دوجی و نقش آن در معاملات فارکس
دوجی ها جزو کندل های بازگشتی هستند این کندل ها زنگ خطری برای شما محسوب می شوند که نشان دهنده تغییر وضعیت سهم هستند و زمانی که در سقف یا کف این الگو را مشاهده کردید باید خودتان را برای تغییر روند اماده کنید
در کندل دوجی قيمت باز و بسته شدن در یک محدوده قرار دارد.این کندل فاقد بدنه بوده و نشان از برابری قدرت خریدار و فروشنده دارد و یا به عبارتی دیگر بلاتکليفی وسردرگمی بازار را نشان ميدهد .از انواع آن می توان به دوجی پایه بلند، دوجی سنگ قبر، دوجی سنجاقک و دوجی چهارقیمت یا ستاره اشاره کرد که به شرح ذیل خواهید دید.
دوجی پایه بلند
کندل استیک دوجی پایه بلند نشان دهنده قیمت شروع و پایان برابر در بورس است . در این کندل استیک قدرت خریداران و فروشندگان سهم در بورس با هم برابری می کند و قیمت در همان جایی که باز شده بسته می شود و شاهد بی تصمیمی در بازار هستیم به همین علت پس از این کندل معمولا با روندی خنثی مواجه می شویم و ممکن است سه چهار کندل و شاید بیشتر خنثی باشند.
دوجی سنجاقک
این الگو به شکل حرف T است و زمانی اتفاق میافتد که قیمت از سر دوجی باز می شود و تا پایین می آید اما عرضه پایدار نبوده و تقاضا قیمت را بر سر جای اولش که باز شده بوده برمیگرداند.اگر سایهی پایین دراز باشد، فروش پرفشاری در بازهی مد نظر خواهیم داشت. ولی از آنجایی که قیمت در جایی نزدیک بازگشاییاش بسته میشود، میتوانیم بفهمیم که خریداران فروش را جذب کرده و قیمت را به بالا هل داده اند. در یک روند نزولی، نمودار شمعی سنجاقک میتواند بیانگر افزایش قیمت در آینده باشد یعنی دوجی سنجاقک پس از کاهش قیمت، افزایش آن را گزارش میدهد به شرط اینکه شمع بعدی بالاتر برود و در یک روند صعودی، همین نمودار نشاندهندهی افزایش بهترین استراتژی دوجی فروش در بورس و کاهش قیمت در آینده خواهد بود یعنی ظاهر دوجی سنجاقک بعد از افزایش قیمت، کاهش احتمالی قیمت را هشدار میدهد. در این حالت، شمع بعدی پایینتر میآید.
دوجی سنگ قبر
کاملا برعکس دوجی سنجاقک است . در تحلیل تکنیکال این کندل نشان دهنده این است که تقاضا پایدار نیست و عرضه بر آن تقدم دارد و قدرت فروشندگان بازار بورس و پایداری روند نزولی را نشان می دهد. در تحلیل تکنیکال بورس پس از یک موج صعودی در صورت مشاهده کندل استیک دوجی سنگ قبر از این کندل به عنوان سیگنال فروش استفاده می شود و با مشاهدهی آن، میفهمیم که سهام ما در خطر بازگشت قرار دارد. پس از شناسایی الگوی دوجی سنگ قبر، معاملهگران معمولا در شرایط بلند مدت باقی نمیمانند و بیشتر تمایل به ورود به موقعیتهای کوتاهمدت دارند.
دوجی ستاره یا چهارقیمت
این کندل استیک بیشتر در صف های خرید و فروش بازار بورس تشکیل می شود. تحلیل گران تکنیکال اهمیت چندانی به این کندل نمی دهند. کندل استیک دوجی چهار قیمت بیانگر این است که بالاترین و پایین ترین قیمت و همچنین قیمت آغازین و پایانی تماما در یک قیمت بوده و تغییر مهمی نداشته است.
توجه به دوجی ها در بسیاری از موارد می تواند شما را از ورود اشتباه به یک معامله آگاه و از وقوع ضرر جلوگیری کند.
