمت دلار به 20 هزار تومان افزایش پیدا کرده است، پس با بازپرداخت 10 میلیون تومان اولیه، در عمل 500 دلار به وامدهنده پس دادهاید.
وقتی از یک بانک یا فرد پول قرض میگیرید، آن را در قالب اقساط و به صورت تدریجی یا یکجا، مدتی بعد پس خواهید داد. از طرفی میدانیم ارزش پول به مرور کاهش پیدا میکند. پس با در نظر گرفتن معیار تورم و کاهش ارزش پول، میبایست علاوه بر اصل مبلغ قرض گرفته شده، مبلغ اضافهای را نیز پرداخت کنید. میزان آن توسط نرخ سود یا بهره مشخص میشود.
میتوان بهره را به نوعی جبران فرصتهای سرمایه گذاری تعبیر کرد. فرد وامدهنده میتوانست پولش را در بیت کوین سرمایه گذاری کرده یا سهام یک شرکت رو به رشد را خریداری کند، اما آن را به شما قرض داده است. او این فرصتها را از دست داده است، پس باید آنها را جبران کرد.
میتوان از طرفی دیگر نیز به قضیه نگاه کرد. وقتی شما پولتان را در حسابی سپرده میکنید، بانک مورد نظر بر اساس نرخ بهره تعیین شده توسط بانک مرکزی سودی به آن پرداخت میکند. این سود، برای جبران فرصت سرمایه گذاری از دست رفته برای شما است، چرا که میتوانستید پولتان را وارد بازارهای بورس، طلا، ارز، مسکن، ارز دیجیتال یا دیگر داراییهای باارزش کنید.
نگاهی به اهمیت نرخ بهره در اقتصاد
مگر این که منحصرا با رمز ارزها، پول نقد و سکههای طلا معامله کنید، نرخ بهره شبیه دیگران، روی شما نیز تاثیر میگذارد. حتی اگر روشی برای پرداخت همه چیز با دوج کوین پیدا کرده باشید، همچنان به خاطر اهمیت این موضوع در کل اقتصاد، تاثیر خواهید پذیرفت!
یک بانک تجاری را در نظر بگیرید. کل مدل تجاری آنها (بانکداری ذخیره کسری) حول دریافت و ارائه وام گردش میکند. وقتی شما در اینجا حسابی افتتاح کرده و پولی سپرده میکنید، در حال ایفای نقش وامدهنده به بانک هستید. بانک به شما بهره پرداخت خواهد کرد، چرا که پول شما به عنوان قرض در اختیار دیگر افراد قرار گرفته شده است. متقابلا، وقتی شما وام دریافت میکنید، باید به آنها سود بپردازید.
بانکهای تجاری در تعیین نرخ بهره عملا انعطاف زیادی ندارند، چرا که مشخص کردن اعداد و ارقام مربوط به سود بر عهده یک مرجع بالاتر یعنی بانک مرکزی قرار دارد. بانک مرکزی یک کشور باید بتواند وضعیت اقتصادی را مدیریت کردن و آن را جمع و جور کند. یکی از اعمال برای دستیابی به این هدف، افزایش یا کاهش نرخ سود محسوب میشود.
اگر نرخ بهره بالا باشد، سود بیشتری به ازای قرض دادن پول خود دریافت خواهید کرد. از طرفی دیگر در این شرایط، قرض گرفتن برای شما گران تمام میشود، چرا که باید در کنار اصل پول، مبلغ قابل توجهی نیز پرداخت کنید. در آن سو اگر نرخ بهره پایین باشد، جذابیت برای وامدهندگان کاهش و برای وامگیرندگان افزایش پیدا میکند.
در نهایت، این اقدامات رفتار مصرفکنندگان را کنترل میکنند. از جمله مهمترین دلایل کاهش نرخ سود توسط بانک مرکزی تحریک مردم به خرج کردن پول در شرایط کند شدن این وضعیت است. همانطور که در بالا اشاره کردیم، با پایین آمدن مبلغ بهره، افراد و مشاغل بیشتری به گرفتن وام ترغیب میشوند. آنها با در اختیار داشتن اعتبار زیادتر، به احتمال زیاد اقدام به مصرف میکنند.
پایین آوردن نرخهای بهره ممکن است به اقتصاد، برای کوتاه مدت، جان تازهای ببخشد، هر چند احتمال افزایش تورم به واسطه آن را نباید فراموش کرد. همانطور که در پاراگراف قبل گفتیم، این عمل میزان اعتبار در دسترس را با وجود یکسان باقی ماندن مقدار منابع افزایش میدهد. به عبارتی دیگر، تقاضا برای خرید کالا در حالی که روند عرضه تغییری نکرده است، افزایش پیدا میکند. به طور طبیعی، با افزایش تقاضا و پیشی گرفتن آن از عرضه، قیمتها افزایش پیدا خواهند کرد. این روند تا زمان رسیدن به یک تعادل ادامه پیدا میکند.