بهترین الگوهای شمع برای نوسانگیری در بازارهای مالی
استفاده از الگوهای شمع یا Candle Patterns یکی از بهترین روشهای مکمل برای نوسانگیری در بازارهای مالی است. تریدرها میتوانند برای نوسانگیری در معاملات فارکس، سهام و یا ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم از الگوهای شمع در کنار اندیکاتورها استفاده نمایند تا بهترین نتیجه را از معاملات خود بگیرند.
الگوی شمع چیست؟
الگوی شمع یا کندل استیک، در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی به اشکال فرضیای که شمعها در یک نمودار شمعی در کنار یکدیگر تشکیل میدهند گفته میشود. برخی از تحلیلگران معتقدند که از نحوه قرار گرفتن شمعها در کنار یکدیگر میتوان حرکت آینده قیمتها را پیشبینی کرد.
تشخیص این الگوها کاملا ذهنی است و باید برای مطابقت الگوها بر قوانین از پیش تعریف شده تکیه کرد. با شناخت این الگوهای شناخته شده میتوان معاملات مطمئنتر و کم ریسکتری انجام داد.
42 الگوی شمع شناخته شده در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی وجود دارد که میتوان آنها را به الگوهای ساده و پیچیده تقسیم بندی کرد. ما در اینجا میخواهیم به معرفی بهترین الگوهای شمع برای نوسان گیری یا اسکالپکردن در بازارهای مالی بپردازیم.
نوسانگیری در بازارهای مالی چیست؟
داشتن یک استراتژی معاملاتی مستحکم برای انجام معاملات در بازارهای مالی مانند بازار فارکس، بازار سهام و ارزهای دیجیتال امری ضروری است. زمانیکه میخواهید استراتژی تریدکردن خود را تنظیم کنید باید بدانید که میخواهید چه نوع معاملاتی را انجام دهید.
یکی از روشهای معامله در بازارهای مالی نوسان گیری است. نوسانگیری که به آن در زبان انگلیسی اسکالپینگ Scalping گفته میشود، یک روش تریدکردن است که در آن تریدر از تغییرات کوچک قیمت در بازههای زمانی بسیار کوتاه سود کسب میکند.
در معاملات روزانه، نوسانگیری نوعی استراتژی برای انجام تعداد زیادی ترید در یک روز با سودهای کم است. لذا برای انجام چنین معاملاتی یک تریدر نیاز به نقاطی کاملا مشخص برای ورود به بازار و خروج از آن دارد. زیرا یک ضرر بزرگ میتواند تمام سودهای کوچکی که با سختی بدست آمده است را از بین ببرد.
بنابراین قراردادن ابزارهای مناسب در کنار یکدیگر برای موفقیت این استراتژی لازم است. برخی از این ابزارها عبارتند از اندیکاتورهای منطبق با استراتژی، الگوهای شمع، الگوهای چارت، مدیریت ریسک و داشتن یک بروکر مطمئن برای انجام معاملات نوسان گیری در بازار.
یک نوسانگیر اغلب از تایم فریمهای بسیار کوتاه مدت مانند 1 دقیقه ای برای انجام معاملات خود استفاده میکند و ممکن است که روزانه صدها معاملات انجام دهد. بنابراین در کنار ابزارهای ذکر شده در بالا، برای موفقیت این استراتژی به توانایی کنترل ذهن و استقامت برای انجام تعداد زیادی ترید ضروری است.
حالا که با الگوهای شمع و نوسانگیری آشنا شدیم به سراغ بحث اصلی یعنی معرفی بهترین الگوهای شمع برای نوسان گیری در بازارهای مالی میرویم. شما میتوانید از این الگوها در بازارهای فارکس، سهام، بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال استفاده نمایید.
بهترین الگوهای شمع برای نوسان گیری در بازارهای مالی
شمع پوششی صعودی و شمع پوششی نزولی
یکی از شناخته شدهترین الگوهای شمع در نمودارهای شمعی، الگو شمع پوششی است. این الگوی تکنیکال اشاره به معکوس شدن روند قیمتها دارد. یک شمع پوششی نشان میدهد که در نبرد بین خریداران و فروشندگان کدامیک قدرت بیشتری را در بازار دارند.