در آن نقطه، افزایش نرخ بهره اقدامی متقابل است. در این شرایط میزان اعتبار در گردش به خاطر تلاش مردم برای پس دادن بدهیهای خود کاهش پیدا میکند. از آن جایی که بانکها در این مرحله نرخهای سود سخاوتمندانهای تعیین میکنند، افراد به جای خرج کردن، تصمیم به پسانداز کردن پولشان خواهند گرفت. هر چه باشد اکنون نرخ بهره افزایش یافته و سود بیشتری به یک میزان مبلغ مشخص تعلق میگیرد. کاهش تقاضا برای خرید کالا، تورم را کاهش داده و در عین حال سرعت رشد اقتصاد را کم میکند.
بررسی یک مفهوم عجیب ؛ نرخ بهره منفی چیست؟
اغلب اوقات، اقتصاددانان و صاحب نظران درباره نرخ سود منفی صحبت میکنند. همانطور که بر اساس نام آن میتوان متصور شد، در شرایط این چنینی اینترست ریت به زیر 0 کاهش پیدا کرده است، پس برای وامدهی باید پول نیز پرداخت کرده یا مبلغی را در بانک ذخیره کنید. با استمرار این وضعیت، قرض دادن تبدیل به عملی پرهزینه برای بانکها میشود. در واقع، حتی پسانداز کردن نیز هزینه در پی خواهد داشت.
در نگاه اول بروز چنین شرایطی دیوانهکننده و خارج از درک و منطق است! در هر صورت، این وامدهنده است که ریسک و استرس احتمال عدم بازپرداخت مبلغ توسط وامگیرنده را به جان میخرد. پس دلیل نیاز به پرداخت چیست؟ نرخ سود منفی سیاستی است که برخی کشورها عمدا در پیش میگیرند.
شاید به همین دلیل نرخ بهره منفی آخرین راه حل برای اصلاح یک اقتصاد درگیر به شمار میرود. علت اتخاذ چنین سیاستی، ترس از نگهداری پول توسط مردم در دوران رکود اقتصادی است. افراد در این شرایط از انجام فعالیتهای اقتصادی خودداری کرده و تا زمان بهبودی اوضاع منتظر میمانند. اما وقتی نرخها منفی هستند، این عمل دیگر بیمعنی است؛ به نظر میرسد وام گرفتن و خرج کردن منطقیترین انتخاب باشد! به همین دلیل است که نرخ سود منفی، تحت شرایط اقتصادی غیر عادی، توسط برخی دولتها به عنوان اقدامی موثر در نظر گرفته میشود.
نگاه به نرخ بهره اسمی و واقعی
میزان تورم، تفاوت بین نرخ سود اسمی و واقعی را تعیین میکند. نرخ اسمی بدون در نظر گرفتن تورم بیان میشود. این میتواند به سود بهره، بازدهی سود سرمایه یا اقدامات اقتصادی نظیر GDP (تولید ناخالص داخلی) اشاره داشته باشد. اگر سیدی شما 1.5 درصد در سال پرداخت میکند (به عنوان نمونه نرخ بهره بانکی)، این نرخ اسمی است. در یک سرمایه گذاری هزار دلاری با نرخ (سالانه) اسمی 1.5 درصد، پس از یک سال، شما 15 دلار دریافت میکنید.
مشکل آن چه در بالا بررسی کردیم، عدم لحاظ فاکتوری بسیار مهم یعنی نرخ تورم نرخ بهره منفی چیست؟ است. در عمل آن چه مشاهده میکنید، همان چیزی نیست که دریافت میکنید. برای محاسبه باید از فرمول ساده «نرخ واقعی = نرخ اسمی – نرخ تورم» استفاده کنیم. مثال بالا را در نظر بگیرید. در صورتی که سیدی شما 1.5 درصد درآمد داشته و تورم 2 درصد باشد، نرخ بهره واقعی در عمل منفی 0.5 درصد است.
در اینجا نرخ واقعی بازگشت شما در واقع منفی شده است. احتمالا از شنیدن این موضوع چندان تعجب نکردهاید، چرا که در قسمت قبل با مفهوم نرخ سود منفی آشنا شدید. در عمل، تورم قدرت خرید پول شما را کاهش میدهد، به این معنی که با یک میزان مبلغ مشخص، در مقایسه با قبل قادر به خرید اجناس کمتری خواهید بود (قیمتها افزایش پیدا کردهاند).
تورم قادر به تاثیرگذاری روی رشد واقعی اقتصاد است. اگر تولید ناخالص داخلی اسمی 2.5 درصد و تورم 2.0 درصد باشد، تولید ناخالص داخلی واقعی در حقیقت 0.5 درصد است. تورم میتواند یک نرخ تولید ناخالص داخلی (اسمی) را در شرایط حقیقی منفی کند. از طرفی میدانیم یک تولید ناخالص منفی انقباض اقتصادی را نشان میدهد. در صورتی که این رخداد به اندازه کافی بلند باشد، دال بر اقتصاد در حال رکود است.
اهمیت تورم در مسئله نرخ سود
واقعیت این است که تورم، یک قاتل خاموش سرمایه محسوب میشود. اگر برای خرید مایحتاج روزانه خود یک سال قبل X تومان پرداخت کرده و امروز برای تهیه دقیقا همان کالاها مجبور به پرداخت X+Y تومان هستید، درگیر تورم شدهاید. به همین دلیل میگوییم قدرت خرید پول کاهش یافته و ارزش آن کم شده است.