الگوی شمع پوششی صعودی یا Bullish Engulfing زمانی تشکیل میشود که یک شمع یا کندل استیک سبز پس از یک شمع یا کندل استیک قرمز جایگزین میشود که در این الگو بدنه شمع سبز بطور کامل بدنه شمع قبلی را پوشش داده و کمی نیز از آن فراتر رفته است. در عکس زیر که نموار شمعی بیت کوین است میتوانید این الگو که در تایم فریم 1 دقیقهای است را ملاحظه نمایید.
الگوی شمع پوششی صعودی بطور بالقوه اشاره به قدرت فزاینده خریداران نسبت به فروشندگان دارد و نشانه بهترین استراتژی دوجی بهترین استراتژی دوجی ای از یک بازار صعودی است. برخی از تریدرها زمانیکه چنین الگویی را میبینند با موقعیت خرید وارد بازار میشوند. اما برخی از تریدرهای باتجربهتر قبل از ورود به بازار با موقعیت لانگ به حجم معاملات در این نقطه و شمع بعدی نیز نگاه میکنند.
در نقطه مقابل الگوی شمع پوششی نزولی یا Bearish Engulfing قرار دارد. این الگو اشاره به تمایل بازار به تصحیح قیمتها دارد. این الگوی شمع زمانی تشکیل میشود که یک کندلقرمر پس از یک کندل سبز جایگزین میشود که در این الگو بدنه شمع قرمز بطور کامل بدنه شمع سبز قبلی را پوشش داده و کمی نیز از آن فراتر رفته است. این الگو اعلام میکند که فروشندگان شانس بیشتری برای فشار قیمتها به سمت پایین را دارند.
در عکس زیر که نمودارشمعی 1 دقیقهای EUR/USD است نمونهای از این الگو را ملاحظه میکنید. همچنین مشاهده میکنید که بعد از این الگو چه اتفاقی در بازار رخ داده است.
الگوی ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی
الگوهای ستاره صبحگاهی و شامگاهی یا Morning and Evening Star هر کدام از 3 شمع تشکیل میشوند که اعلام میکند که خریداران یا فروشندگان کنترل پرایس اکشن بازار را در اختیار دارند. این الگوی تکنیکال بعنوان الگوی تغییر روند یا Reversal pattern شناخته میشود که نواحی خرید و فروش افراطی را شناسایی میکند.
استفاده از الگوی ستاره صبحگاهی و شامگاهی برای نوسانگیری بسیار خوب عمل میکنند. در عکس زیر نمونهای از الگوی ستاره صبحگاهی در چارت 1 دقیقهای طلا آورده شده است. همانطور که در این عکس ملاحظه میکنید این الگو از 3 شمع تشکیل شده است که در انتهای یک روند نزولی واقع شدهاند.
این 3 شمع عبارتند از یک شمع بلند قرمز، یک کندل با بدنه بسیار کوتاه یا یک دوجی، و در انتها هم یک کندل سبز. این الگوی شمع اعلام میکند که قدرت فروشندگان در حال اتمام است و خریداران در حال به دست گرفتن کنترل پرایس اکشن بازار هستند.
در مقابل الگوی ستاره شامگاهی اعلام میکند که خریداران از تمام قدرت خود برای بالا بردن قیمتها استفاده کردهاند و زمان آن رسیده است که فروشندگان وارد بازار شوند. عکس زیر که یک نمودار شمعی 1 دقیقهای طلا این الگو را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید این الگو از 3 شمع تشکیل شده است. این کندلها عبارتند از یک شمع سبز با بدنه بلند، یک شمع با بدنه کوتاه یا داجی، و در انتها نیز یک شمع قرمز.
الگوی شمع چکش معکوس و ستاره دنبالهدار
الگوی شمع چکش معکوس یا Inverted Hammer و الگوی ستاره دنبالهدار یا Shooting Star دو الگوی شمع شبیه به یکدیگر با کارایی کاملا متفاوت از هم هستند. این الگو یک الگوی کندل استیک صعودی است که در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشود. درحالیکه الگوی شوتیگ استار یا ستاره دنبالهدار پایان رسیدن یک روند صعودی را پیشبینی میکند.