تصور کنید در چنین شرایطی، چطور یک نفر میتواند بدون مشخص کردن نرخ بهره و دریافت سود، پولش را در اختیار فردی دیگر قرار بدهد؟ مبلغی که وامدهنده بعد از گذشت مدت زمانی مشخص از وامگیرنده دریافت میکند، دیگر ارزش سابق را ندارد. با در نظر گرفتن این موضوع میتوان درک کرد بهره لزوما برای سودآوری نیست و در برخی مواقع فقط برای جلوگیری از ضرر تعیین میشود.
نتیجهگیری
به ظاهر، نرخ بهره مفهومی ساده است و راحت میتوان آن را درک کرد. با این وجود، مفهوم مورد بحث بخشی جداییناپذیر از اقتصادهای مدرن محسوب میشود. همانطور که در بالا مشاهده کردید، با تنظیم و تعیین نرخهای سود میتوان رفتار پولی افراد و مشاغل جامعه را تغییر داد و به سمت و سوی دلخواه (به نفع اقتصاد کشور) برد. به همین دلیل بانکهای مرکزی کشورها در استفاده از آنها برای پیشبرد اقتصاد کشورها نقش فعالی دارند.
همهچیز در مورد بهره بانکی منفی
خبر بهره بانکی منفی (Negative Interest Rates) در دانمارک، برای خیلیها عجیب بود. این که یک بانک به شما وام بدهد و هر سال به اندازه نیمدرصد از بدهی شما کم شود، اتفاقی طبیعی نیست. موضوع فقط به وام محدود نمیشود؛ تصور کنید پول خود را در بانک بگذارید و هر سال مقداری از سپرده شما کسر شود. بهخصوص برای ما که به بهره بالای بیستدرصد عادت داریم، درک این موضوع ساده نیست.
اما در واقعیت، شرایط مختلفی وجود دارد که در آن بهره بانکی منفی توجیه پیدا میکند. لازم است تاکید کنم که بهره بانکی منفی نه اتفاق خوبی است و نه بد. اینطور نیست که اقتصاد دانمارک یا اقتصاد ژاپن بهخاطر بهره بانکی منفی از دیگر اقتصادهای دیگر برتر یا بدتر باشد.
بهره بانکی منفی و بهره واقعی
فرض کنید در یک کشور تورم 10 درصد وجود دارد. هر نان یک واحدپول ارزش دارد. شما با هزار واحد، میتوانید 1000 نان بخرید. اما سال آینده که قیمت نان به 1.1 واحد برسد، با همین پول فقط قادر به خریدن 910 نان خواهید بود.
در این شرایط اگر بانک به شما بهره اسمی 10 درصد (Nominal Interest Rate-NIR) پیشنهاد کند، بعد از یک سال با سپرده خود باز هم قادر به خرید همان 1000 نان هستید. یعنی نرخ بهره واقعی (Real Interest Rate-RIR) این بانک صفر است.
اگر بهره بانکی 12 درصد باشد، شما دو درصد بهره واقعی گرفتهاید. با بهره 8 درصد، بهره واقعی برابر با منفی دو میشود. در سال 1397 و با توجه به عدد تورم، بانکهای ایرانی، بهره واقعی منفی پرداخت میکردند.
اما شرایطی قابل تصور است که در آن NIR منفی باشد اما به خاطر نرخ تورم بزرگتر، RIR عدد مثبتی باشد. مثلا فرض کنید قیمت خودرو نزولی است و میدانیم که قرار است قیمت به اندازه 20 درصد کاهش (تورم منفی بیست) پیدا کند. اگر یک خودرو را با وامی که بهره منفی 5 درصد دارد به شما بفروشم، در عمل بهره واقعی این وام مثبت (17.5 درصد با درنظرگرفتن بهره مرکب) میشود.
در ژاپن این وضعیت برای وام مسکن به وجود میآید. تورم منفی (که برای اقتصاد خوب نیست) در کنار استهلاک مسکن باعث میشود که با وجود این که اقساط ماهانه وام (Equated monthly installment-EMI) کاهش پیدا میکند، نرخ بهره واقعی مثبت باشد.
نرخ بهره واقعا منفی
در شرایط مثبت بودن بهره واقعی، هنوز عقلانیت اقتصادی وجود دارد. وام دهنده در آینده از شما پول کمتری دریافت میکند، اما در عمل از این ماجرا سود میبرد. با این وجود شرایطی دیگر قابل تصور است که در آن بهره واقعی منفی باشد. در حال حاضر 17 تریلیون دلار از بدهی جهانی دارد با نرخ بهره بانکی منفی پرداخت میشود که بسیاری از آنها نرخ بهره واقعی منفی دارند.
مهمترین وضعیتی که در آن نرخ بهره منفی توجیه پیدا میکند، زمانی است که بانک مرکزی تمایل دارد با پیشگرفتن سیاست انبساطی مردم را به خرج کردن بیشتر و پسانداز کمتر پول تشویق کند. به این ترتیب سرعت گردش پول بالا میرود و تولید بار دیگر رونق میگیرد و کشور از رکود اقتصادی نجات پیدا میکند.
مهمترین وضعیتی که در آن نرخ بهره منفی توجیه پیدا میکند، زمانی است که بانک مرکزی تمایل دارد با پیشگرفتن سیاست انبساطی مردم را به خرج کردن بیشتر و پسانداز کمتر پول تشویق کند.
برای تحقق این هدف بانک مرکزی شروع میکند به خرید اوراق قرضه. با افزایش حجم نقدینگی، ارزش سرمایه کاهش نرخ بهره منفی چیست؟ پیدا میکند و همین موضوع میتواند بهره بانکی را به زیر صفر بکشد. سیاستی که بانک مرکزی اروپا (ECB) در سال 2014 و به دنبال آن بانک مرکزی ژاپن پیش گرفتند.
نرخ بهره بانکی منفی مردم را تشویق میکند که پولهای خود را از بانک خارج کنند و با گردش آن، به گردش چرخ اقتصادی یاری برسانند. طبیعی است که در دسترس بودن پول (به صورت تسهیلات ارزان قیمت و نیز به دلیل خروج پول از بانکها) باعث افزایش تورم میشود. تلاش بانک مرکزی هم در این راستا است که تورم را از عددی منفی به عددی بین 2 تا 5 درصد برساند.
آسیبهای بهره بانکی منفی
نرخ بهره منفی کاملا هم بدون آسیب نیست و میتواند عوارض جانبی خطرناکی داشته باشد. اولین مشکلی که پیش میآید، ضرر بانکها و آسیب دیدن صنعت بانکداری است. با ضررده شدن بانکها، ارزش سهامشان نیز سقوط میکند و سرمایههای زیادی از دست میرود. در عمل بانک برای دور کردن بلا از اقتصاد، قربانی میشود.
از سوی دیگر سرمایههای خارجی تمایلشان را به ماندن در کشور از دست میدهند. حتی پولهای داخلی هم ممکن است بهجای رفتن به بازارهای جایگزین، برای فرار سرمایه انگیزه پیدا کنند. همین موضوع به کاهش سرمایهگذاری مستقیم خارجی (Foreign Direct Investment-FDI) منجر میشود.
بانک مرکزی اروپا، فرانکفورت
یک اتفاق دیگر این است که اشتهای ریسک (Risk Appetite) در بین مردم بالا برود. چرا که آنها به دنبال بهره مثبت هستند و ممکن است بجای اوراق مطمئن به سمت «آشغال سهم و اوراق مبتذل» (Junk Bonds) کشیده شوند. در بازار ایران هم بهره واقعی منفی، به بازار سهمهایی با ریسک بسیار بالا، رونق داد. سهمهایی که میتوانند علاوه بر سرمایه عمومی، به فرهنگ سرمایهگذاری و اعتماد به بازار سرمایه آسیب بزند.
مشکل محتمل بعدی، پیدایش تورمی شدید در داراییهای سرمایهای است. مردم ناامید از بانک به بازار مسکن، سکه، خودرو و ارز هجوم میبرند. این موضوع ریسک اکسپوژر سرمایهگذاری را بالا میبرد، و مصرفکننده واقعی مسکن و خودرو را به سختی میاندازد. تداوم این روند انگیزه مهاجرت طبقه متوسط و متخصص را بالا میبرد.
بهره بانکی منفی میتواند انگیزه افراد برای پسانداز بازنشستگی را کاهش دهد. نبود پسانداز کافی در بلندمدت به کمبود سرمایه برای تامینمالی کسبوکارهای کوچک و متوسط منجر میشود. به همین دلیل سیاست بهره بانکی منفی (NIRP) را باید یک شرایط غیرعادی و موقتی برای ایجاد تورم و کاهش رکود بازار بدانیم.
نهادها و نرخ بهره بانکی منفی
همیشه اینطور نیست که محرک پولی (Fiscal Stimulus) واقعا به رونق تولید و خروج از رکود کمک کند. کشورهایی مثل هند و اوکراین به این سیاست مالی واکنش مطلوب نشان ندادهاند.
- فساد بالا باعث میشود که دلالان و رانتخواران از این شرایط سواستفاده کنند. آنها آسیب وارده به سرمایههای اجتماعی را تقویت میکنند و بجای کمک به بنگاههای کوچک و متوسط، نوکیسهگان بار خود را میبندند.
- در کشورهایی با تورم بالا (تورم رکودی)، با افزایش نارضایتی عمومی از گرانی پیش آمده، دولت برای تامین کالاهای اساسی به واردات و پرداخت یارانه روی میآورد. به این ترتیب هزینه تولید بالا میرود و قیمت (به خاطر تنظیم بازار) پایینتر از حد تعادل. تولیدکننده داخلی به طور کامل انگیزه تولید خود را از دست میدهد.
- در نبود نهادهای فراگیر اقتصادی (بنگاههای کاملا خصوصی و آزاد)، سرمایهگذاریها در حوزههای غیرمولد افزایش پیدا میکند.