الگوی چکش معکوس بعنوان سیگنالی برای ورود به بازار با موقعیت خرید شناخته میشود. یعنی اگر بدنبال نوسان گیری در بازار هستید، این الگو سیگنالی برای شما برای ورود به بازار با موقعیت خرید است. عکس زیر نمودار یک دقیقهای شرکت اپل را نشان میدهد. در این عکس میتوانید نمونه ای از این الگو را ملاحظه کنید.
الگوی ستاره دنبالهدار یا شوتیگ استار بسیار شبیه الگوی قبلی است ولی این شمع در بالای یک روند صعودی قرار میگیرد و سیگنالی برای قدرت گرفتن فروشندگان در بازار است. عکس زیر نمودار یک دقیقهای جفت از USD/JPY را نشان میدهد. در این عکس میتوانید نمونهای از این الگو و اتفاقی که پس از این الگو رخ داده است را ملاحظه نمایید.
برای آگاهی بیشتر ویدئوهای تجارت آفرین در آپارات را دنبال کنید.
نتیجه گیری
استفاده از الگوهای شمع برای نوسانگیری بسیار مفید و موثر هستند. شما میتوانید با بکارگیری الگوهایی که در بالا نشان داده شد که به نظر ما بهترین الگوهای شمع برای نوسان گیری در بازارهای مالی هستند، همانند یک تریدر حرفهای معامله انجام دهید.
همانگونه که ملاحظه کردید در مثال های بالا ما از نمونه بازار فارکس، بیت کوین و طلا استفاده کردیم. دلیل این امر نشان دادن این حقیقت است که الگوهای شمع برای نوسان گیری در تمامی بازاهای مالی قابل استفاده است.
تریدکردن بدون برنامه، هدف و استراتژی باعث از دست رفتن سرمایه تریدر میشود. بنابراین قبل از ورود به بازار با آموزش فارکس، انجام معاملات آزمایشی و بکارگیری استراتژی تحلیل تکنیکال خود را برای ترید کردن آماده کنید.
سئوالات متداول
قدرتمندترین الگوی شمع صعودی چیست ؟
الگوی شمع پوششی صعودی یا Bullish Engulfing یک الگوی بازگشتی دو شمعی است که قبلا نیز در ویدوی آموزش تحلیل تکنیکال درباره آن توضیح داده ایم. در الگوی شمع پوششی صعودی، کندل دوم بدون توجه به طول سایهها یا فتیله های شمع، بدنه شمع اول یا شمع قبلی را بصورت کامل پوشش میدهد و از آن میگذرد. الگوی شمع صعودی انگالفینگ در انتهای یک روند نزولی ظاهر می شود و ترکیبی از یک شمع نزولی (قرمز یا تیره) به دنبال یک شمع صعودی (سبز یا روشن) بلندتر است.
آیا نوسان گیری یک استراتژی معاملاتی سودآور است ؟
نوسان گیری می تواند برای معامله گرانی که تصمیم به استفاده از آن به عنوان یک استراتژی اولیه دارند، یا حتی کسانی که از آن برای تکمیل انواع دیگر معاملات استفاده می کنند بسیار سودآور باشد. نوسان گیری یا اسکالپ، نیاز به پایبندی به اصول معامله گری، دانش بالا از تحلیل تکنیکال و کار تمام وقت دارد. در چنین شرایطی شما میتوانید از ترکیب سودهای کوچک حاصل شده از نوسان گیری در بازار فارکس سودهای بزرگی بسازید.
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری چیست ؟
نوسان گیرها معمولاً در بازه های زمانی بسیار کوچک از یک دقیقه تا 15 دقیقه برای انجام معاملات استفاده میکنند. با این وجود، متدوال ترین تایم فریم بین اسکالپرها تایم فریم 1 دقیقه ای است. برای پیاده سازی استراتژی نوسان گیری، حتما نیاز دارید تا یک جفت ارز با نقدینگی بالا مانند جفت ارز EUR/USD، GBP/USD و … را انتخاب کنید.