- تراز تجاری منفیتر از گذشته میشود و کسری بودجه پیش میآید.
در عمل یک کشور باید از آزادی بازار، وضعیت بودجه، فساد پایین و کنترل بر میزان بدهیهای دولت اطمینان داشته باشد تا بتواند سیاست تحریک پولی را اجرا کند.
بهره منفی در اقتصاد خرد
ممکن است بهره منفی به خاطر سیاستهای دولت ایجاد نشود و یک بنگاه اقدام به فروش اقساطی با بهره منفی کند. اما چرا باید یک بنگاه اقتصادی چنین پیشنهادی بدهد؟ دلیل دارد!
1- کارخانهای را تصور کنید که به دلایل مختلف میخواهد کالاهای خود را به فروش برساند. مثلا شاید میخواهد مدل جدیدی معرفی کند و میداند که با معرفی مدل جدید، فروش محصول قبلی دشوار میشود. این شرکت میتواند تخفیف زیاد بدهد، یا با «تخفیف کم + فروش اقساطی»، با حاشیه سود بیشتر انگیزه خریدار را بالا ببرد.
تخفیف برای شرکت حکم یک هزینه را دارد. با فروش اقساطی بهره منفی میتواند این هزینه را برای خودش قسطبندی کند!
2- فروشنده میخواهد نرخ بهره منفی چیست؟ تخفیف بدهد. این تخفیف برای شرکت حکم یک هزینه را دارد. با فروش اقساطی بهره منفی میتواند این هزینه را برای خودش قسطبندی کند!
3- یک بنگاه اقتصادی که در وصول مطالباتش عاجز است، با بهره منفی انگیزه بدهکار را برای پرداخت بدهی بالا میبرد. در این حالت وصول مبلغ کمتر، از نامشخص بودن وضعیت حسابهای دریافتنی مطلوبیت بیشتر دارد.
چرا در ایران بهره منفی پیش نمیآید؟
واضح است که برای هیچ سیاستمدار ایرانی، تورمزایی به عنوان یک راهکار اقتصادی مطرح نیست. تلاش دولتها در ایران بر مهار تورم است، اما به دلایل ساختاری قادر به محقق کردن آن نیستند.
بهره منفی واقعی در ایران رخ میدهد. اما نه به دلیل سیاستگذاری برای ترغیب مردم به خرید. بلکه به دلیل نداشتن سیاستهای کارآمد در مهار تورم و پیشی گرفتن آن از نرخ بهره بانکی.
نتیجه بهره واقعی منفی، تشکیل صف تقاضا برای وام است. به شکلی که مردم وام را جایزه میدانند. حتی اگر به آن نیاز نداشته باشند، از گرفتنش امتناع نمیکنند. برای گرفتن وام، به مسئولین بانک رشوه میدهند. این وامها با افزایش حجم نقدینگی تورم ایجاد میکنند، اما در مقابل این تورم، کالا یا خدماتی تولید نمیشود.
استدلال عمومی این است که اگر با پول وام خانه بخری و بعد خانه را بفروشی و وام را تسویه کنی، یک پولی میماند برای خودت. یعنی عموم مردم به منفی بودن بهره واقعی واقف هستند، قطعا بانک مرکزی و متولیان اقتصادی نیز از این وضعیت خبر دارند.
افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی اروپا؛ نرخ بهره ECB پس از ۶ سال از محدوده منفی خارج شد
بانک مرکزی اروپا (ECB) برای اولین بار از سال ۲۰۱۱ تا امروز نرخ بهره را افزایش داد. این افزایش ۴ ماه نرخ بهره منفی چیست؟ پس از شروع سیاستهای انقباضی و افزایش نرخ بهره از سوی فدرال رزرو انجام میشود و باعث افزایش فشار بر داراییهای پرریسک مانند سهام و رمزارزها شده است.
به گزارش میهن بلاکچین و به نقل از کویندسک، بانک مرکزی اروپا (ECB) روز پنجشنبه برای اولین بار از سال ۲۰۱۱ تاکنون، هزینه دریافت وام (نرخ بهره) را افزایش داد و به سیاست ۶ ساله نرخ بهره منفی خود پایان داد.
بانک مرکزی اروپا در روز پنجشنبه نرخ بهره را ۰.۵٪ افزایش داد و از منفی ۰.۵ به صفر رساند. این افزایش بیشتر از پیشبینی اقتصاددانان بود که ۰.۲۵٪ افزایش را انتظار داشتند. ECB همچنین نشانههایی بروز داد از اینکه این روند در ماههای آتی ادامه خواهد داشت.
بانک مرکزی اروپا اظهار داشت «شروع قوی برای خروج از نرخ بهره منفی به ECB امکان میدهد تا درباره افزایش نرخ بهره منفی چیست؟ یا کاهش نرخ بهره بتواند نشست به نشست تصمیمگیری کند و این تصمیمات بر اساس ارزیابی خطرات ناشی از تورم اتخاذ خواهد شد».
بانک مرکزی اروپا گفته است برنامه جدیدی برای خرید اوراق قرضه دارد تا خطر گسستگی اتحاد اقتصادی و نوسان غیرمعمول در سود اوراق قرضه در این منطقه را کاهش دهد. اخیرا بازار اوراق قرضه در کشورهای به شدت مقروض نظیر ایتالیا شاهد نوسان بسیار زیاد نسبت به بازار اوراق قرضه کشور آلمان بوده است. این موضوع، چنددستگی در اتحادیه اروپا را نشان میدهد.
افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی اروپا ۴ ماه پس از شروع چرخه سختگیرانه توسط فدرال رزرو بوده است. از آن زمان تاکنون، فدرال رزرو نرخ بهره را ۱.۵٪ افزایش داده و بازار داراییهای مختلف را تحت فشار قرار داده است.
خروج بانک مرکزی اروپا از NIRP (سیاست نرخ بهره منفی) بسیار مهم بوده، زیرا به عقیده اکثر تحلیلگران مخصوصا تحلیلگران بازار رمزارز، حفظ نرخ بهره کمتر از صفر که یک اقدام نامتعارف به شمار میآید، نشانه یک بیماری عمیق در سیاستهای تامین مالی سنتی است.
قیمت بیت کوین به اعلام افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی اروپا واکنش چندانی نشان نداد و روی ۲۲,۷۰۰ دلار ثابت ماند. اما ارزش یورو که ارز مشترک ۱۹ کشور از ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا محسوب میشود، نسبت به ارزش دلار با ۰.۷٪ افزایش همراه بود و از ۱.۰۱۹۸ به ۱.۰۲۵۰ دلار رسید.
رکود تورمی چیست؟
زمانی که یک اقتصاد نرخ بیکاری بالا به همراه رکود یا رشد منفی و همچنین افزایش قیمتها را تجربه کند، رکود تورمی اتفاق میافتد. ممکن است به طور جداگانه، راه حلهایی برای مقابله با رکود و تورم وجود داشته باشد. اما پیدا کردن راه حل برای رکود تورمی چالش برانگیز است. از یک طرف، رکود اقتصادی یا رشد منفی با افزایش عرضه پول، و مقرون به صرفهتر کردن وام گرفتن پول برای مشاغل (نرخ بهره پایین) میتواند کنترل شود. پول بیشتر به معنای توسعه بیشتر و نرخ اشتغال بیشتر است که میتواند از رکود جلوگیری کند یا آن را کاهش دهد.
از طرف دیگر، اقتصاددانان و سیاستمداران اغلب سعی میکنند با محدود کردن عرضه پول، اقتصاد را کند کنند تا از تورم رو به رشد جلوگیری کنند. این کار را میتوان با افزایش نرخ بهره انجام داد و وام گرفتن پول را گرانتر کرد. مشاغل و افراد کمتر وام میگیرند و خرج میکنند و در نتیجه کاهش تقاضا، قیمتها دیگر رشد نمیکنند.
زمانی که یک اقتصاد علاوه بر رکود دچار تورم میشود، زندگی بسیار دشوار خواهد شد. بیایید نگاهی دقیقتر به این بیندازیم که رکود تورمی چیست، چه چیزی باعث آن میشود و چه راهحلهایی میتوان برای مقابله یا حل آن پیاده کرد.
رکود تورمی چیست؟
رکود تورمی یک مفهوم کلان اقتصادی است که توسط سیاستمدار بریتانیایی و صدراعظم خزانه، ایین مکلود در سال ۱۹۶۵ ابداع شد. این اصطلاح ترکیبی از دو واژه “رکود” و “تورم” است که به اقتصادی با رشد کم یا منفی، بیکاری و افزایش قیمت اشاره دارد.
مدیریت رکود تورمی برای یک دولت یا بانک مرکزی دشوار است؛ زیرا راهحلهای اقتصادی سنتی که برای رسیدگی به شرایطهای مختلف به طور جداگانه استفاده میشوند ممکن است شرایط را برای موقعیتهای دیگر را بدتر کند.
تولید ناخالص داخلی (GDP) یک کشور، که مستقیماً با نرخ اشتغال در ارتباط است، اغلب برای اندازهگیری رشد اقتصادی استفاده میشود. هنگامی که تولید ناخالص داخلی خوب نیست و تورم در حال افزایش است، رکود تورمی میتواند منجر به یک بحران مالی بزرگتر شود.
مقایسه رکود تورمی با تورم
همانطور که در بالاتر اشاره کردیم، رکود تورمی ترکیبی از تورم به همراه رکود یا رشد منفی است. تورم اصطلاحی است که میتوان آن را به طربق مختلف تعریف کرد؛ اما بیشتر به افزایش قیمت کالاها و خدمات اشاره دارد. تورم ممکن است به عنوان کاهش قدرت خرید یک ارز نیز تعریف شود.