سبک ICT پرایس اکشن چیست؟⚡آموزش بهترین الگوهای معاملاتی در آن
سبک ict پرایس اکشن که به inner circle trader نیز مشهور است یکی از سبکهای پرایس اکشن بهحساب میآید. این استراتژی معاملاتی توسط شخصی به اسم مایکل هادلستون به وجود آمده است، او چندین سال بهعنوان تحلیلگر در مؤسسات مالی مشغول به کار بوده است. مایکل هادلستون نتایج تجربه خود را در این استراتژی معاملاتی وارد کرد که با یادگیری این سبک میتوان با توجه به روند قیمتی رفتار معاملهگران بزرگ و مؤسسات را بررسی کرد.
در ادامه مقاله از آکادمی پارسیان بورس مشهد، برگزار کننده دوره جامع آموزش صفر تا صد پرایس اکشن، درباره این موضوع که سبک ict پرایس اکشن چیست؛ صحبت کردیم. همچنین به طور مفصل الگوهای مورد استفاده در این استراتژی معاملاتی را بررسی کردیم و هریک را با مثال و شکل توضیح دادیم که بیشتر با روندهای مورد بررسی در این استراتژی معاملاتی آشنا شوید.
پرایس اکشن چیست؟
قبلاً به طور مفصل راجع به این موضوع که پرایس اکشن چیست و چه کاربردی دارد صحبت کردیم و در این مقاله قصد داریم به سبک ict پرایس اکشن بپردازیم. اما به طور بهترین استراتژی دوجی خلاصه میتوان گفت پرایس اکشن درواقع حرکت قیمت اوراق بهادار، رمز ارزها و یا نرخ تبادل جفت ارزها در طول زمان است.
بسیاری از معاملهگران که معاملات کوتاه مدت انجام میدهند، از تکنیکهای پرایس اکشن و الگوی کندلها جهت پیشبینی قیمت استفاده میکنند. اما پرایس اکشن فقط در تایم فریمهای کوتاه کاربرد ندارد و در تایم فریمهای طولانیتر نیز استفاده میشود. درواقع تحلیل تکنیکال یک رویکرد است که از پرایس اکشن مشتق شده است. معاملهگران با تفسیر قیمتها در طول زمان، تلاش میکنند روندهای قیمت را پیشبینی کنند.
در پرایس اکشن تمرکز بیشتر بر روی کندلها، خطوط مقاومت و حمایت، تثبیت شدن کندل، تغییر روند و… است و برای تحلیل الگوهایی نیز وجود دارد که این الگوها شامل موارد زیر است.
سبک ICT پرایس اکشن چیست؟
در بهترین استراتژی دوجی این بخش قصد داریم بحث کنیم سبک ICT پرایس اکشن چیست و چه کاربردی دارد. درواقع در این سبک رفتار تریدرهای بزرگ و رفتار مؤسسات مالی را در نظر میگیرند. این افراد برای کسب سود تلاش میکنند بازار را هیجانی کنند و سعی میکنند با حرکت دادن قیمت به نقاط نامطمئن هیجان در بین تریدرهای خرد ایجاد کنند.
این افراد قیمت را از یک محدوده مشخص جدا میکنند و با بالا و پایین کردن قیمت در این معاملات سود میکنند. درواقع با یادگیری این سبک از معامله قادر خواهید بود، حرکات مؤسسات و بازارگردانان را پیشبینی کنید که این کار از فریب خوردن معاملهگران جلوگیری میکند.
اما این سؤال پیش میآید که سبک ICT پرایس اکشن در چه بازارهایی کاربرد دارد. باید گفت که این سبک در تمامی بازارهای مالی نظیر بازار ارز دیجیتال، سهام، بورس ایران، بازار فارکس و… کاربرد دارد و میتوان از این سبک استفاده کرد.