رکود تورمی به چه دلیل اتفاق میافتد؟
رکود تورمی زمانی اتفاق میافتد که همزمان با کند شدن اقتصاد و کاهش کمیت کالاها و خدمات، قدرت پول کاهش مییابد. عواملی که منجر به رکود تورمی میشود بسته به سابقه تاریخی و دیدگاههای مختلف اقتصادی متفاوت است. مدلهای پولگرا، کینزی و کلاسیک جدید از جمله نظریهها و دیدگاههایی هستند که رکود تورمی را به روشهای مختلف توضیح میدهند. بیایید چند نمونه از آنها نرخ بهره منفی چیست؟ را بررسی کنیم.
تضاد سیاست پولی و مالی
بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو ایالات متحده، با کنترل عرضه پول بر اقتصاد تأثیر میگذارند. این کنترل به اصطلاح سیاست پولی شناخته میشود. هزینههای دولت و سیاستهای مالیاتی که به عنوان سیاستهای مالی شناخته میشوند نیز تأثیر مستقیمی بر اقتصاد دارند. از سوی دیگر، ترکیب متناقض سیاست مالی و پولی ممکن است منجر به تورم خارج از کنترل و توسعه اقتصادی کند شود. رکود تورمی ممکن است ناشی از ترکیب هر اقداماتی باشد که مخارج مصرفکننده را محدود میکند و در عین حال عرضه پول را افزایش میدهد.
به عنوان مثال، یک دولت ممکن است با افزایش مالیات و جمعیت خود را با درآمد قابل عرضه کمتری مواجه کند. بانک مرکزی ممکن است همزمان با تسهیل کمی (چاپ پول) و کاهش نرخ بهره درگیر باشد. در حالی که بانک مرکزی مقدار پول را افزایش میدهد که به طور کلی منجر به تورم میشود، اقدامات دولت تأثیر منفی بر رشد خواهد داشت.
معرفی ارز فیات
پیش از این، اکثر اقتصادهای بزرگ ارزهای خود را به طلا متصل کرده بودند. اما استاندارد طلا سیستمی بود که پس از جنگ جهانی دوم کاملا کنار گذاشته شد. پایان استاندارد طلا و جایگزینی آن با ارز فیات، هرگونه محدودیت در عرضه پول را لغو کرد. اگرچه این امر ممکن است اداره اقتصاد را برای بانکهای مرکزی آسانتر کند، اما خطر تورم و قیمتهای بالاتر را نیز افزایش میدهد.
افزایش قیمت عرضه
رکود تورمی همچنین میتواند ناشی از افزایش سریع قیمت تولید محصولات و خدمات باشد. این امر به ویژه در مورد انرژی صادق است و به عنوان شوک عرضه نامیده میشود. مصرفکنندگان نیز تحت تأثیر افزایش قیمت انرژی که اغلب با قیمت نفت مرتبط است، قرار میگیرند. در نرخ بهره منفی چیست؟ صورتی که هزینه تولید کالاها بیشتر باشد و قیمتها افزایش یابد و مصرفکنندگان به دلیل گرمایش، حمل و نقل و سایر مخارج مرتبط با انرژی درآمد کمتری داشته باشند، احتمال رکود تورمی بیشتر است.
بهترین راه برای مقابله با رکود تورمی چیست؟
پول گرایان
پول گرایان (اقتصاددانانی که معتقدند تنظیم عرضه پول مهمترین عنصر برای کنترل است) ادعا میکنند که مهمترین عامل برای کنترل تورم است. یک پول گرا در این شرایط ابتدا عرضه پول را کاهش میدهد. در نتیجه تقاضا برای محصولات و خدمات کمتر میشود و قیمتها کاهش مییابد. اشکال این است که این رویکرد باعث رشد نمیشود. رشد باید بعداً با ترکیبی از سست بودن سیاست پولی و مالی ایجاد شود.
سیاستهای طرف عرضه
گروه دیگر از افزایش عرضه اقتصادی از طریق کاهش هزینهها و افزایش کارایی حمایت میکند. کنترل قیمت انرژی (در صورت امکان)، طرحهای بهره وری و یارانههای تولید همگی به کاهش هزینهها و تقویت عرضه کلی اقتصاد کمک میکنند. این امر باعث کاهش هزینههای مصرفکننده، افزایش فعالیت اقتصادی و کاهش بیکاری میشود.
راه حل مبتنی بر بازار آزاد
برخی از اقتصاددانان معتقدند که اجازه دادن به بازار آزاد برای مقابله با رکود تورمی بهترین راه حل است. از آنجایی که مشتریان قادر به خرید اقلام نیستند، عرضه و تقاضا در نهایت هزینههای فزاینده را حل خواهند کرد. در نتیجه، تقاضا کاهش مییابد و تورم کاهش مییابد.
بازار آزاد همچنین با تخصیص مؤثر کارگران به کاهش بیکاری کمک خواهد کرد. با این حال، اجرای این استراتژی ممکن است سالها یا دههها طول بکشد و مردم را در شرایط زندگی اسفناکی قرار دهد. همانطور که کینز زمانی گفت:
رکود تورمی چگونه میتواند بر بازار کریپتو تأثیر بگذارد؟
مشخص کردن پیامدهای رکود تورمی بر روی بازار ارزهای دیجیتال کمی چالش برانگیز است. با این حال، اگر فرض کنیم که سایر شرایط بازار ثابت بماند، میتوانیم چند فرض اساسی داشته باشیم.