بنیانگذار سبک ICT پرایس اکشن
بنیانگذار این سبک از پرایس اکشن مایکل هادلستون (Michael Huddleston) است که به این سبک، سبک ICT پرایس اکشن مایکل نیز میگویند. او چندین سال در مؤسسات مالی و بانکها فعالیت کرده است و یکی از تحلیلگران سرمایه در این مؤسسات بود. از این رو این فرد توانست رفتارهای این بانکها و مؤسسات مالی بزرگ را شناسایی کند.
در نهایت او پس از سالها تجربه در این بازار در کنار مؤسسات بزرگ، سبک خودش را به جهان و دنیای معاملهگران در بازارهای بزرگی مثل فارکس معرفی کرد. هنوز سبک او بهعنوان یک سبک پرطرفدار در بازارهای مالی شناسایی میشود. او با بیش از 30 سال سابقه معاملاتی به بیش از 50 هزار دانشجو سبکها معاملاتی خود را یاد میدهد.
استراتژی ICT چگونه عمل میکند؟
همانطور که گفته شد در این سبک از معاملات افراد معمولاً سعی میکنند سفارشهای قیمت را طوری قرار دهند که برای مدتی خطوط حمایتی و مقاومتی و یا خط روند بشکند و یا مخالف خطوط روند حرکت کند و با این کار سعی در گول زدن معاملهگران خرد را دارند. از این رو در پرایس اکشن به سبک ict سعی شده است با بررسی و شناسایی رفتار این افراد از هیجانی شدن و شکست در معاملات جلوگیری شود.
برای آشنایی با سبک ICT پرایس اکشن باید ابتدا با ساختار مارکت آشنا شوید. برای رسم نمودار قیمت در واحد زمان از نمودارهای شمعی استفاده میشود. با توجه به نمودار هر بازار، ساختار آن از روندهای صعودی و نزولی تشکیل شده است. در روندهای صعودی با پیشروی روند به قلههای بالاتر HH میرسیم و در روند نزولی به کفهای پایینتر یعنی LL میرسیم.
اما اتمام روند صعودی و نزولی و شروع روند جدید چه زمانی است؟ وقتی با یک روند صعودی در یک بازار مواجه هستیم بازار یک مستقیم بهترین استراتژی دوجی به بالا حرکت نمیکند و اصلاح هم دارد. درواقع قیمت بعد از صعود به یک HH (Higher High) میرسد سپس بعد از اصلاح اندکی قیمت نزول کرده و به یک HL (Higher Low) میرسد. و دوباره این روند طی شده اما برای این که روند شکسته نشود باید HH جدیدی که ایجاد میشود قیمت بیشتری از HH قبلی داشته باشد. به بیانی دیگر سقف بعدی باید از سقف قبلی بالاتر باشد در غیر این صورت روند شکسته شده و عوض میشود.
اما در سبک ict پرایس اکشن، مایکل هادلستون معتقد است بازار گردانها به این راحتی اجازه نمیدهند تریدرهای خرد متوجه شکست روند شوند و قصد دارند قیمت را به حد ضرر تریدرها برسانند و سپس قیمت را به اوج رسانده و از معامله سود ببرند. از این رو ما در این مقاله از سرفصل های دوره آموزش فارکس در مشهد مفاهیمی معرفی میکنیم که با آن، با این سبک از پرایس اکشن بیشتر آشنا شوید.
تجمیع (Accumulation)
در روند نزولی پس از شکست روند بلافاصله روند جدید که روند صعودی است شروع نمیشود و نمودار در یک محدوده رِنج نوسان میکند و تا مدتی تغییری در روند ایجاد نمیشود که به این مرحله تجمیع گفته میشود. علت این حرکت ثابت نگهداشتن قیمت برای جمعآوری سفارشها است.
پس از آن قیمت دوباره روبه پایین شکسته میشود و کمی از محدوده رنج فاصله میگیرد و این کار باعث میشود حد ضرر تریدرهای زیادی شکسته شود و سهام این تریدرها در کف توسط مؤسسات خریداری میشود. پس از آن قیمت شروع به صعود کرده و روند صعودی جدید را شروع میکند. پس با سبک ict پرایس اکشن در مرحله تجمیع آشنا شدیم.
باز تجمیع (Re-Accumulation)
زمانی که روند صعودی است اما سفارشها کم است آنگاه مؤسسات برای جمعآوری سفارشهای بیشتر بازار را به حالت رِنج در میآورند. فرق این مدل با مدل تجمیع این است که در مدل تجمیع اگر بازار نزولی باشد تغییر روند داریم و روند بازار صعودی میشود ولی برای باز تجمیع بازار صعودی است اما سفارشها کم است برای صعودیتر کردن بازار مؤسسات، بازار را در حالت رِنج قرار میدهند و پس از جمعآوری سفارشها دوباره بازار به حرکت صعودی خود ادامه میدهد.
توزیع (Distribution)
در سبک ict پرایس اکشن برخلاف روش تجمیع اگر روند صعودی شکسته شود به آن توزیع گفته میشود. درواقع پس از یک روند صعودی برای شکست آن ابتدا قیمت در یک محدوده رنج نوسان میکند و پس از آن قیمت صعود میکند و در قیمت بالا سهامداران کلان که مؤسسات هستند سهام و یا اوراق بهادار و یا ارز خود را به تریدرهای هیجانزده میفروشند. پس از این کار قیمت نزول کرده و این سهامداران خرد هستند که ضرر میکنند و گول مؤسسات را میخورند.
باز توزیع (Re-Distribution)
در یک روند نزولی اگر سفارشها کم باشد قیمت در یک نقطه خاص درجا میزند تا سفارشهای بیشتری جمعآوری شود سپس بازار به روند خود ادامه میدهد. در این چهار مدل ما کمبود سفارشها داریم. اگر بعد از تغییر روند و درجازدن قیمت کمبود سفارش نداشته باشیم حرکت صعودی یا نزولی با توجه به روند قبلی شکل خواهد گرفت اما اگر بهترین استراتژی دوجی در روند جدید باز هم کمبود سفارش داشته باشیم، باز تجمیع و باز توزیع برای جمعکردن سفارشهای بیشتر رخ میدهد.
استفاده از ابزار فیبوناچی
از این ابزار بر روی نمودار قیمت یک سهم استفاده کنید و این ابزار را در نقطه شروع حرکت روند قرار دهید. در این ابزار نقاط 0.62 و 0.79 نیز وجود دارند اما بین این نقاط در سبک ict پرایس اکشن نقطهای به اسم OTE وجود دارد که این محدوده بهترین و بهینهترین محدوده برای خرید است.
مزایا و معایب سبک ICT پرایس اکشن
برای بیان مزایای سبک ict پرایس اکشن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اجرای ساده و همه فهم این سبک پرایس اکشن درواقع میتوان بدون هیچ اندیکاتور و تحلیل پیچیده روند بازار و حرکات مؤسسات را پیشبینی کرد.
- بررسی مرحله به مرحله حرکات بازار و تحلیل آن
- بررسی نوسانات قیمتی و تغییراتی که بر اساس نقدینگی به وجود میآید.
برای بیان معایب پرایس اکشن به سبک ict میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- این ساختار کلی و برای روندهایی با تایم فریم بالا است و برای روند با تایم فریم پایین عمل نمیکند.
- باز هم ممکن است بازارگردانان و مؤسسات بهگونهای عمل کنند که ما را فریب دهند و این مفاهیم قطعیت ندارد.
نتیجهگیری
در این مقاله سعی کردیم راجع به سبک ict پرایس اکشن صحبت کنیم و الگوهای این استراتژی معاملاتی را شرح دهیم. اما باید این نکته را در نظر گرفت که این استراتژیها معاملاتی قطعی نیستند و ممکن است استراتژی معاملاتی، اندیکاتورها، خبر بنیادی حاکی از صعود باشد ولی بازار نزولی شود. پس هیچ قطعیتی راجع به استراتژیهای معاملاتی وجود ندارد. درواقع این یکی از سبکهای رایج در پرایس اکشن سبک ICT است که به ما کمک میکند بازار را بهتر تحلیل کنیم و رفتار مؤسسات را پیشبینی کنیم اما نتایج تحلیلها قطعی نیست.