رشد حداقل یا منفی
اقتصادی که به سختی در حال گسترش یا کاهش است منجر به رکود درآمد یا حتی کاهش میشود. کاربران پول کمتری برای سرمایهگذاری در این شرایط خواهند داشت. از آنجایی که سرمایهگذاران خردهفروش میخواهند برای نیازهای روزمره به پول دسترسی داشته باشند، این ممکن است منجر به کاهش خرید ارزهای دیجیتال و افزایش فروش شود. سرمایهگذاران بزرگ نیز در نتیجه توسعه اقتصادی ضعیف یا منفی، قرار گرفتن در معرض داراییهای با ریسک بالاتر، مانند سهام و ارزهای دیجیتال را کاهش میدهند.
اقدامات دولت برای مقابله با رکود تورمی
معمولاً دولت تلاش میکند ابتدا تورم را مدیریت کند، سپس به حل مشکل رشد و بیکاری رسیدگی کند. تورم ممکن است با کاهش عرضه پول که میتواند به روشهای مختلفی انجام شود کنترل شود؛ یکی از آنها افزایش نرخ بهره است.
وقتی افراد پول خود را در بانکها نگهداری میکنند، نقدینگی کاهش مییابد و وام گرفتن گرانتر میشود. با افزایش نرخ بهره، سرمایهگذاریهای پرریسک و با بازده جذابیت خود را از دست میدهند. در نتیجه، در دورههای افزایش نرخ بهره و کاهش عرضه پول، کریپتوها ممکن است با کاهش تقاضا و قیمت مواجه شوند.
هنگامی که تورم تحت کنترل باشد، دولت به دنبال افزایش رشد میرود. اینکار معمولاً از طریق تسهیل کمی و کاهش نرخ بهره انجام میشود. به دلیل افزایش عرضه پول، عواقب آن بر بازارهای رمزنگاری مطمئناً سودمند خواهد بود.
افزایش تورم
به گفته بسیاری از سرمایهگذاران، بیت کوین میتواند یک محافظ در برابر افزایش نرخ تورم باشد. نگه داشتن پول خود در فیات بدون ایجاد سود، ارزش واقعی آن را با افزایش تورم کاهش میدهد. برای جلوگیری از این امر، بسیاری از مردم برای صرفهجویی در قدرت خرید خود و حتی کسب درآمد در دراز مدت به بیت کوین متوسل شدهاند. به دلیل محدودیت عرضه و در دسترس بودن آن، سرمایهگذاران بیت کوین را به عنوان یک ذخیره ارزش قوی میدانند.
این پوشش ریسک برای سرمایهگذارانی که بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال را در طول زمان جمعآوری کردهاند، ممکن است به درستی کار کند. از سوی دیگر، کریپتو بهعنوان یک محافظ تورم ممکن است در بازههای زمانی کوتاهتر، بهویژه در دورههای رکود تورمی، خوب عمل نکند. دلایل دیگری مانند افزایش پیوند بین ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیز باید در نظر گرفته شود.
رکود تورمی در بحران نفت ۱۹۷۳
سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت (اوپک) در سال ۱۹۷۳ تحریم نفتی را بر مجموعهای از کشورها اعمال کرد. این تصمیم در واکنش به حمایت جامعه بینالمللی از اسرائیل در طول جنگ یوم کیپور اتخاذ شد. قیمت نفت در نتیجه کاهش شدید عرضه نفت افزایش یافت که منجر به محدودیتهای زنجیره تأمین و هزینههای مصرفکننده بالاتر شد. در نتیجه نرخ تورم به شدت افزایش یافت.
بانکهای مرکزی در کشورهایی مانند ایالات متحده و بریتانیا نرخ بهره را برای تقویت توسعه اقتصادی کاهش دادند. نرخ بهره پایینتر وام گرفتن پول را آسانتر میکند و مردم را تشویق میکند که به جای پس انداز، پول بیشتری خرج کنند. با این حال، افزایش نرخ بهره و تشویق مشتریان به پسانداز یک تکنیک رایج برای کاهش تورم است.
با توجه به اینکه هزینههای نفت و انرژی بخش عمدهای از درآمدهای کاربران را تشکیل میدهند و کاهش نرخ بهره نتوانسته رشد کافی را تحریک کند، بسیاری از کشورهای غربی شاهد تورم و رکود شدید بودند.
نتیجه گیری
رکود تورمی یک اتفاق نادر برای اقتصاددانان و سیاستگذاران است، زیرا تورم و رشد منفی به ندرت همزمان رخ میدهند. ابزارهای ضد رکود اغلب باعث ایجاد تورم میشوند، در حالی که استراتژیهای ضد تورم میتواند منجر به توسعه اقتصادی کند یا منفی شود. در زمان رکود تورمی، ارزیابی پیشینه اقتصاد کلان و متغیرهای متعدد آن مانند عرضه پول، نرخ بهره، عرضه و تقاضا و نرخ بیکاری بسیار مهم است.
دیدگاه شما