کندل دوجی
دوجی ها گونه ای از کندل ها هستند که بدنه کوتاه مانند مستطیل دارند که شاخک های بلندی از هر دو طرف کندل بیرون زده است ویا اصلا شاخکی حتی ممکن است نباشد و فقط بدنه کندل به صورت باریک تشکیل شده است مانند تصویر زیر. دوجی ها به الگوهای تغییر روندی اعتبار بیشتری میدهند
کندل دوجی چگونه تشکیل میشود؟
وقتی قیمت با یک فشار فروش و حرکت شاربی به یک سطح حمایتی مهم میرسد، معامله گران جهت حفظ سود اصلی حساب، مقدار زیادی از معاملات فروش خودشان را میبندند تا اگر قیمت به سمت بالا برگشت سود اصلی حفظ بشود. همین حرکت بستن پوزشین های فروش سبب توقف حرکت نزولی میشود.در همین حال خیلی از افراد وقتی میبینند قیمت به حمایت مهمی رسیده به فکر خرید میافتند و با شروع شدن سفارشات خرید قیمت کاملا متوقف شده و کندل دوجی شکل میگیرد .
چرا انواع کندل دوجی ایجاد میشود؟
بستگی به قدرت عرضه و تقاضا ، کندل ما شکل های مختلفی میتواند بگیرد. اما دوجی شدن کندل نشانه ی برابری سفارشات و جنگ بی نتیجه خریدار و فروشنده هست.اعتبار دوجی زمانی بیشتر میشود که کندل قبل از آن دارای بدنه بزرگی باشد در ادامه تصویر انواع کندل های دوجی را خواهید دید .
گروه بی نظیر
مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه تحلیلگر بازار مالی فارکس تحلیلگر ارشد سایت یار سرمایه برگزاری بیش از صد دوره آموزشی تحلیل بورس و فارکس عضو تیم icf_market تنها ارائه دهنده سبک ولوم تریدینگ به زبان فارسی در دنیا
کندل های شمعی CANDLESTICK
کندل های برگشتی را آموزش خواهید دید .در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی به آن می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .
کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.
برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:
همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .
قیمت باز شدن ( OPEN )
قیمت بسته شده ( CLOSE )
بالاترین قیمت ( HIGH )
پایینترین قیمت ( LOW )
کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:
کندل های صعودی
کندل های نزولی
به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.
و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.
کندل های صعودی رنگ سبز دارند
و کندل های نزولی رنگ قرمز
که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟
پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.
پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:
از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( بهترین استراتژی دوجی Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:
الگوهای برگشتی
الگوهای ادامه دهنده
که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )
به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.
(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)
برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .
خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.
الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):
خصوصیات الگو:
الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید
رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)
حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)
وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.
هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)
سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.
هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.
نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.
خوب، حالا برویم سراغ الگوی دو
الگوی چکش:
خصوصیات الگو:
1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .
3 چکش برعکس یا ( inverted hammer )
حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:
2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).
3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).
5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.
برای الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر میکنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمیکرد.
حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،
الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :
الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )
الگوی پوشای صعودی:
این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:
ویژگی های این الگو:
در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.
معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.
شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.
بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.
گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:
الگوی پوشای نزولی:
این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.
خصوصیات الگوی پوشای نزولی:
می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.
کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشندهها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.
پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی
الگوی ابر سیاه:
خصوصیات الگوی ابر سیاه:
این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.
این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.
شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.
بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.
اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.
به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.
نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.
نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) یا سایه ها مهم نیست.
نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.
الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :
حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک بهترین استراتژی دوجی الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .
این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.
در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.
این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ
ستاره ها ( Stars ) :
یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .
خصوصیات الگو را یادداشت کنید:
باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .
رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.
(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)
ستاره دوجی نشانهای از بی تصمیمی بهترین استراتژی دوجی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.
به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.
فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.
در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.
در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.
دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.
دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:
دیدگاه شما